خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
10 اردیبهشت» اصغر فرهادی فيلم شد13 اسفند» پيام تبريک محمدرضا شجريان به اصغر فرهادی، پارس توريسم 10 اسفند» کيارستمی از اسپانيا به فرهادی تبريک گفت، بی بی سی 24 بهمن» چرا "جدايی نادر از سيمين" برنده جايزه بفتا نشد؟ خبرآنلاين 9 بهمن» «جدایی نادر از سیمین» دولتی ترین فیلم ضدایرانی است،پرویز امینی، فارس
بخوانید!
19 اردیبهشت » نام و يادی از ايرج قادری در برنامه ورزشی "نود" و چند نکته
19 اردیبهشت » بالاخره قرار است برای ايرج قادری مراسم بزرگداشت برگزار شود 19 اردیبهشت » نامه مريل استريپ به اصغر فرهادی: کاری که هياتهای ديپلماتيک از آن عاجزند! 19 اردیبهشت » خط زدن خاطره، پيرامون مراسم خاک سپاری ايرج قادری، ناصر صفاريان 18 اردیبهشت » کاهش سن مجرمان به زير ۲۵ سال
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نامه مريل استريپ به اصغر فرهادی: کاری که هياتهای ديپلماتيک از آن عاجزند!روزنامه شرق ـ گروه هنر، گيسو فغفوری: «جدايی نادر از سيمين» تنها يک فيلم در سينمای ايران نيست، بلکه فرصتی است برای تکرار نام کشوری که دوستش داريم در گوشه و کنار جهان، نه چون هميشه و از منظر متداول و مرسوم سياستهای بين کشورها و حکومتها، بلکه به عنوان نگاه مردمی که میشود دوستشان داشت و با آنها همدل بود. فيلم «جدايی...» با يا بیکارگردانش به اين سو و آن سوی جهان سفر کرد و از آن استقبال شد.
سفرهای جهانی اين فيلم از ايران آغاز شد و از جشنواره فيلم فجر، کمی بعدتر در سينماهای ايران نشان داده شد و مردم از آن استقبال کردند و بعد اين حس مشترک به سراسر جهان منتقل شد تا مردم به تماشايش بنشينند و همچون ما بغض کنند، قاضی و راوی شوند و درگير شخصيتها. به هر کشوری رفت، تحسين منتقدان و مردم را برانگيخت و برخی از هنرمندان به تحسين در گفتوگوها و محافل سينمايی اکتفا نکردند و به فرهادی نامه نوشتند. در روزهايی که بحث جنگ با ايران پررنگ بود و هر روز خبری در اينباره منتشر میشد و جنگطلبان در رسانههای جهانی بر طبل جنگ عليه ايران میکوبيدند، سخنان «اصغر فرهادی» به عنوان سازنده فيلم «جدايی» در اسکار و پيش از آن در گلدنگلوب، سخن از صلح بود، به نمايندگی از مردمی که رسانهها تصويری ديگر از آنان ارايه میکردند. يکی از آنان که به اصغر فرهادی نامه نوشت، «مريل استريپ» بود؛ بانويی که ۱۷ بار نامزد اسکار شده بود و سه بار برنده آن، بانويی که لوح تقدير نامزدشدن فيلم «جدايی» در اسکار ۸۴ را به «اصغر فرهادی» داده است. او در نامهای نکتههايی را درباره اين فيلم بيان کرد که زاويه ديدی ديگر را رو به اين فيلم میگشايد و آن را نه به عنوان فيلم و اثر هنری، که به عنوان تجلی يک اتفاق انسانی در قالبی هنری میستايد. او چنين مینويسد: «نمیدانم آيا اصغر فرهادی زمانی که فيلمش را میساخته آگاه بوده که بر خلاف نام فيلم، تاثير جهانی «يک جدايی» مردم را به هم نزديک خواهد کرد؟! نزديک کردن ما و مردم ايران، تا از طريق داستان خانوادهای در حال گسست و پيچيدگیهای اخلاقی و عاطفیشان، خانوادههای ما و ايرانيان را به هم نزديک کند.» مريل استريپ در توصيف جزييات مطرح شده در کارگردانی اين فيلم مینويسد: «او اين کار را با ظرافت انجام میدهد، با ارايه تصويری صميمی از پيشخوان آشپزخانهای در تهران يا با نشان دادن پرتره کوچکی از انيشتين يا نقاشی ديگری از وايت به نام دنيای کريستينا. او به ما اجازه همدردی با مردی را میدهد که به تازگی ترکش کردهاند، جايی که برای يافتن تنظيم درست ماشين لباسشويی در تکاپوست. او میگذارد تا ما عمل دردناک و سرشار از عشق شستوشوی پدری پير را بازشناسيم و میگذارد شوک حاصل از بازی کودکی که پيچ دستگاه اکسيژن را باز و بسته میکند و باز میبندد و باز میکند را حس کنيم. همچنان که سرنوشت با زندگی ما در حال بازی است.» بانويی که او را در اخلاق و ماندگاری در سينما تحسين میکنند، چنين به رمزگشايی از فيلم «جدايی» میپردازد: «او میگذارد در خستگی مفرط قاضیای سهيم شويم که میخواهد پنجره دفتر کم هوايی که در آن تصميمات دشوار میگيرد، چارتاق باز باشد: Copyright: gooya.com 2016
|