چهارشنبه 24 آبان 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

يونس تراکمه: نويسندگان وابسته؛ برندگان بی‌رقيب ميدان سانسورند

• تراکمه معتقد است: با شروع دههٔ ۶۰، حرکتی حساب شده برای قطع جريان پويای ادبيات معاصر شکل گرفت، با اين نيت که به جای آن ادبياتی مطابق با معيار‌ها و ارزشگزاری‌های سفارشی جايگزين کنند.


ايلنا: بازار کتاب‌های تاليف داخل، اين روز‌ها بيشتر در اختيار نويسندگان جوان و نوپايی است که بعضی از آن‌ها با هياهو و تبليغات زياد، اولين کتاب خود را منتشر می‌کنند، اما بسياری از آن‌ها، همانطور که خيلی زود آمده‌اند و مشهور شده‌اند، زود هم به فراموشی سپرده می‌شوند. به موازات اين جريان، بخش قديمی و پرسابقهٔ مولفان ادبيات کشور، تقريبآ در سکوتی معنادار فرو رفته است. سوال اين‌جاست که نسل جديد نويسندگان ايرانی می‌توانند جايگزينی مناسب برای قديمی‌تر‌ها باشند؟

به گزارش خبرنگار ايلنا، يونس تراکمه؛ نويسنده، ادبيات معاصر ايران را تا دههٔ ۶۰ دارای جريانی پويا دانست و گفت: اين جريان پويا تا اوايل انقلاب هم ادامه يافت. با شروع دههٔ ۶۰، حرکتی حساب شده برای قطع اين جريان پويا شکل گرفت، با اين نيت که به جای آن ادبياتی مطابق با معيار‌ها و ارزشگزاری‌های وابسته به جريان‌های خاص جايگزين کنند. برای اين کار هم از تمام امکانات استفاده کردند. به همين دليل در اين دو دهه به جای ادامهٔ آن جريان پويا و واقعی ادبيات معاصر ايران، با طيفی از اين قبيل نويسندگان مواجه هستيم.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


او افزود: مثلآ در عرصهٔ ادبيات جنگ، کمتر اثری از نويسندگان غيروابسته می‌بينيم، چون مشخصآ از ورود نويسنده‌های مستقل، که بازماندهٔ‌‌‌ همان جريان بودند، به اين حوزه ممانعت به عمل می‌آمد و در نتيجه اين حوزه مختص عده‌ای از‌‌‌ همان نويسندگان مورد اعتماد شد. البته تمام تلاششان را هم کردند تا داستان‌نويس، شاعر و کاتب يا گزارشگر حاضر در بعضی از محافل خاص هم به وفور تربيت و توليد کنند. وقتی سفارشات زياد می‌شد، عده‌ای هم چندکاره می‌شدند و به صورت ترکيبی در همهٔ اين حوزه‌ها کار می‌کردند. مثلآ هم سفارش می‌پذيرفتند و هم رمان می‌نوشتند، و می‌نويسند و در صورت نياز گزارشگر محافل مهم هم بودند. و البته همهٔ اين توليدات را ادبيات می‌ناميدند و هنوز می‌نامند!

تراکمه به حذف تدريجی چهره‌های باقی مانده از نسل پيش از انقلاب اشاره می‌کند و توضيح داد: وقتی نويسنده‌های وابسته نتوانستند در رقابت با چهره‌های مطرح ادبيات به جايی برسند، به‌تدريج شروع به خالی کردن ميدان رقابت برای خود کردند تا در ميدانی بی‌رقيب، به چشم بيايند. اين کار با تشديد اعمال نظارتی و مميزی انجام شد و همچنان می‌شود.

اين نويسنده به نسل جديد ادبيات ايران اشاره می‌کند و می‌گويد: ما در دههٔ ۸۰، شاهد حضور خيل بزرگی از جوانان هستيم که به عرصه‌های فرهنگی، از جمله ادبيات وارد شده‌اند. برای اکثر اين نويسندگان جوان، آن دو دهه حفره‌ای است که آن‌ها را از جريان واقعی ادبيات معاصر ايران منفک کرده است. اين‌ها اکثرآ ادامه دهندهٔ منطقی نويسندگان تثبيت شدهٔ نسل‌های قبل خود نيستند، نويسندگانی چون هوشنگ گلشيری يا محمود دولت آبادی و... اين مسئله گسستی بين اين نويسندگان جوان و جريان ريشه‌دار ادبيات معاصر ايجاد کرده است که بار پر کردن اين خلاء به دوش همين جوانان است. چاره‌ای ندارند جز اين‌که با تلاش و کوشش مضاعف، و واقعآ با عرق‌ريزی مداوم روح، به‌قول فاکنر، اين پيوند گسسته شده با ادبيات دور و نزديک اين سرزمين را دوباره برقرار کنند.

تراکمه در مورد ازدياد نويسنده‌های «کتاب اولی» و استفاده از تبليغات برای مطرح کردن اين چهره‌ها گفت: نمی‌توان به آن‌ها خرده گرفت که برای موفقيت از ابزار تبليغ استفاده می‌کنند، اين مساله امری طبيعی است. فضای کار از هر جهت برای اين جوانان بی‌رحمانه است، خيلی از آن‌ها در اين ميان با مشکلات مختلفی روبرو می‌شوند و برای هميشه از اين زمينه حذف می‌شوند. درست است که تعداد اين جوانان زياد شده است، اما اين مساله بد نيست. هميشه همينطور بوده که تعداد زيادی می‌نوشتند، کتاب چاپ می‌کردند، اما از ميان هر ۱۰۰ تای آن‌ها شايد چند نفری بيشتر باقی نمی‌ماندند. کار خوب باقی می‌ماند و کار بد با وجود هر تبليغ و حاشيه‌سازی، خيلی زود حذف می‌شود؛ يعنی زمانه با قضاوت بی‌رحمانه‌اش حذف می‌کند.

اين نويسنده تاکيد کرد: به‌هر حال و با وجود تمام مشکلات، من به آيندهٔ نسل فعلی اميدوار هستم، يعنی بايد اميدوار بود، ما همين جوان‌ها را داريم و چه بخواهيم و نخواهيم، آيندهٔ ادبيات کشور در دست اين‌هاست. مخاطبين و خالقان ادبيات معاصر ما همين جوان‌‌ها هستند، يعنی بايد باشند. علاوه بر اين‌ها، اين جوان‌ها به دليل شرايط جهانی و افزايش سطح اطلاع‌رسانی، با جوان‌های زمان ما فرق دارند. اين جوان‌ها به بهترين آثار روز ادبيات جهان به سادگی دست پيدا می‌کنند و برای مطالعه تصميم می‌گيرند. هر چندتا از اين نويسنده‌ها، که می‌گوييد با تبليغات و حاشيه بالا می‌آيند، بمانند و ادامه بدهند خوب است. مگر از نويسندگان نسل‌های قبل چند نفر هنوز هستند و کار می‌کنند؟ باز هم می‌گويم که من به فردای ادبيات معاصر به شدت اميدوارم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016