دوشنبه 13 آذر 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


خواندنی ها و دیدنی ها
بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بقايی ماکان: روشنفکر همواره منتقد سرسخت حاکمان است

بقايی ماکان: روشنفکر همواره با حاکميت در تقابل است و از منتقدان سرسخت حاکمان وقت به شمار می‌رود.


ايلنا: نشست نقد و بررسی روشنفکری در ايران ديروز (يکشنبه ۱۲ آذرماه)با سخنرانی محمد بقايی ماکان (نويسنده و محقق) در محل بنياد جمشيد برگزار شد و بقايی ماکان جريان نوين روشنفکری در ايران را براساس تاريخ و فرهنگ گذشته که زير بنای اين روند را شکل می‌دهند، مورد بررسی قرار داد‌. ‌

به گزارش خبرنگار ايلنا، او در ابتدا به توضيح مفهوم روشنفکری پرداخت و گفت‌: روشنفکری صفت نسبی برای روشنفکر است. خود روشنفکر به انسان آگاهی گفته می‌شود که فرا‌تر از جامعه می‌انديشد. اين فرا‌تر انديشيدن، به دليل آگاهی‌هايی است که از طريق علوم انسانی مثل روان‌شناسی، ادبيات، جامعه‌شناسی، تاريخ‌ و‌.‌.‌. ‌کسب می‌کند‌. ‌



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اين نويسنده افزود: کسی که در اين موضوعات تخصص نداشته باشد، روشنفکر محسوب نمی‌شود. يعنی نمی‌توان يک پزشک را با وجود تمام مطالعات خود در رشته تخصصی پزشکی، روشنفکر دانست. پس در مرتبه اول،‌‌ همان مساله احاطه بر علوم انسانی مطرح است‌. ‌

بقايی ماکان ادامه داد‌: روشنفکر کسی است که علاوه بر اين آگاهی‌ها، بتواند آن‌ها را وارد عمل نيز کند ‌.‌ او بايد بتواند با جامعه و مردم بياميزد و همه‌ی سعی و تلاشش برای بهبود جامعه باشد‌. ‌

اين محقق در ادامه توضيح داد که روشنفکر معنای ديگری هم دارد. او گفت: کسی که بتواند تمام اين ويژگی‌ها را بر ۴ اصل استوار سازد روشنفکر ناميده می‌شود. اولين و مهم‌ترين اين اصول، نداشتن تعصب از سوی اوست، چون اگر قرار باشد يک روشنفکر بر عقايد خود تعصب داشته باشد، يعنی ذهنيت خود را در قالبی قرار داده و می‌خواهد آن رابه جامعه تحميل کند‌.

او اضافه کرد: موضوع بعدی اين است که روشنفکر از منتقدان دست اول است و از آموزه‌های نادرست، حتی آموزه‌های نادرست دينی نيز انتقاد می‌کند و هرجا که دين به سمت خرافات می‌رود و در حال انحراف است، اين مساله را گوشزد می‌کند و آن را مورد نقد قرار می‌دهد‌. ‌

بقايی ماکان مورد بعدی را دگرانديش بودن روشنفکر دانست و توضيح داد‌: اين مساله يعنی يک روشنفکر، ارزش‌های تثبيت شده‌ی زمان خود را مورد بازبينی قرر می‌دهد و همه‌ی آنچه که هست را صد در صد مورد قبول نمی‌کند. روشنفکر جامعه را کاروانی می‌داند که افراد مختلفی در طول تاريخ به آن سوار و پياده می‌شوند و در هر مقطعی، با توجه به شرايط زمانی نيازهای مختلفی برای آن وجود دارد‌ و نبايد براساس يک سری آموزه‌های ثابت اين مجموعه را هدايت کرد. او به پيشوايان اين جامعه هشدار می‌دهد که شما بايد مثل هر زمان هدايت کنيد، نه اينکه آموزه‌های سده‌های قبل را به کار ببريد‌. ‌

اين مترجم ابزار يک روشنفکر را قلم و بيان او دانست که با استفاده از آن‌ها، عقايد خود را با ديگران مطرح می‌کنيد‌. ‌

او ادامه داد‌: روشنفکر همواره با حاکميت در تقابل است و از منتقدان سرسخت حاکمان وقت به شمار می‌رود. به خصوص در زمانی که حاکميت دارای ضعف مديريت باشد و در آن ريا، خدعه، دروغ و يا حتی گرانی به وجود آمده باشد (البته به تمام اين مسايل غير دموکراتيک بودن هم بيفزاييد) و در واقع هر چه قدر که حاکميت چرکين‌تر باشد، انتقاد‌ها تند‌تر و سخت‌تر است‌. ‌

اين محقق ادامه داد‌: به عنوان مثال ۳ هزار ميليارد دلار می‌رود و همه آرزو می‌کنند که‌ای کاش در می‌خانه‌ها همچنان باز بود، اما اين تزوير‌ها در جامعه ديده نمی‌شد‌. ‌

بقايی ماکان در ادامه به بحث روشنفکری غرب و شباهت ما با آن‌ها پرداخت و گفت‌: ‌بايد ببينيم که ما از لحاظ روشنفکری در کدام پله از معيارهای جهانی قرار داريم؟ اين اشتباهات که در روشنفکری ماست، در غرب وجود ندارد، زيرا ما حتی همين واژه را هم از خود غربی‌ها گرفته‌ايم.

اين مترجم تصريح کرد: غرب از سده‌ی سيزده، تقريبآ به مقابله با حکومت کليسا می‌پردازد و در قرن هجدهم افرادی مثل دکارت، اسپينوزا و ولتر عصر روشنگری را بنيان می‌نهند. در برابر و در‌‌ همان دوره، ما کسی مثل ملاصدرا را داريم که آموزه‌های او در مقابل دکارت بسيار سطح پايين است. بايد گفت که همه‌ چيز ما بايد به هم بيايد، يعنی همانطور که ما تکنولوژی را از غرب گرفته‌ايم، انديشه‌ها را نيز از آن‌ها گرفته‌ايم‌. ‌

او افزود‌: پس از اينکه تحصيلکرده‌های ما با روشنفکری آشنا می‌شوند، قالب آن‌ها يک سوی نگر می‌شوند که عده‌ای به نام علاقمندان به فرهنگ ايران و عده‌ای به عنوان روشنفکران مذهبی هر کدام از يک سوی بام می‌افتند‌.

اين محقق از افرادی مثل «طالبوف»، «صادق هدايت»، «ملکم خان»، «کسروی» و «آقا خان کرمانی» به عنوان بخش روشنفکر علاقه‌مند به مليت و فرهنگ ايران ياد کرد و افزود: از طرف ديگر ما تعدادی روشنفکر دينی داريم که ساز خود را می‌زنند و مردم را به سمت دين سوق می‌دهند، يعنی پرورده‌ی زادگاه فردوسی هستند، اما بحثشان چيزهای ديگری است. در اين بين ما مجموعه‌ی سومی هم از روشنفکران داريم که روشنفکران دو سويه هستند.

او افزود: اين‌ها جای ملامت دارند، زيرا در دوره‌های مختلف و بسته به وضعيت و شرايط قدرت حاکم، گاهی به نعل و گاهی به ميخ می‌زنند. شوربختانه اين طيف از روشنفکران در جامعه‌ی ما در اکثريت هستند و جامعه هم بيشتر آن‌ها را به عنوان روشنفکر می‌شناسد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016