یکشنبه 1 بهمن 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


خواندنی ها و دیدنی ها
بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جستجوگرانِ دریا، شعری از مهری کهن

همراه با خِیلِ دیگرماهیان،
این بار،
بیشتر،
ز شانس،
تا کوشش وتلاش خویش،
ازمدارمٌدامِ گرداب بی کران،
باردگر رها شدیم،
و باز،
سرنوشت خویش،
به جوش وخروش رود،
دوباره پیوند داده ایم.
...
گاه گیج ومنگ و پریش فکرو نااٌمید،
گاه شاد وخندان وسرزنده وپرازاٌمید.
...
گاه آب، خاک آلوده وافق تاریک،
گاه روشن وتمیزوروان،
همیشه روان،
وما نیز با آن،
چون کودکانِ شاد،
همیشه دوان دوان.
...

ناگاه رود با آن همه خروش وهیاهوی تند خویش،
زتکاپو زپا بماند؛
آب ناگهان، آرام ازنفس فتاد،
صدا برفت،
زمان درمکان، یواش نشست؛
...
وسپس،
ز انبوه ماهیانِ حیران و مبهوت و بی صدا،
ندا آمد:
اوه ...چه زیباست،
اِنگاربه دریا رسیده ایم،
آری،
به دریا رسیده ایم...
درست است، به دریا رسیده ایم...
این بشارت اکنون همه جا بگسترید،
سرانجام،
پس ازآن همه تلاش،
همگی،
به دریا رسیده ایم.
...
امّا...
راستی به دریا رسیده ایم؟
...
نه !
...
گوشه ای پنهان،
برکه ای بی نام،
ساکنان، گم نام،
کهنسال.
...
پیرماهیانی که جوانی خویش را،
درست به سانِ ما،
باخواست خویش،
درزمان خویش،
ازمکان خویش،
برقمارِرسیدنِ به دریا شرط بسته بودند؛
وآن را اینجا،
دراین گوشه،
دراین برکه،
در نیمه راهِ راه،
به سرنوشت باخته بودند.
...
باخته بودند؟
...
پیر، زردٌشت گونه،
با مِهر،
باز،
اینگونه پاسخ گفت:
نه !
...
اینجا،
دریا نیست،
هرچند به آن گونه،
بسی زیبا و رؤیائی ست،
وهرچیزی که اینجا هست،
دریاگونه،
گوناگون و رَنگان است،
حتٌی سیاه،
حتٌی سپید،
حتٌی پیروزی وشکست،
حتٌی مرگ و زندگی!
...

امٌا،
اینجا،
نه جای ماندن است،
آب کوتاه،
زندگی، فروریزنده،
و بِرکه،
دیر یا زود رفتنی ست.
...
آری،
باز،
دریا جستجو کنید،
ازپای نه ایستید،
سفر کنید...

ندا بگفت:
با ما بیا و انبوهِ ما را به ره بَرید.
...

دیگر، چه را قمارکنیم؟
ازما گذشته است،
درود ما،
ولی،
همراه ماهیان.
...
به دریا سفرکنید،
شرحِ گذشتِ ما را،
به دریا زیان،
بازگوکنید و،
آرزوهای دیده ونادیده مان را،
آنجا،
رها کنید،
آزادشان کنید.
...
ما را بٌت نکنید،
داستان ما،
مباد،
که بنویسید،
تاریخ ما،
مال ما،
مال مکان ما،
مال زمان ماست.
...
گذشته را کمی رها کنید،
درحال زندگی کنید،
به آینده سفرکنید،
درود برشما،
درود ما همره شما،
همۀ شما جوان،
با قلب های پاک،
آرزوهای پاک؛
...

راهتان،
امّا،
راهِ دوراهه هاست.

آه...افسوس...افسوس...

همه،
امٌا،
به دریا نمی رسید.


«مهری کهن»



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 



ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016