خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
21 بهمن» داریوش مهرجویی از فجر ۳۱ دستخالی رفت22 شهریور» مهرجویی و الماسی پروانه ساخت گرفتند 9 شهریور» داریوش مهرجویی فیلمی با حال و هوای "اجارهنشینها" میسازد 30 اردیبهشت» داريوش مهرجويي از رياست جشنوارهي شانگهاي انصراف داد 31 شهریور» پیش تولید فیلم "نارنجی پوش" مهرجویی آغاز شد، مهر
بخوانید!
11 خرداد » وزیر راشاد فیلم برنده نخل طلا را "سخیف" خواند
11 خرداد » از پشت صحنه «هامون» تا گریه کردن با صدای چاوشی / روایت مهرجویی از 40 سال فیلمساز 11 خرداد » شادترین کشورها در بین کشورهای صنعتی کدامند 11 خرداد » آخرین آمار دانشگاههای تکجنسیتی کشور 11 خرداد » تشکیل ستاد بحران بدنبال مسمومیت ۳۰۰ جوان در اثر نوشیدن الکل
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! از پشت صحنه «هامون» تا گریه کردن با صدای چاوشی / روایت مهرجویی از 40 سال فیلمسازمانی حقیقی کارگردان و بازیگر سینما در گفت و گو با داریوش مهرجویی کارنامه 40 ساله خالق فیلمهایی چون «هامون» و «اجاره نشینها» را بررسی کرده است. همین، شاید یکی از مهمترین نکتههایی بود که مستند حقیقی را دیدنی میکرد، اما با دیدن آن پرسشهای بسیاری در ذهن مخاطب به وجود میآمد که بیپاسخ میماند. حالا جواب آن پرسشها را میتوان در کتاب «مهرجویی، کارنامه چهل ساله» پیدا کرد. کتابی که از سوی نشر مرکز منتشر شده و در آن حاصل گفت و گوی بلند مانی حقیقی و داریوش مهرجویی است.
مهرجویی در این گفت و گو صریح صحبت میکند. سعی دارد پرسشها را منطقی و صادقانه جواب بدهد و البته هر جا که تمایلی به حرف زدن ندارد، رندانه از پاسخ دادن سرباز میزند. او دریچهای را به روی ما میگشاید که از آن میتوان به تماشای حالات و احوال کارگردانی نشست که حساب شده و اصولی در راه حرفهایاش قدم برداشته است. خواندن پاسخهای او و موضعگیریهایش نسبت به شرایط، آدمها و آثارش ما را به این نتیجه میرساند که آن طنازی و تلخی مشهود در آثار سینمایی مهرجویی -که در اکثر کارهایش با هم جمع شدهاند- نشات گرفته از شخصیتی است که در عین جدی بودن و سختگیری نوعی آسانگیری و رهایی را در ذات خود دارد و آن را به مخاطبش نیز منتقل میکند.
«بعد از الماس ۳۳ حیرتزده و کمی مایوس مانده بودم که چه کار باید بکنم. پیشنهادهایی هم برای ساخت اکشنهای دیگری مطرح میشد، ولی من حسابی از آن زده شده بودم و خیلی دنبال این بودم که کار دیگری بکنم و مسیر دیگری را بروم. واقعیتش این بود که پیشنهادهای زیادی در این ماهها داشتم. تهیهکنندههای مختلفی سراغم میآمدند و از تکنیک «الماس ۳۳» تعریف میکردند و میگفتند حاضریم روی فیلم دیگری به کارگردانی تو سرمایه بگذاریم، اما طرحهایی که میدادم رد میشد. ماجرای آشنایی مهرجویی با ساعدی اما خواندنیتر است: « وقتی آمریکا بودم سردبیر مجلهای به اسم «پارس ریویو» بودم. مجله ای بود درباره ادبیات معاصر ایران. به دلیلی ذوقی که در این زمینه داشتم بخشهای زیادی از کارها را خودم ترجمه میکردم یا مینوشتم. برای جور شدن مطالب این مجله با ایران در تماس بودم و کتابهای تازهای را که در مورد ادبیات و نویسندگان ایران درمیآمد برایم میفرستادند. از مادرم خواسته بودم کارهای ساعدی را برایم بفرستد و ساعدی بعدها تعریف میکرد که یک روز یک خانم چادریآمد در خانهمان که به زبان ترکی حرف میزد (مادر من به زبان ترکی قفقازی صحبت میکرد). خلاصه گفته بود پسرم آمریکاست و کارهای شما را میخواهد. او هم یک بسته کامل از نمایشنامهها و داستانهایش برایم فرستاد و از این طریق مکاتبات و نامهنگاریهای ما شروع شد، بدون این که همدیگر را دیده باشیم. چندتا از داستانهایش را ترجمه کردم و در مجله «پارس ریویو» گذاشتم و برایش فرستادم که خیلی خوشش آمد. بعد جلال آلاحمد هم از این کار استقبال کرد و در سفری که به آمریکا داشتم از من خواست بیست، سی تا از این مجلهها برایش بفرستم، چون خیلی متنوع بود و حتی شعرهایی از فروغ و شاملو و دیگران را ترجمه کرده بودم. و چندتایی داستان از ساعدی و بهمن فرسی و نادر ابراهیمی هم در این مجله بود. خودم هم متن مفصلی درباره صادق هدایت و «بوف کور» نوشته بودم. خلاصه از طریق این مجله با ساعدی آشنا شدم و موقعی که آمدم ایران همدیگر را دیدیم و دوستی و صمیمیت خوبی بینمان ایجاد شد.» اما مواجهه یک کارگردان جوان با بازیگران سرشناس تئاتر، بازیگرانی مثل نصیریان و انتظامی حکایتی خواندنیتر است. قصه مواجهه بازیگران کهنهکاری که فیلم «گاو» اولین مواجههشان با سینما بود: «اتفاق بامزهای که سر فیلم «گاو» افتاد این بود که وقتی شروع به کار کردیم، روز اول فیلمبرداری هوای خیلی بدی بود و باد شدیدی میآمد و بازیگرها نمیتوانستند تمرکز داشته باشند. فیلمبرداری متوقف شد و رفتیم چندتایی از نماهای راه رفتن در کوچهموچهها را گرفتیم. وقتی راشها آماده شد، خبر رسید که برویم این دو سه حلقه را ببیینیم. بچههای بازیگر هم ابراز علاقه کردند که آقا ما را هم ببر ببینیم. سیاست کلیام این بود که بازیگر در دوران فیلمبرداری خودش را روی پرده نبیند، چون نسبت به نقش و کارش خودآگاه میشود. ولی با این حال قبول کردم و با هم رفتیم صحنهها را ببینیم. حلقه اول نماهای باد و بوران بود که اصلا چیزی دیده نمیشد و همه در سکوت داشتند کارهای نامفهومی میکردند. حلقه دوم نماهای راه رفتنیشان بود که نمیدانم چرا با دور تند گرفته شده بود و همه از جمله فیلمبردارمان هوشنگ قوانلوی خدابیامرز، شوکه شده بودیم که چرا این جوری شده؟ بازیگرها که این چیزها را دیدند گفتند زکی، پس سینما این است؟ مثل دوران صامت و کمدیهایی که تندتند راه میرفتند؟ و خلاصه اتفاق اسفباری بود که حس و حال همه را به هم ریخت. فردایش همه سر صحنه دمغ بودند و میگفتند این بابا کارش را بلد نیست و این چه نماهایی بود که گرفتی؟ من و قوانلو کلی باهاشان حرف زدیم و توضیح دادیم که از نظر فنی چه اشکالی پیش آمده و قضیه این شکلی نیست. خوشبختانه فردا و پس فردا که راشهای بعدی درآمد دیگر ریسک نکردیم و اول خودمان به تنهایی رفتیم کار را دیدیم که خراب مراب نباشد و آبرویمان جلوی این بازیگرها بیشتر از این نرود. خلاصه نماهای جدید را که دیدند خیالشان راحت شد و اصطکاکها کم شد.» اما از بین کارهای مهرجویی، فیلمهایی که بعد از انقلاب ساخت «هامون» حکایت دیگری است. فیلمی که هنوز هم شیفتگان خودش را دارد. روایتهای مهرجویی از این فیلم هم خواندنی است. در بخشی از این مصاحبه حقیقی از مهرجویی میپرسد: «در سکانس ریختن خریدهای خدمتکار خانه روی پله و آن شلوغی و بریز و بپاش، پلانی هست که هامون دستهای کثیفش را با پرده آشپزخانه پاک می کند. این از آن دسته جزئیاتی است که در هن میماند و فیلم را برای بیننده زنده نگه میدارد. این ایده در فیلمنامه بود یا سر صحنه به ذهنتان رسید؟» و مهرجویی پاسخ میدهد: «نه، این را از ابتدا در فیلمنامه داشتم و حتی روی این که جنس توری پرده چطور باشد حساس بودم. در واقع با این کار شخصیت گیج و منگ و پلشت حمید را نشان میدهیم. حتی در مورد شکل راه رفتن و ماندن جای پای حمید روی کفپوش خانه، چندبار آن صحنه را تکرار کردیم تا به نتیجه دلخواه برسیم. صحنه ریختن آت و آشغالها روی پله را از اول این طوری نمیدیدم. اما خیلی خوب از کار درآمد. اول ماست ریخت، بعد سبزیها ولو شد و هندوانه شپلق و اله و بله و ... خیلی خوب شد!»
مهرجویی در کارهای سینماییاش شش بار از خسرو شکیبایی به عنوان بازیگر استفاده کرده است؛ «هامون»، «بانو»، «سارا»، «میکس» ، «دختردایی گمشده» و «پری». این نکته باعث شده حقیقی از مهرجویی بپرسد: «کدام وجه از شخصیت یا بازی شکیبایی این میزان اعتماد را در شما برمیانگیخت؟» و او میگوید: «خسرو ــ خدا بیامرزدش ــ خصوصیاتی داشت که من کمتر در آدمهای دیگر دیدهام. عاشق کارش بود و به نقش دل می داد. حساسیت قوی و غنیای داشت که او را به عنوان یک بازیگر ایدهآل میکرد. از همان بازیگرهای زیرپوستی بود که هر کارگردانی آرزویش را دارد. فقط کافی بود به او ایدهای بدهی و او چند واریاسیون مختلف، یکی از یکی بهتر، جلوی رویت میگذاشت. یک آدم حرفهای درجه یک بود. مهمتر از همه این که او به عنوان یک هنرپیشه اصلا حسود نبود. هنرپیشهها اغلب خودشیفتهاند و چشم ندارند دیگران را ببینند. حس غریزی حسادتی که در همه ما هست، در آنها معمولا یک خرده بیشتر است. ولی این حس در این آدم مطلقا وجود نداشت. حاضر بود با جان و دل برای کسی که رو به رویش بازی می کند، ساعتها وقت بگذارد، بالا برود و پایین بیاید تا طرف بتواند کارش را خوب انجام بدهد. یادم است که سر «هامون» برای بیتا فرهی که تازه وارد این حرفه شده بود، ساعتها وقت می گذاشت و رموز قضایا را برایش باز میکرد. سر «پری» روزهای متوالی با علی مصفا، که من برای نقش داداشی انتخابش کرده بودم و هنوز بازیگر حرفهای نبود، تمرین میکرد. از او ویدئو هم گرفتهایم و داریم که در خانه ما با علی مصفا کار می کند تا او بتواند نقشش را دربیاورد. خصوصیات انسانی غنی و قشنگی داشت. هیچ موقع یادم نمیآید که این آدم پشت سر کسی حرف بدی زده باشد یا شایعات الکی پخش کرده باشد. هر وقت از کسی حرف میزد فقط خصوصیات خوب او را میگفت و تعریفش را میکرد. آدم مهربان و صادقی بود. بااستعداد بود و عاشق کارش بود.»
کتاب «مهرجویی، کارنامه چهل ساله» بر اساس فیلمهای مهرجویی فصلبندی شده و آخر هر فصل آلبوم عکسی از پشت صحنه و بازیگران فیلمهای مهرجویی منتشر شده که در جای خود دیدنی است. این کتاب با قیمت 17هزارو 900 تومان به پیشخوان کتابفروشیها آمده است. Copyright: gooya.com 2016
|