خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
14 آذر» داريوش آشوری ويراست ديگری از "زبان باز" به دست میدهد، ايسنا
بخوانید!
19 تیر » پاسپورت اصغر فرهادی در فرودگاه ايران توقيف شد
19 تیر » پرسشهای يک روشنفکر، درباره کتاب "پرسهها و پرسشها" نوشته داريوش آشوری، بزرگمهر عليزاده 19 تیر » رقيب دولتی خانهسينما فعال شد 18 تیر » مهرجویی: دچار فردیت پارهپاره شدهایم 18 تیر » تلفات 10 ساله سوانح رانندگی؛ 12 درصد بیشتر از شهدای جنگ
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! پرسشهای يک روشنفکر، درباره کتاب "پرسهها و پرسشها" نوشته داريوش آشوری، بزرگمهر عليزادهروزنامه بهار ـ در مواجهه با کتابهايی که عنوان فرعی مجموعه مقالات را به همراه دارند، چه برخوردی میتوان داشت. کتابی در نيمه دوم سال گذشته منتشر شد که همين دو کلمه روی جلدش نقش بسته بود. اين کتاب ۲۰۰صفحهای، بيش از ۱۵مقاله داشت، که از چاپشان در نشريههای مختلف کمتر از سه سال نمیگذشت. نويسنده مقالاتش را گردآوری و دوباره منتشر کرده بود. آيا اين نوع آثار را میتوان «کتاب» به معنای واقعیاش ناميد. آيا چاپ چنين آثاری، کتابسازی نيست. در حالی که میتوان منبع اصلی مقالههای چنين کتابهايی را بهراحتی و پس از جستوجويی ساده يافت، بازنشر آنها چه سود و فايدهای دارد. اين موارد گفته شد تا به کتابی برسيم که بهتازگی نشر آگه آن را منتشر کرده و عنوان مجموعه مقالات را نيز دارد؛ «پَرسهها و پرسشها» مجموعه مقالات داريوش آشوری. که خود اين کتاب میتواند مقياس مناسبی باشد تا آثاری را که با عنوان مجموعه مقالات منتشر میشود با آن سنجيد و قضاوت کرد؛ که کدام اثر در اين فرم، کتابسازی و تنها سودش گولزدن مخاطب است و کدام کتاب نه؛ و بيش از کنار هم قرار دادن چند يادداشت و نوشته است. «پَرسهها و پرسشها» مقالاتی (۲۹مقاله) است که در سه بخش کلی تقسيم شده است؛ بخش يکم با نام چهرهها، دوم با نام گشت وگذار و بخش آخر با عنوان نقد و نظر. بيشتر اين مقالات در حقيقت نشر دوباره شدهاند. البته با ويرايش مجدد آشوری. اما نکته همين جاست. گفتيم که در بعضی از همين کتابهای موسوم به مجموعه مقالات، نويسنده نوشتههايی را در کتابش انتخاب میکند که از چاپ آنها در نشريهها دو سه سال بيشتر نمیگذرد. اما در «پَرسهها و پرسشها» آشوری، مقالههايی را دستچين کرده که چاپ ابتدايی تعدادی از آنها به دهه ۴۰ شمسی برمیگردد. مشخص است که يافتن مقاله آشوری در نشريهای که ۵۰ سال پيش منتشر شده، به چه اندازه دشوار و سخت است. بهترين نمونه آن مقاله «ويتگنشتاين، شوريدهسر منطقی» است. اين مقاله برای نخستينبار در مجله رودکی در سال ۱۳۴۸ چاپ و اکنون پس از گذشت ۴۱ سال بار ديگر منتشر شده است. گفته شد مقالهها به سه بخش تقسيم شده است. نکته مهم در اين کتاب، وحدت لحن و نيز شيوه نگارش يکسان تمام مقالههاست. در همه مقالات، چه آنجايی که آشوری از جلال آلاحمد میگويد و چه در مقالهای که او از رصدخانهای در ايالت پرووانس فرانسه مینويسد، گرما و شيوايی قلمی را میبينيم که پيش از اين در آثار نويسندهاش ديده بوديم. به شيوه نگارش يکسان اشاره شد. همين ويژگی کتاب باز میتواند، مولفهای باشد که چنين مجموعه مقالاتی را با آثار جعلی شناخت. مقالهها همانگونه که در ۳۰، ۴۰ سال پيش نوشته و چاپ شده بودند، بهدست ناشر سپرده نشدهاند. خواننده با خواندن مقالهها میتواند ويرايش مجدد را بهوضوح در سطرهای کتاب ببيند. آشوری در بخش يکم، تصويرهايی جذاب از بعضی چهرههای بزرگ سياسی و فرهنگی ايران از جمله خليل ملکی، جلال آلاحمد، غلامحسين ساعدی و احمد فرديد بهدست میدهد. بیگمان مقاله «با ساعدی و بیاو» از جمله خواندنیترين و البته تلخترين نوشتههای آشوری در اين کتاب است. در اين نوشته، آشوری از ديدار خود با ساعدی يک سال قبل از مرگش، میگويد. نوشتهای که با زبانی پيراسته، زنده و روان و با ترکيبها و واژههايی که نويسنده میآورد، هم تصويری شفاف از ساعدی غريب در غربت را نشان میدهد و هم با بازگشت به گذشته و بازگويی خاطراتی که او با ساعدی داشته، احوال زمانه دهه ۴۰ و اواسط آن دهه را پيش چشمان بيننده میگذارد. در مقالههای اين بخش از کتاب، به غيراز دو نوشته يکی «مارتين هايدگر» و ديگری «ويتگنشتاين، شوريدهسر منطقی» که به آرا و انديشههای اين دو متفکر پرداخته میشود، خواننده مقالههايی را میخواند، که در قسمتهايی از آنها، نويسنده به خاطرهنويسی نيز نزديک شده است؛ بهويژه در مقالههايی که آشوری، به خليل ملکی، ساعدی و آلاحمد میپردازد. اگرچه هر دو مقالهای که بهصورت موجز به بررسی انديشههای ويتگنشتاين و هايدگر اختصاص دارد بيش از ۴۰سال از نخستين انتشارشان در مجله «رودکی» میگذرد و در تمام اين سالها آثار اين دو و نيز کتابهای شارحان و درباره آنها به فارسی ترجمه و منتشر شده است، اما همچنان اين دو مقاله دارای نکاتی است که برای علاقهمندان به اين دو متفکر و فلسفه خواندنی و جذاب مینمايد. همچنان که از عنوان بخش دوم کتاب «پَرسهها و پرسشها»؛ گشت وگذار مشخص است، مقالههای اين بخش نه مانند بخش اول که ويژگی مشخص همه آنها درباره شخصيتهای معاصر فرهنگی، سياسی، ادبی و فلسفی ايران و جهان بودند، بلکه موضوعات مختلفی را دربرمیگيرند؛ از مقالهای درباره هنرهای نمايشی گرفته تا نوشتههايی درباره حافظ و زبان و معنای گفتمان و البته نوشتهای درباره روشنفکر و روشنفکر ايرانی و جريان آن در ايران. در مقاله «تراژدی روشنفکری ما» آشوری در پی پاسخ به اين پرسش بنيادين و البته تاريخی است:« روشنفکری چيست و روشنفکر کيست.» او در اين مسير، بحثش را ابتدا از خود واژه روشنفکر آغاز میکند. اينکه از چه زمانی اين واژه به ايران وارد و باب شد. آشوری بنيادیترين ايده روشنفکری را چنين میداند: «بنيادیترين ايده روشنفکری همان است که خواجه حافظ ما گفت: «عالمی از نو ببايد ساخت وز نو آدمی!» يعنی، عالم و آدمی که تاکنون بوده عالمی و آدمی ناکامل بوده است، ناعادل، نااخلاقی. میبايد جهانی «انسانی» بنا کرد، جهانی با ريشهایترين مفهوم عدالت و اخلاق، جهانی رها از جهل، بنا شده بر بنياد «علم».» (صفحه ۲۳۳) به باور آشوری «روشنفکری ما را -همچون تمامی روشنفکریهای جهان «پيرامونی»- میبايد پديدهای شناخت که زير فشار نيروی شگرف و جهانگير مدرنيت اروپايی پديد آمده و شکل گرفته است.» (صفحه ۲۴۲) او در ميان روشنفکران ايرانی که درواقع به توصيف خود او «پيشتازان و مشعلداران انديشه و بشارتگران جهان مدرن» بودهاند تنها از يکنفر نام میبرد که -آنچنان که آشوری وصف میکند- «با حساسيت و هوشمندی شگرف هنرمندانه معنای درد و رنج اين دگرديسی تاريخی و پوست انداختن فرهنگی را فهميده» و آن صادق هدايت است. اما بخش سوم «پَرسهها و پرسشها» نقد و نظر نام دارد که مقالاتی را شامل میشود که در بيشتر آنها آشوری به نقد کتاب پرداخته است. نقد کتابهايی چون «فرهنگ معاصرهزاره»، «فرهنگ بزرگ سخن»، «بوف کور»، «تجدد بومی و بازانديشی تاريخ» و «حافظ به روايت کيارستمی». بهراستی که «پَرسهها و پرسشها» همانگونه که داريوش آشوری خود در ديباچه کتابش آورده، حاصل دورانی ۴۰ساله از کار و کوشش قلمی اوست. مقالههايی که با گذر از تاريخ بوی کهنگی نگرفتهاند و هنوز تازه و باطراوت و پراز نکتههای نغز جلوه میکنند. همين بس که حتی نوشتهای سهصفحهای با عنوان «داستان تنوين» با قلم نويسندهاش، اگرچه بحثی تخصصی در نگارش فارسینويسی است اما با قلم آشوری، تبديل به «داستان» میشود و خواندنی. Copyright: gooya.com 2016
|