بخوانید!
3 مرداد » پاسخ شجريان به نامه افتخاری، پوريا عالمی
3 مرداد » آخانی: چنارها را میپوسانند بعد میگویند ناچار بودیم قطعشان کنیم! 3 مرداد » کاهش 3هزارمیلیاردی منابع سازمان تامین اجتماعی 3 مرداد » تعدیل بیش از یک سوم کارگران ریخته گری در دو سال اخیر 3 مرداد » محمود استاد محمد درگذشت
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! آخانی: چنارها را میپوسانند بعد میگویند ناچار بودیم قطعشان کنیم!خبرآنلاین: دکتر حسین آخانی، دکترای گیاهشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران میگوید: وضعیت تهران بسیار خطرناک شده و مسئولان شهری دارند با سیاستهای اشتباه به مرگ درختان سرعت میدهند. این روزها خبرهای نگرانکنندهای از خیابان ولیعصر که یکی از خاطرهانگیزترین خیابانهای تهران است به گوش میخورد. ماجرای قطع شدن چنارهای خیابان ولیعصر توسط شهرداری نگرانیها و سوالهای زیادی را برای طرفداران حفاظت از محیط زیست و علاقمندان به این خیابان به وجود آورد. برای بررسی ابعاد بیشتر این قضیه و دانستن این که چرا چنین بلایی سر این درختها آمده، سوالهایمان را از دکتر حسین آخانی، دکترای گیاهشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران پرسیدیم.
رویشگاه طبیعی چنار در حاشیه رودخانهها، جویبارها و محیط هایی است که خاکشان زهکشی مناسب دارد و بافت آن دارای تخلخل همراه با شن و ماسه است. چنار درختی است که اگر رویشگاه طبیعی آن فراهم باشد، سالهای متمادی و بالای 100 سال به راحتی میتواند زندگی کند. الان نه تنها در خیابان ولیعصر بلکه در همه تهران، رویشگاه طبیعی برای چنار وجود ندارد و با توجه به فعالیتهای عمرانی، ساختمانسازی و گسترش شهر محیطی غیرطبیعی برای آن به وجود آمده است. وقتی به تهران نگاه کنیم میبینیم که تمام جویبارها را بتن و آسفالت کردهاند و تمام چنارها حتی در خیابان شانزده آذر و خیابان قدس در لایههای ضخیمی از آسفالت و بتن فرو رفتهاند در حالی که ریشهها باید بتوانند تنفس کنند و در چنین شرایطی مسلم است که چنارها بیمار و پوسیده میشوند. یعنی شما این دلیل شهرداری را قبول دارید که به این دلیل به قطع درختان اقدام کرده است؟ این حرف من به این معنی نیست که شهرداری تقصیری نداشته و صرفا به قطع کردن درختان پوسیده اقدام کرده است. فقط میتوانم بگویم تاسف میخورم از این همه مهندس و مشاور تحصیلکرده که در شهرداری و سازمان پارکها و فضای سبز مشغول فعالیت هستند و به این نکته مهم توجه نمی کنند که ریشه گیاه احتیاج به تنفس دارد. ما در داخل خاک، باکتریها و قارچهایی داریم که با درختان همزیست هستند، اگر با بتن کردن زیر درختان را بپوشانیم، هم باکتریها و قارچها از بین میروند و هم ریشه گیاهان نمیتواند تنفس کنند. نتیجه آن می شود که درخت ضعیف شده و مستعد بیماری میشود. بارها نسبت به وضع موجود اعتراض کردهایم و مطالبی را نوشتهایم و دیگر نمیدانیم به چه کسی باید بگوییم. طرف دیگر قضیه این است که به نظر میرسد بخشی از این مشکلات عمدی است. منظورتان از عمدی بودن چیست؟ به هر حال این درختان مزاحم فعالیتهای عمرانی و بلندمرتبهسازیها و پارکینگ سازی هستند بنابراین بهتر است آنها را از بین برد. همین چهار سال پیش در دانشگاه تهران به بهانه بیماری و پوسیده بودن افتادند به جان درختان و 140 درخت را جلوی چشم ما دانشگاهیان سر بریدند و هیچ کاری هم از دست کسی ساخته نبود. سوالی که معمولا در محافل خصوصی می شود این است که ماموران شهرداری طبق قانون با شنیدن هر گزارشی از قطع درختان در منازل برای اخذ جریمه حاضر می شوند، ولی ما نمیدانیم اگر خود شهرداری اقدام به قطع کرد چه کسی باید آنها مورد مواخذه و جریمه قرار دهد. شورای شهر و سازمان محیط زیست باید تکلیف این خلا قانونی را روشن کنند. بله علاوه بر مشکل خاک، با مشکل نور هم مواجهند. تهران مدام بالاتر و بالاتر می رود. نور شرط اول زیست درخت است. اخیرا یکی از مدافعین تراکم سازی مطرح کرده که متوسط طبقات ساختمانهای تهران کمتر از بسیاری شهرهای بزرگ است. ظاهرا ایشان فراموش کردهاند که در شهرهای بزرگ مجتمعهای آپارتمانی دارای فضای سبز مناسبند ولی در تهران با توجه به نوع مالکیت چنین امکانی وجود ندارد. درباره آب هم که همینطور، منابع آبی مورد نیاز این درختان در جای دیگری صرف می شود. وقتی یک ساختمان 3 واحده به یک آپارتمان 15 واحده تبدیل میشود یا وقتی شهرداری در چیتگر دریاچه مصنوعی عظیمی درست میکند و چمن کاری گسترش میدهد دیگر آبی برای درخت باقی نمیماند و مسئولان شهری هم دارند با سیاستهای اشتباه مرگ درختان را سرعت میبخشند. برای نمونه تقریبا در تمام کوچههای گیشا این اتفاق افتاده و تمام درختان تنومند گیشا یکی بعد از دیگری قطع شدند. بلوار وسط گیشا که زمانی دارای نارونهای زیبا بود هر سال به بهانه هرس و بعد هم سنگفرش کردن کم کم عاری از درخت شد. حالا با این فرض که این چنارها پیر و بیمار شده باشند، کار دیگری به جز قطع کردن نمیشد برای آنها انجام داد؟ کار دیگری میشد انجام داد ولی مساله اینجاست که ارادهای برای نجات آنها وجود ندارد. وقتی هدف صرفا استفاده از بتن باشد، نگاه علمی گم خواهد شد. اگر درختی پیر و مریض است باید قطع شود اما مساله اینجاست که باید سعی کنند قبل از قطع کردن درختها، محیط درختهای سالم را تغییر بدهند و فضای خاکی مناسب را به وجود بیاورند تا اگر درختی پیر و بیمار شد با درخت جدید جایگزین شود. خیابان ولیعصر باید یک بلوار فضای سبز با جویبار طبیعی و بدون بتن داشته باشد به طوری که این فضای پارکمانند از هرگونه ماده آلاینده، سیمان و بتن عاری شود و تنه درخت با فاصله قابل توجهی بتواند با فضای بدون بتن در تماس باشد. نمونه این گونه فضای سبز را می توان در تاشکند، سمرقند و بخارا دید. درباره این موارد نمیتوان به طور قطع و با عدد و درصد پیشبینی کرد با این حال با توجه به این که تا الان نیمی از این درختها از بین رفته و با روندی که در حال ادامه است، شاید این تخمین چندان هم دور از واقعیت نباشد. اما اگر بخواهیم این بهانهها را دستاویزی قرار دهیم که در مقابل وضعیت این درختها چارهجویی نکنیم، کار غلطی است و در حد امکان باید سعی کنیم با مناسب کردن شرایط آنها طول عمرشان را افزایش بدهیم و درختان باقیمانده را نه تنها در خیابان ولیعصر بلکه در هر جای تهران و ایران حفظ کنیم. از همه مهمتر با وضع قوانین مناسب حق فضای سبز در همه جای شهر و برای همه مردم به رسمیت شناخته شود. اگر فضای خاکی و آبی مناسب در اختیار باشد حتی گیاهان خودروی تهران بعد از مدت کوتاهی زیباترین فضای سبز را ایجاد میکنند. دانش اکولوژی شهری مبتنی است بر پتانسیلهای بومی ذخایر ژنتیکی نه وارد کردن گیاهان خارجی و چمن کاری. جایگزین کردن درخت به جای چنارهای پوسیده در خیابان ولیعصر امکانپذیر است؟ تا زمانی که شرایط را مناسب نکنند، جایگزین کردن درختها هم جواب نمیدهد و همین سناریو تکرار میشود. درختها به خاک و آب مناسب نیاز دارند، جویبارهای خیابان ولیعصر باید طبیعی باشند نه این که این مسیرهای سیمانی وجود داشته باشد. اگر مسیرهای سیمانی برداشته شود و خاک درختها مناسب شود آنوقت میتوان درختان دیگری را جایگزین کرد و به همین درختهای موجود هم امید داشت ولی تا زمانی که این شرایط اصلاح نشود، این کارها فایده ندارد.
آمار دقیقی وجود ندارد اما بر اساس مشاهداتی که داشتهام، باید بگویم مرگ درختان به طور گسترده در تهران در حال انجام است. درختان موجود هم در تنش شدیدند و اصلا شادابی در آنها دیده نمی شود. الان توجه همه به خیابان ولیعصر جلب شده اما در بقیه نقاط شهر هم همین اتفاق در حال رخ دادن است. من به تازگی شنیدم که در فرهنگسرای اشراق کلی درخت قدیمی و تنومند قطع شده است. هر کجای شهر را که میبینید این اتفاقها میافتد و وسعتش زیاد است. ما در سالهای گذشته شاهد فاجعه قطع وسیع درختان در اتوبان چمران هم بودیم. یعنی به نظر شما عملکرد شهرداری قابل دفاع نبوده و عملکرد موثری در زمینه حفاظت از فضای سبز شهر نداشته است؟ بله به نظر من عملکرد این نهاد قابل دفاع نبوده و به محیط زیست و فضای سبز شهری آسیب زده است و از شورای شهر و کمیته محیط زیست شورای شهر تعجب میکنم که چرا تا به حال شهردار را مواخذه نکردهاند. یکی از انتقادهایی که به شهرداری وجود دارد این است که بخشهای عمرانی ظاهرا با پارکها و فضای سبز هماهنگی ندارند و هرکدام دنبال کار خودشان هستند. متاسفانه در کشور دچار وضعیتی شدهایم که فقط میخواهند به دلیل منافعی که شرکتهای پیمانکاری دارند، مرتب بتنسازی و تجدید بتن انجام شود. هر بار که در خیابان تغییر سنگفرش انجام میشود، حجم زیادی از مواد آلودهکننده و سمی را به ریشه گیاهان وارد میکنیم. من سال گذشته در برلین بودم و دیدم که در خیابانهای آنجا سنگفرش هیچ پیادهرویی از سیمان و بتن نیست بلکه از خاک است به همین دلیل هم درختان آن شهر سالم است و شهر شادابی است، ولی وقتی به تهران رسیدم و پژمردگی درختان را دیدم بسیار غمگین شدم. به خود می گفتم چه خوب بود اگر مدیران ما را سالی یکی دو ماه ماموریت میدادند تا در شهرهای سالم زندگی کنند تا مفهوم توسعه پایدار و زندگی سالم را تجربه کنند و در برنامه هایشان آنها را به کار ببرند. مساله اینجاست که متاسفانه اصول علمی در این نهادها فراموش شده است به عنوان مثال این که شهرداری عید که میشود، شروع به هرس شدید درختان میکند. این کار نوعی قتل عام درختان است مخصوصا این که این کار را به شرکتهای پیمانکاری میسپرند که آنها هم احتمالا کار را به افرادی میسپارند که دانش زیادی در این مقوله ندارند و به درختان آسیب زیادی زده میشود. وقتی سطح فتوسنتزی درخت کاهش پیدا کند، قدرت جذب آب و مواد معدنی را از دست داده و مستعد بیماری میشود. این هرسها در شهر آلودهای مثل تهران، درخت را زخمی کرده و باعث میشود به راحتی باکتری و ویروس وارد درخت شود. خب پس با این حساب چرا شهرداری درختها را هرس میکند؟ من نمی دانم. شاید از روی ندانم کاری یا آموزشهای غلط قدیمی. شاید هم با برگ درختان مشکل دارند و میخواهند کار ماموران شهرداری سادهتر شود؛ در صورتی که اگر زیر درختها را فضایی آزاد خاکی حدودا 2 یا 4 متری اختصاص میدادند، برگها همانجا ریخته و به هوموس تبدیل شده و باعث تقویت خاک میشدند. در ضمن آب باران هم به خاک نفوذ می کرد و آب آلوده کف خیابانها کمتر جذب ریشه می شد. اما مساله اینجاست که متاسفانه همیشه پاک کردن صورت مساله انتخاب میشود. پیشبینی شما از ادامه این وضعیت در تهران چیست؟ الان که هم دولت جدیدی سر کار میآید و هم شورای شهر جدید قرار است کار خودش را شروع کند و احتمال دارد شهردار هم عوض شود، به نظر شما چه کارهایی را برای بهبود وضعیت محیط زیست میتوانند انجام دهند؟ الان که آقای روحانی مشغول تعیین افراد کابینه جدیدشان هستند، امیدواریم مدیریت محیط زیست را دست متخصصین بدهند. مدیریتهای سابق نشان دادند که کارشان سیاسی است و در مقابل کسانی که مخرب محیط زیست هستند مماشات میکنند. تفاوتی هم بین دولتهای مختلف نبوده و در هیچکدام دارای مدیریت و نگاه درست به منابع طبیعی و محیط زیست در کشورمان نبودهایم. ما در شهرداری و محیط زیست افرادی را میخواهیم که دنبال تداوم مدیریت قبلی خودشان نباشند بلکه اگر هم یک ماه فرصت خدمتگزاری برایشان فراهم شد در آن یک ماه درست کار کنند و برایشان تنفس کودکان از بقای میزشان مهمتر باشد. خواهش من به عنوان یک شهروند این است که ایشان تدبیر به خرج داده و برای حفظ این آب و خاک افراد غیرسیاسی و جسور را در راس امور مربوط به حفظ محیط زیست بسپارند و لوایحی را به مجلس ببرند که جلوی گسترش بیش از حد شهرها گرفته شود و بیش از این با منابع آبی کشور بازی نشود. این درست نیست که با سد زدن همه آبهای کشور به شهرهای بزرگ منتقل شود و فجایعی چون خشک شدن دریاچه ارومیه و ریزگردها اتفاق بیفتد. انتظار دیگری هم که وجود دارد این است که به جای دادن پول یارانه به ساکنان شهرهای بزرگ، این پول را به حمل و نقل عمومی و مترو و راهآهن اختصاص بدهند نه جادهسازی و اتوبانسازی و پل سازی. پیشنهادم به شورای شهر هم این است که فارغ از مسائل سیاسی شهردار را انتخاب کنند. بهتر است شهرداری را انتخاب کنند که نگاهش حفظ پایداری شهر باشد نه این که به آن نگاه توسعهای داشته باشد چراکه شهردارهایی که سیاسی بوده و تخصصی نیستند، با قدرت سیاسیشان به شهر آسیب میزنند. Copyright: gooya.com 2016
|