یکشنبه 24 دی 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تفاوت مکتب هواداران قرمز و آبی؛ چرا پرسپولیس محبوب تر است؟!

سعید عبدالمجید - کیهان نوین
www.keyhanenovin.com

پرسپولیس تهران به عنوان پرطرفدارترین باشگاه آسیایی از تاریخچه پر افتخاری برخوردار است. این در حالی است که حریف سنتی این تیم که دارای عناوین بین المللی بیشتری هم هست، هرگز نتوانسته محبوبیتی در اندازه های پرسپولیس داشته باشد.

کیهان نوین: تولد پرسپولیس و اینکه این باشگاه محبوب، ققنوسی برآمده از خاکستر شاهین بزرگ است، موضوعی نیست که کسی آن را نداند اما اینکه چطور این تیم با توجه به افتخارات بین المللی کمتری که نسبت به حریف دیرینه اش استقلال کسب کرده، همواره تعداد تماشاگران بیشتری داشته و محبوب تر بوده، نکته ای است که کمتر به آن پرداخته شده است.

به یقین در این راستا علل مختلفی در مکتب خاص پرسپولیس و برتری تعداد هوادارانش دخیل است که مختصرا در پی می آید:



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


مکتب خاص پرسپولیس

مهمترین عامل در این برتری نفری، مکتب خاص پرسپولیس است. مکتبی که برگرفته از ۳ اصل باشگاه شاهین٬٬اول اخلاق، دوم درس، سوم ورزش٬٬ بوده و رعایت این اصول در تاریخ این باشگاه، وجه تمایز پرسپولیس با دیگر همتایان خود است. گرچه در سال های اخیر اصول جوانمردی در ورزش کلان ایران، رنگ و بوی واقعی خود را از دست داده اما در این آشفته بازار هم کارنامه و عملکرد پرسپولیسی ها به مراتب درخشان تر از همه رقیبان بوده است که این نیز برگرفته از همان مکتب خاص پرسپولیس است. مکتبی که از دل مردم برخواسته و لاجرم بر دل نیز نشسته، تا این باشگاه در زمره باشگاه های پر طرفدار جهان فوتبال قرار گیرد.

برای اثبات این ادعا کافی است نگاهی هرچند اجمالی به شرایط دو تیم در ۲ دهه گذشته و البته رویکرد و عکس العمل های هواداران دو تیم بیاندازیم تا صحت این ادعا روشن تر شود.

نفوذ سیاست به فوتبال

در ابتدای دهه۷۰ که به نوعی ابتدای آشکار ورود سیاست به فوتبال بود، موج گسترده ای علیه پرسپولیس به راه افتاد تا روزهای نه چندان خوشی برای این تیم رقم بخورد. این در حالی بود که هجمه علیه پرسپولیس با نگاهی ویژه به استقلال همراه شد تا دولت هر آنچه در توان دارد بابت اعتلای استقلال به کار گیرد و به این طریق باشگاه منتسب به جمهوری اسلامی، کاستی هایش مرتفع شود. به راه انداختن دعواهای مالکیتی، چند دسته شدن مدعیان مالکیت که هر یک چندین سال به درازا کشید و از آن سو حمایت های مالی مناسب از استقلال، مهربانی کمیته داوران که تا به امروز نیز ادامه دارد مستندی بر این ادعاست.

این رویه اما در دهه ۸۰ هم ادامه داشت تا تزلزل مدیران بی کفایت که جملگی هم ید طولایی در سیاست داشتند، عملکرد سینوسی پرسپولیس را یه همراه داشت. عزل و نصب های مدیران از سوی سازمان تربیت بدنی که متولی این تیم لقب گرفته است، در کنار کارنامه کاملا ناموفق آن ها دلیل دیگری بر عدم حمایت از پرسپولیس بوده است.

نکته دیگری که در این میان حائز اهمیت است و دلیل محکمی بر بی مهری مسوولان جمهوری اسلامی نسبت به پرسپولیس، نام باستانی و ایرانی این تیم است.

جمهوری اسلامی که در طول عمر ۳ دهه ای خود از هیچ تلاشی برای نابودی تاریخ ایران فروگزار نبوده، با تغییر نام پرسپولیس به پیروزی تلاش مضاعفی برای نابودی این محبوبیت به کار بست، تلاشی که هرگز موفق نبود و هیچ کس پیروزی را به رسمیت نشناخت که این نیز دلیلی دیگر بر مردمی بودن این تیم است، چراکه پایداری هواداران بی شمار و اصرار به استفاده از نام پرسپولیس، عاقبت جمهوری اسلامی را ناچار به عقب نشینی کرد وگرنه الان پرسپولیس هم همچون تاج به یغما رفته بود و پیروزی نام داشت!!

معرفت هواداران

در ۲ دهه گذشته پرسپولیس همواره با مشکلات عدیده و از همه مهمتر بحرانی به نام حاشیه دست به گریبان بوده است و همین عاملی مهم در عدم نتیجه گیری مطلوب این تیم بوده است. اما هواداران قرمز هرگز راضی به ترک تیم محبوبشان نشدند و در همه مواقع به عنوان یار دوازدهم حامی تیم محبوبشان بوده اند. این موضوع حتی در روزهایی که پرسپولیس ضعیف ترین نتایج را هم کسب کرده، صادق بوده است.

این در حالی بود که اوضاع در اردوی رقیب کاملا متفاوت بود. هواداران استقلال حتی در روزهایی که نتایجی دلچسب به دست می آوردند و از جایگاه مناسبی در جدول برخوردار بودند، با اولین تساوی یا شکست بدترین الفاظ را علیه کادر فنی خود سر می دادند و چند دستگی میانشان غوغا می کرد که البته این آخری (چند دستگی) هنوز هم به وضوح در میان هواداران آبی مشهود است.

خاطرات پرویز مظلومی که در مدت حضورش در استقلال بهترین نتایج را کسب کرد اما همیشه با بی مهری و هجمه هواداران استقلال رو به رو بود و یا صمد مرفاوی که در تنها فصلی که عنوان سرمربی استقلال را داشت و در نهایت توانست نایب قهرمان لیگ شود اما همیشه با شعار علیه خود مواجه می شد، خود گواه این ادعاست.

تعداد اندک تماشاگران در مهمترین بازی استقلال صدرنشین، در قیاس با تعداد هواداران در بازی های پرسپولیس رده دوازدهم جدول نیز دلیل دیگری بر تفاوت فرهنگ و مکتب قرمز و آبی است.به این همه اما عملکرد بهتر استقلال در قیاس با کارنامه چند فصل اخیر پرسپولیس را هم باید اصافه کرد تا تفاوت ها بهتر دیده شود.

تعصب بازیکنان به پیراهن

از دیگر نکات مهمی که زبانزد جامعه فونبال بوده، تعصب و عرق به پیراهن در نزد بازیکنان پرسپولیس بوده است. البته در میان آبی پوشان هم چه بسیار بازیکنانی بوده اند که تعصب خاصی به استقلال داشتند اما کوچ تعداد زیادی از آبی پوشان به پرسپولیس نیز نشان از برتری قرمز های ایران دارد.

در واقع در طول تاریخ تنها دو بازیکن قرمز، پیراهن آبی به تن کردند.
اول، مهدی هاشمی نسب که در پس همان درگیری های دهه ۸۰، پس از درگیری با علی پروین و به زعم ادعاهای خودش تنها به دلیل کینه از پروین از عشق خود(پرسپولیس) گذشت و دوم، علی انصاریان که پس از اخراج از پرسپولیس، باز هم به دلیل کینه و انتقام راهی استقلال شد و این یکی نیز بارها و بارها پشیمانی از چنین تصمیمی را حتی در برنامه های زنده تلویزیونی (برنامه ۹۰ و برنامه ویتامینc) ابراز کرده است.

در مقابل، چه بسیار بازیکنانی که حتی محبوبیت زیادی هم داشتند اما راهی پرسپولیس شدند و به این تیم و پیراهن قرمز آن وفادار ماندند. بازیکنانی چون جواد اله وردی، داریوش مصطفوی، احمدرضا عابدزاده، سعید عزیزیان و علیرضا نیکبخت واحدی از جمله این وفاداران هستند.

تمام این ها نیز دلایلی مستند به تمایز فاحش محبوبیت قرمز و آبی است.

دلیل دیگر برتری محبوبیت پرسپولیس اما اسطوره های دو تیم است.

به جرات می توان گفت تنها بازیکن استقلال که همه استاندارد های اسطوره بودن را داشت، مرحوم ناصر حجازی بود و دیگر هیچ!! اگرچه بازیکنان نام آور و محبوب زیادی پیراهن این تیم را بر تن کردند اما جملگی کاستی هایی از استاندارد های اسطوره بودن را داشتند. در واقع استقلال به جز حجازی اسطوره ای نداشت و ندارد. البته استقلال بازیکن بزرگ و مشهور بسیار داشته اما اسطوره…؟!؟

در مقابل اما پرسپولیس، در هر برهه بازیکنانی به خود دیده که از تمام استاندارد های اسطوره بودن بهره می بردند. چه از لحاظ فنی و چه از لحاظ اخلاقی و علمی.

ستاره های آسیا که قاره کهن از وجود آنها به خود بالیده، از دیرباز پیراهن سرخ به تن داشتند و بر تارک باشگاه پرسپولیس درخشیده اند.

اسطوره هایی که در کنار قهرمانی، پهلوانی را هم به رخ کشیدند و اینچنین است که محبوبیت، تداوم پیدا می کند.

اینکه علی دایی نماینده یونیسف می شود یعنی رسم پهلوانی، اینکه علی کریمی همیشه یک قدم جلوتر از دیگران، پیش قدم امور خیریه است و از همه مهمتر منافع خود را در پس خواست مردم قربانی می کند، یعنی رسم پهلوانی، وقتی کریمی با شجاعت پیراهن خود را تقدیم خانواده ای می کند که فرزند خود را در راه مخالفت با دیکتاتوری جمهوری اسلامی، از دست داده است، یعنی رسم پهلوانی، وقتی کریمی حاضر نمی شود در بین دو نیمه و با تهدید ماموران اطلاعات، همچون دیگر بازیکنان مچ بند سبز خود را باز کند، یعنی رسم پهلوانی و این همان تفاوت مکتب پرسپولیس با استقلال است.

حضور تعداد زیادی از بازیکنان با تحصیلات عالیه هم دیگر دلیل برتری و تفاوت قرمز و آبی است. دکتر برومند، دکتر اکرامی، مهندس کلانی، جعفر کاشانی، ابراهیم آشتیانی،دکتر زادمهر، دکتر ذوالفقارنسب، محمد مایلی کهن،علی دایی، محمد حسن انصاری فرد، افشین پیروانی و … جملگی از بازیکنانی هستند که به بالاترین درجات علمی دست یافته اند، موهبتی که در مجموعه رقیب…!!!

جان کلام اینکه عمر قهرمانی ها و شادی های پس از پیروزی کوتاه است، اما این پهلوانی، اخلاق و علم است که می ماند، پشت نکردن به تعصب به خاطر مشتی دلار و دینار است که می ماند، مردمی بودن است که می ماند و اینچنین است که پرسپولیس مردمی و میلیونی است، حتی اگر دوازدهم جدول باشد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016