ما ملت معجزه هستيم. معجزه يعنى اين كه بدون طى مراحل رشد طبيعى و پيشرفت و رسيدن به موفقيت يا ايجاد تغيير اساسى، همه چيزِ جهان بر وفق مرادِ ما شود و شب بخوابيم، صبح بر خيزيم، اوضاع كشور درست شده باشد و ما تبديل به يك كشور آزاد و آباد شده باشيم.
اين فقط مردم مومن و معتقد به ماواءالطبيعه نيستند كه به معجزه باور دارند. بسيارى از هموطنان خداناباور و نامعتقد به اديان ما هم، بى آن كه خود بدانند، به معجزه باور مندند. دليل آن هم ساده است:
ما بر اساس «واقعيات موجود» تصميم نمى گيريم و برنامه ريزى و كار نمى كنيم. ما چنان در عالم ذهنى خود غرق يم كه جهان بيرون را كج و معوج مى بينيم. نه تنها مردمِ عادىِ مخالفِ وضعِ موجود، كه حتى اهل سياست و جامعه ى خواهانِ تغييرِ اجتماعى، در دنياى خودمان سير مى كنيم و اين دنياى ذهنى را به جاى آن چه در جهان واقع وجود دارد مى نشانيم.
بر اساس همين دنياى ذهنى، سخن مى گوييم، مى نويسيم، نظر مى دهيم، و بر اين باوريم كه با اين سخنان و نوشته ها و نظرات، دنياى واقع را تغيير مى دهيم.
آن كس كه هشدارى به ما بدهد و از ما بخواهد كه از خواب و رويا بيدار شويم و نگاهى به واقعيت هاى موجود بيندازيم، معمولا به عنوان فردى مزاحم شناخته مى شود، كه چيزى از «واقعيت» نمى داند چرا كه «واقعيت ما» با «واقعيتى كه او مى بيند» زمين تا آسمان فرق دارد.
در سال هاى نخستين انقلاب، ديديم كسى مثل زنده ياد شاپور بختيار، مدام از واقعيت هاى حكومت روحانيون مى گفت، و كسى سخنان او را نمى شنيد. او را تبديل به مرغ توفانى كردند كه پاى منقل نشسته و با مردم همراه نيست. حال آن كه درست عكس اين ماجرا بود. او واقعيت را مى ديد و ما مردم نمى ديديم. جماعت و سران احزاب و سازمان ها نمى ديدند. صداى پاى ديكتاتورى نعلين مى آمد ولى اين صدا را فقط چند نفر انگشت شمار مى شنيدند و تلاش مى كردند با صداى بى صداى خود مردم را به آن توجه دهند...
اكنون در آستانه ى انتخابات رياست جمهورى هستيم. جمعه ٢٩ اردى بهشت، اين اتفاق چه ما جمهورى اسلامى را قبول داشته باشيم چه نداشته باشيم خواهد افتاد. چند نامزد تاييد صلاحيت شده، به دنبال آراى واقعى يا ساختگى خواهند بود. نظام، حضور حداقل ٣٠ ميليون راى دهنده را در فرداى انتخابات اعلام خواهد كرد. سپس راى ها خوانده خواهد شد يا خوانده نخواهد شد. و در خاتمه يك نفر به عنوان رييس جمهور معرفى خواهد شد.
دو دسته در اين ميانه، تصميم شان موثر است:
١- حكومت
٢- راى دهندگان مخالف حكومت
ما، اهل قلم، اهل سياست، اهل نوشتن، اهل سخن گفتن، اهل نظر دادن، جزئى بسيار كوچك از مخالفان هستيم كه نه راى مان، و نه تبليغ مان براى تحريم يا شركت، اثرى بر اين دو دسته «نخواهد داشت».
حوادث بعد از راى گيرى را هم نه مى توانيم پيش بينى كنيم و نه پيش بينى ما بر آن چه رخ خواهد داد تاثيرى خواهد گذاشت.
- عده اى مى گويند آيت الله قتل عام، منتخب حكومت است و از همين الان انتخاب شده است.
- عده اى ديگر مى گويند معلوم نيست چنين شده باشد. شايد روحانى منتخب حكومت باشد و رييسى لولوى سر خرمن.
اين «مى گويند ها»، فقط گفته است و بر هيچ فاكتى استوار نيست.
اصل مطلب هم اين است كه هر گفته اى، درست يا غلط، بر دومين دسته يعنى راى دهندگان مخالف حكومت كه اغلب جوان هستند و استراتژى مبتنى بر عقل سليم و زندگى واقعى را دنبال مى كنند «اثر نمى گذارد».
حتى اگر تحريم ٩٠ درصدى هم صورت بگيرد، هيچ يك از ما از اين تحريم با خبر نخواهيم شد. حكومت، ٣٠ ميليون راى را حتى اگر ٥ ميليون نفر راى داده باشند اعلام خواهد كرد.
روزى كه احمدى نژاد انتخاب شد، با او مثل يك فرد مقدس رفتار شد. تقريبا همه ى سران ريز و درشت كشور به ديدن او و عرض تبريك رفتند. او كه در ساختمان مجلس سناى سابق، جلوس فرموده بود، به عنوان يك ناشناس، رييس جمهور شد و ايران را با فضاحت و رسوايى، مسخره ى خاص و عام كرد. او شهردار بود و در دانشگاه درس مى داد و مردم از او فقط همين را مى دانستند.
اكنون معجزه ى سيد ابراهيم رييسى در حال وقوع است. از اين نامزد مورد علاقه ى حكومت، فقط آيت الله قتل عام بودن اش را مى دانيم.
ما راى نمى دهيم، و احتمال دارد خيلى هاى ديگر هم راى ندهند و رييسى بدون تقلب رييس جمهور شود. اگر او را مى شناختيم، ممكن بود او را يك فرد معجزه گر ندانيم، چنان كه روحانى را نمى دانيم. روحانى نه مثل يك پيغمبر و جادوگر و شعبده باز، بلكه مثل يك انسان عادى، كار مى كند، و تبليغى هم براى داشتن توانايى فوق انسانى نمى كند.
اما رييسى از دالان هاى قوه ى قضاييه آمده است. از مغاك اوين در دهه ى شصت. شايد او بتواند معجزه اى صورت دهد. شايد رييس جمهور شدن او به نفع ما باشد. پس اگر معتقد به معجزه ايم، كار درست همان راى ندادن است! باشد كه رستگار شويم!