Friday, May 26, 2017

صفحه نخست » موسوی و کروبی، ناصر کاخساز

Naser_Kakhsaz.jpgاظهار نظری اخلاقی در مورد موسوی، رهنورد و کروبی، به پاس ایستادگی‌شان!


یکتخته تازیدن چون بوسیله‌ی خرد نظارت‌گر (نظارت‌گر تندروی‌های عاطفه) هدایت نمی‌شود، کنشی بی‌تعادل است. تجربه‌ی تاریخی، شکست یکتخته تاختن را در هر موردی به اثبات رسانده است. هرگز از تعادل در داوری و ابژکتیو بودنِ آن زیان نمی‌کنیم. می‌خواهم ببینم چرا بهایی که موسوی و کروبی در حال پرداختن آن‌اند اینهمه سنگین است؟! می‌خواهم تاثیر و پژواک تاریخ تحول اجتماعی را بویژه در مورد موسوی نشان بدهم.

دو تفاوت چشمگیر موسوی، کروبی و رهنورد با دیگران از دیدگاه تاریخ تحول اجتماعی از این قرارند:
1 ـ زهرا رهنورد کاراکتر اجتماعی سکولار دارد، منش اجتماعیِ بیرونی دارد. او تنها یک همسر نیست. او بخشی از ظرفیت اجتماعی زن ایرانی را در موقعیت بینابینی کنونی که جامعه تشنه‌‌ی گذر از سلطه‌ی دین است، هویدا می‌سازد. زهرا رهنورد و به تبعِ او موسوی این نخبگی منشیِ خود را مرهون رشد و پیشرفت بورژوازی و فرهنگ و ادب آن، در دوران پهلوی هستند. چیزی که زیر آوار انقلابی متوهم و مخالفت ستیز و تک صدا پژمرده شد.
2 ـ اشتغال هنریِ آنها در قشر اجتماعی که در آن قرار دارند منحصر بفرد است. نقش تعدیل کننده‌ی هنر در گرایش دینی (که با بوجود آمدن موقعیت مناسب شکوفا می‌شود) غیرقابل انکار است.
این‌ها را ما در مورد خاتمی نمی‌بینیم . او از عامل های تعدیل کننده‌یِ درونی و تاریخیِ کاراکتر دینیِ خود بندرت برخوردار است.
برای همین بود که موسوی و رهنورد در جنبش سبز از گرایش های نسل جوان نمی‌هراسیدند یا کمتر می‌هراسیدند و با کنجکاوی به تحولات آن می‌نگریستند. بنظرم این ویژگی، مرهون اثرپذیری آنها از رشد بورژوازی در ایران پیش از انقلاب بود. باید توجه داشت که اثرپذیری از رشد بورژوازی که بر تعدیل ایمان دینی اثر می‌گذارد و گرایش ملی را تقویت می‌کند از دیدگاه تاریخ تحول اجتماعی غیرقابل انکار است . در مورد خاتمی، ذهنیت ملی و تاثیر پذیری از تحول مدنی دوران پهلوی و لیبرالیسم دولت ملی غایب است.

موسوی، اواخر گویا حتا عکس مصدق را در سایت خود قرار داده بود و علاقه‌اش را به آیت‌الله منتظری از طریق مکاتبه‌ی رسمی نشان داد. کاری که دیگران و از جمله‌ خاتمی هرگز به آن تمایلی نشان ندادند.
اما در مورد کروبی، او کاراکتر ساده‌ای دارد که با شارلاتانیسم یا سازشکاری مورد نیاز حاکمیت دینی جور در نمی‌آمد. این را از پی‌گیری استوارش در مورد شکجه‌ی جنسی در کهریزک می‌فهمیم و از این لحاظ تا حدی به آیت‌الله منتظری شباهت دارد.

توضیح: شعار رفع حصر با مرحله‌ی استراتژیک کنونی علیه حاکمیت دینی در هماهنگی کامل است. تاکید بر اشباه موسوی که گفته بود باید به دهه‌ی آغازین انقلاب (که در واقع قتل عام 67 اوج و تبلور آن است) بازگشت، ضرورت شعار استراتژیک رفع حصر را منتفی نمی‌کند. چرا که ایستادگی آن‌ها در واقع این مرحله‌ی استراتژیک را برای جنبش بوجود آورده است و کمتر به خود آن‌ها مربوط است. شعار رفع حصر در موقعیت کنونی امکان بهره‌برداری از فضای فعال شدن مردم در جریان انتخابات را گسترش می‌دهد و جنبش را از بن‌بست و گم‌گشتگی کنونی بیرون می‌آورد و راه را برای مراحل بعدی می‌گشاید.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy