Wednesday, May 31, 2017

صفحه نخست » "هولوکاست" ۱۳۶۷آیت الله قتل عام و حجت الاسلام خون آشام؟!

Akbar_Ganji.jpgاکبر گنجی - خبرنامه گویا

در ۱۱ آپریل ۲۰۱۷/ ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ ، شان اسپایسر- سخنگوی کاخ سفید - با اشاره به میلیون ها یهودی که در اردوگاه های کار اجباری نازی ها با گاز کشته شدند، به روسیه گفت، "شما کسی را دارید که به بدی هیتلر است که حتی او هم از سلاح شیمیایی استفاده نکرد".

با این که در جنگ داخلی سوریه طرف های درگیر و دولت های حامی خارجی شان تاکنون بیش از ۴۰۰ هزار نفر را کشته، چند برابر را زخمی و بیش از ۱۲ میلیون نفر را در داخل و خارج آواره کرده اند، خبرنگاران کوشیدند تا به سخنگوی کاخ سفید بفهمانند که مقایسه جنایات جنگ سوریه با هولوکاست ناروا است و سخنگوی ترامپ اشتباه می کند. اسپایسر- در پاسخ نقد خبرنگاران- گامی جلوتر نهاد و گفت :

"او[هیتلر] گاز شیمیایی را علیه مردم خودش، آن طوری که اسد استفاده می کند، استفاده نکرد او[هیتلر] آن ها را به مرکز هولوکاست آورد. من این را می فهمم، ولی چیزی که می گویم این است که آن طوری که اسد از سلاح شیمیایی استفاده کرد، یعنی به داخل شهرها رفت و آن ها را روی مردم بی گناه در وسط شهرها انداخت، مقصودم این بود".

ywl852998pk-small.jpgمدیر موزه هولوکاست سخنگوی کاخ سفید را متهم کرد که جنایات هیتلر را در کشتن میلیون ها یهودی با گاز انکار کرده است و این بسیار ننگین است.

اسپایسر به سرعت عذرخواهی کرد و گفت که می بایست جنایات بشار اسد را بدون مقایسه با هولوکاست بازگو می کرده است.

اسپایسر در ۱۲ آپریل ۲۰۱۷/ ۲۳ فروردین ۹۶ در CNN حاضر شد و بابت مقایسه جنایات اسد با جنایات هیتلر و کوچک کردن هولوکاست رسماً عذرخواهی کرد. و چندین بار گفت که اشتباه او ربطی به رئیس جمهور ترامپ ندارد. سخنگوی کاخ سفید گف که به هیچ وجه قصد نداشته ماهیت وحشتناک هولوکاست را به جنایات اسد تقلیل دهد.

با همه این ها، در ۱۳ اپریل/۲۴ فروردین، اتحادیه ضد افترأ یهودیان در توئیتی اسپایسر را دعوت کرد تا در یک "جلسه آموزشی هولوکاست شرکت کند".

جاناتان گرین بلت مدیر عامل اتحادیه ضد افترای یهودیان نوشت :"وقتی که اولین روزهای عید فصح تمام شد و ما تلفن ها و تلویزیون های خود را دیشب روشن کردیم، متوجه کامنت شما شدیم که هیتلر مردم خود را با گاز شیمیایی نکشت. مقایسه شما بین اسد و هیتلر نه تنها از نظر تاریخی نادرست بود ، بلکه نامناسب و توهین آمیز هم بود. برای ده ها سال اتحادیه ما پیشکام آموزش هولوکاست بوده و در مورد جنایات نازی ها به گروه های زیادی آموزش داده است. ما به ۱۳۰هزار تن از مأموران اجرای قانون و همچنین بیشتر از ۳۵۴۴۷ آموزگار آموزش داده ایم. و تعداد شاگردان ما بیشتر از یک میلیون نفر است. برنامه های ما چارچوب تاریخی هولوکاست را آموزش می دهد. هولوکاست را به عنوان یک داستان بشری آموزش می دهد و فرصت های مناسب را برای فکر کردن در مورد این موضوع فراهم می کند. هر کدام از این برنامه های آموزشی بر روی نتایج تبعیض و نفرت تمرکز دارد. اتحادیه ما خوشحال خواهد بود تا یکی از این برنامه های آموزشی را در زمانی مناسب برای شما ، کارمندان شما، و هر کس دیگری که در کاخ سفید نیاز به دانش درباره هولوکاست دارد، برگزار کند".

هولوکاست استثنایی و اشتثنای هولوکاست

چرا مقایسه جنایات بشار اسد با هیتلر تا این اندازه خشم یهودیان آمریکا را فراهم آورد که سخنگوی کاخ سفید را وادار به چند بار عذرخواهی کرد؟

مسأله این است که از نظر یهودیان هولوکاست یک "فاجعه استثنایی" در کل تاریخ بشریت است و هیچ جنایت دیگری قابل مقایسه با آن نیست(به عنوان مثال به دلایل این فیلسوف یهودی درباره منحصر به فرد بودن هولوکاست بنگرید ). هر کس هر جنایت دیگری را با هولوکاست مقایسه کند، آنان عمل وی را اولاً: عدم آشنایی حتی سطحی با هولوکاست می نامند. ثانیاً: اهانت به قربانیان آن فاجعه و یهودیان به شمار می آورند.

مسأله فقط و فقط این نیست که در جنگ داخلی سوریه دست های دولت های آمریکا، اروپا، عربی، ترکیه، اسرائیل، ایران، سوریه، روسیه، حزب الله، و...به خون بیش از ۴۰۰ هزار نفر آلوده است و در هولوکاست نازی ها به تنهایی ۶ میلیون یهودی بی گناه را کشتند. در اولی دست های همه طرف های درگیر- از جمله بسیاری از قربانیان( به جز غیر نظامیان)- به خون آلوده است، اما در دومی یک طرف (یهودیان) بی گناه و طرف دیگر(نازی ها) جنایتکار است.

مسأله مهمتر این است که در هولوکاست هیچ امکانی برای انتخاب و تغییر- جز مرگ و نابودی- وجود نداشت. یهودیان به وصف یهودی بودن باید از قلمرو حیات انسانی محو می شدند. یعنی حتی اگر یهودیان می پذیرفتند که تغییر هویت داده و غیر یهودی شوند، باز هم قتل عام می شدند. چون از نظر نازی ها یهودی بودن ذاتی و جدایی ناپذیر از آنان بود. جهان با نابودی آن ها که انتقال دهنده میکروب و بیماری و آلودگی هستند، از نظر نژادی پاک می شد. یهودیان حتی اگر مسیحی یا بی دین می شدند و حتی اگر می پذیرفتند که عضو حزب پیشوا شوند، بازهم محکوم به نابودی بودند. هیچ توبه ای در کار و پذیرفتنی نبود. "یهودی تواب" فاقد معنا بود.

در قتل عام تابستان ۱۳۶۷ که به گفته آیت الله منتظری حدود ۳۸۰۰ زندانی قتل عام شدند، در حکم آیت الله خمینی به صراحت آمده بود که فقط و فقط اعضای سازمان مجاهدین زندانی که "بر موضع نفاق پافشاری می کنند" را اعدام کنید. یعنی اگر فردی می گفت که مواضع سازمان مجاهدین خلق را قبول ندارد و دیگر عضو این سازمان نیست، این حکم شامل او نمی شد. به همین دلیل با همه حقه ها و ترفندهایی که "اعضای هیئت مرگ" در عمل به کار بردند، عده ای از زندانیان زنده ماندند و بعدها آزاد شدند. برای این که توابین پذیرفته می شدند. برخی از تواب های کمونیست، بعدها به نظریه پردازان بخش هایی از نظام تبدیل شدند و حتی به مسلمانی آیت الله منتظری و احمد زیدآبادی از جهت دفاع از حقوق بهائیان خدشه وارد آوردند.

وجوه تمایز قتل عام زندانیان در تابستان ۱۳۶۷ با فاجعه هولوکاست بسیار زیاد است و اساساً برای محکومیت این قتل عام، هیچ نیازی به مقایسه آن با هولوکاست وجود ندارد.

بنجامین نتانیاهو- نخست وزیر راست افراطی اسرائیل- در عرض ۲۵ سال گذشته بارها گفته است که ایران تا چند ماه دیگر بمب اتمی ساخته و آن را به روی اسرائیل پرتاب خواهد کرد تا شش میلیون یهودی اسرائیل را به دلیل یهودی بودن بکشد و هولوکاستی جدید بیافریند. حتی نتانیاهو هم در دروغگویی احتیاط کرده و اولاً: از خلق هولوکاست جدیدی سخن می گوید، نه این که حادثه دیگری را با هولوکاست مقایسه کند. ثانیاً: در هولوکاست جدید هم ایران با بمب های اتمی اش، شش میلیون یهودی اسرائیل را یک جا نابود خواهد کرد(شواهد این مدعا را در این مقاله ارائه کرده ام "ایران یهودستیز: واقعیت یا اختراع نتانیاهو؟ ").

دادخواهی و گذار به دموکراسی

در این که قتل عام تابستان ۱۳۶۷ باید پیگیری شود تا حقیقت روشن گردد، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد. آمر آن قتل عام آیت الله خمینی بود که حکم این جنایت را صادر کرد و دیگر زنده نیست. اما مجریان این قتل عام- از جمله ابراهیم رئیسی ( آیت الله قتل عام ) و مصطفی پورمحمدی (حجت الاسلام خون آشام )- باید پاسخ گوی اعمالشان باشند( رجوع شود به "پس از آیت الله قتل عام، نوبت "حجت الاسلام خون آشام" ۶۷ است"). جبران هم بخشی از مراحل دادخواهی است.

اما مقایسه قتل عام تابستان ۱۳۶۷ با فجایعی چون هولوکاست که هیچ شباهتی با این جنایت ندارند، نه تنها دستاوردی ندارد و به تحریف تاریخ می انجامد، بلکه می تواند بهانه ای به جنگ طلبانی بدهد که دستشان به ده ها جنگ و تجاوز آلوده است. از جمله آنانی که رسماً توسط شورای حقوق بشر سازمان ملل به "جنایات جنگی" و "جنایت علیه بشریت" محکوم شده اند. همان ها که طی قطعنامه های گوناگون شورای امنیت سازمان ملل به اشغالگری محکوم شده اند.

مسأله ایران و ایرانیان، گذار غیر خشونت آمیز از "جمهوری اسلامی" به "نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر" است. ایران دارای دشمنانی است که با موجودیت ایران- فارغ از دموکراتیک یا غیر دموکراتیک بودن نظام سیاسی اش- مخالفند و آن را کشوری "بزرگ" قلمداد می کنند که باید از طریق تجزیه "کوچک" شود.

جنگ طلبانی که کشورهای افغانستان، عراق، لیبی، یمن و سوریه را کلنگی کرده و شخم زده اند، به دنبال کلنگی کردن ایران اند. آزادی خواهان ایرانی؛ دموکراسی و حقوق بشر را برای ایران و ایرانیان می خواهند. اگر ایران گرفتار سیلاب تجزیه شود، ده ها میلیون ایرانی در این فرایند کشته و زخمی و آواره خواهند شد و کل زیرساخت های کشور هم نابود خواهد شد.

جمهوری اسلامی ۳۹ ساله بخش کوچکی از تاریخ بلند ایران زمین است. ایرانیان از این رژیم هم عبور خواهند کرد، اگر مبارزه غیر خشونت آمیز، تحمل تفاوت، همکاری و اعتماد را جایگزین سراب های "خودشکن" یا "خود ویرانگر" کنند. به جای چشم دوختن به کلنگی کاران لیبی ساز، به مردم ایران باید چشم دوخت. کار را باید از جامعه ایران آغاز کرد(رجوع شود به مقاله "مخالفانی که واقعیت‌ها را نمی‌ بینند و آگاهانه خود را فریب می ‌دهند"). دل بستن به مردم ایران و کار کردن با جامعه ایرانی برای ایجاد "شبکه های اجتماعی بالفعل"، راهکاری کم هزینه و پر فایده است. اما دل بستن به دولت های متخصص لیبیایی و عراقی کردن، برای ایران و ایرانیان فاجعه بار خواهد بود.

آدرس کانال تلگرام اکبر گنجی: https://telegram.me/ganji_akbar

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy