Thursday, Aug 10, 2017

صفحه نخست » روحانی، هاشمی می‌شود؟ تقی رحمانی

Taghi_Rahmani_4.jpgروحانی، هاشمی تحصیلکرده تر و بورکرات تری است. این مسئله را غرب هم فهمیده است.


سرمقاله ویژنامه لوموند در باره ایران۲۰۱۷‌م از دو ایران می‌نویسد ایران ۱-ایران روحانی۲- ایران پاسداران که میراث رهبری انقلاب را صادر می‌کنند. اگر چه این تقسیم بندی سیاسی است تا ساختاری، اما نگاه اروپا را به روحانی نشان می‌دهد. روحانی برای این که خودش رسم شود می‌خواهد جای هاشمی بنشینید اما نه (هاشمی ۲) باشد بلکه به مقام بلندتر هم فکر می‌کند. برای این مقاصد وی با سه جناح روبرو است که به ترتیب عبارتند از:
۱- بیت رهبری و جناح راست
۲- اصلاح طلبان
۳- جناح بورکرات حکومت به خصوص کارگزاران سازندگی


روحانی در مواجه و تعامل با این سه جناح، وی پست ریاست جموری و بدنه‌ای از حکومت در قالب حزب اعتدال و توسعه و حمایت بخشی از روحانیت را دارد. اما این امکانات وی کافی نیست اما زمینه ساز برای خلق امکانات جدید است.



روحانی برای ادامه حضورش در نظام به سرنوشتی متفاوت از خاتمی و هم حتی متفاوت از هاشمی می‌اندیشد وی به کسب مقام رهبری هم فکر می‌کند کاری که هاشمی می‌توانست برای خود انجام دهد اما به دلیل شخصی انجام نداد و زمینه را برای رهبری دوستش فراهم کرد.


روحانی برای رسیدن به اهدافش در ۴ سال آینده رابطه‌اش با رهبری را بر اساس اطاعت قانونی و هم انتقاد را حفظ خواهد کرد منتها این انتقاد به اطرافیان رهبری خواهد بود.


روحانی با روحانیت حوزه رابطه مناسب موقعیت خود برقرار می‌کند. از وزیر پیشنهادی ارشاد این نکته هویدا است.


روحانی با راست محافظه کار که با علی لاریجانی برجسته می‌شود تعامل زیادی خواهد داشت که رحمانی فضلی به عنوان وزیر کشورنشان دهنده این رابطه خوب با لاریجانی است.


اما مشکل روحانی با فرماندهان سپاه است که نظر مساعد رهبری را هم با خود دارند در دیدار چند روز پیش مشخص نیست که فرماندهی سپاه که قاسم سلیمانی هم در این جمع حضور داشت چه تذکراتی سپاه به روحانی داده است. سپاه از نگاه روحانی به مناسبات با دنیا و برخی از سیاست‌های داخلی روحانی راضی نیست به عبارتی رهبر آینده مطلوب سپاه روحانی نیست. روحانی برای مقابله با این مشکل چه رفتاری را پیش خواهد گرفت به خصوص در ۴ سالی که در پیش روی دارد؟


۲- روحانی با اصلاح طلبان فاصله را بیشتر خواهد کرد او باید از زیر منت و سلطه رای خاتمی بیرون بیایید چرا که دیگر به این رای نیاز ندارد. او می‌داند که رهبری نظام با خاتمی رابطه شخصی بدی دارد سرنوشت خاتمی هم نشان می‌دهد که روحانی حاضر به تکرار این سرنوشت نیست.
روحانی می‌داند که اصلاح طلبان سازمان رای او بوده‌اند.


روحانی می‌داند که اصلاح طلبان بدنه‌ای تخصصی دارند که بخشی از این بدنه تخصصی به سوی بورکرات‌های مانند وی هم می‌آیند.


روحانی فکر می‌کند که اصلاح طلبان به دلایل گوناگون قبول خواهند کرد که در حاشیه مدیریتی کلان کشور باشند تا مانند‌م.‌م‌ها. نهضت آزادی کنار گذاشته شوند.


روحانی می‌داند که اصلاح طلبان به دلایل گوناگون در برابر راست افراطی و سیاست‌های بیت طرف او را خواهند گرفت.


به عبارتی روحانی فکر می‌کند که اصلاح طلبان را خواسته و ناخواسته با خود دارد.


۳- روحانی و بورکرات‌های کار گزاران سازندگی


روحانی مشکل اصلی را در خانه خود دارد. او با هاشمی بوده است همراه وی بوده اما یار ضربه خور وی نبوده است.


روحانی سمت راست هاشمی حرکت می‌کرده است. همین سمت گیری باعث تائید صلاحیت وی شده است.


روحانی، ملبس به لباس روحانیت است یعنی تغییر نام از فریدون به روحانی نشان می‌دهد که با نگاه حساب شدهای که دارد تن به خطر برای خود نمی‌دهد در نتیجه در کنار هاشمی بوده است این همراهی حساب شده بود وی رسم هاشمی را بدون مضار آن می‌خواهد. در نتیجه روحانی (هاشمی ۲) نخواهد بود بلکه مدلی بالاتر از هاشمی را در نظر دارد که رهبری نظام را هم در آینده می‌خواهد.


اما خانواده هاشمی که قراردادی با روحانی را ندارند با روحانی چه خواهند کرد. روحانی همراهی کارگزاران را هم ندارد آنان خود را کمتر از روحانی نمی‌دانند اما در میان کارگزاران فردی با لباس روحانیت وجود ندارد که با روحانی رقابت کند. بیت رهبری هم با عبدالله نوری رابطه خوبی ندارد در نتیجه روحانی با توجه به موقعیت پستی و مقامی خود فکر می‌کند رهبری جناح خودی را در خلا هاشمی به دست خواهد گرفت.


روحانی فکر می‌کند که این تلاش وی با حمایت ضمنی بیت هم همراه خواهد شد چرا که خاتمی عقب تر خواهد رفت و رابطه کارگزاران سازنندگی و اصلاح طلبان طرفدار خاتمی دارای فاصله می‌شود با مرگ هاشمی، خاتمی در اندازه‌های جانشینی هاشمی هم برای بخشی از کارگزاران جلوه داشت.


جانشینی روحانی به جای هاشمی باعث می‌شود که بخشی از اصلاح طلبی به روحانی متمایل شود که این تمایل را بیت رهبری می‌پسندد چرا که خاتمی موقعیتش ضیعف تر می‌شود.


پس روحانی خرج خود را با اصلاح طلبان جدا می‌کند اما به سراغ جدال نمی‌رود او فکر می‌کند که توفیقش در جامعه و مردم منوط به حل مشکلات اقتصادی است. اگر مشکل اقتصادی را حل کند توسعه سیاسی امری ثانوی می‌شود.


حال سخن این است که با این روحانی چه می‌توان کرد؟


اصلاح طلبان چه باید بکنند؟ اصلاح طلبان می‌تواند از این فاصله گذاری هم سود ببرند و هم مانور خود برای ۱۴۰۰ بیشتر کنند یا منفعل عمل کنند.


موسوی و کروبی و به عبارتی نیروی طیف گونه سبز در این آرایش سیاسی در کجا جای می‌گیرند. این جریان می‌تواند با اعلام دیدگاه‌ها خود بر رفتار اصلاح طلبان و هم روحانی اثر بگذارد.


جامعه مدنی ایران برای بقای خویش چه رابطه‌ای با جریانات داخل حاکمیت می‌تواند برقرار کند؟ جامعه مدنی باید بداند که منجی ندارد پس کنش مدنی و هم رفتار سیاسی درست لازم دارد در این میان سبز‌ها بعد اصلاح طلبان به این جامعه مدنی و خواسته‌هایش نزدیک تر هستند.
منتها برای هر موضع گیری شناخت آرایش نیرو‌های سیاسی ضروری است.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy