Saturday, Oct 21, 2017

صفحه نخست » محیط‌ زیست در فضای مجازی ایران

Social_Media.jpgاعتماد ـ کاووس سیدامامی استاد دانشگاه: شواهد موجود در جامعه نشانگر آن است که آگاهی‌های محیط‌زیستی شهروندان ایران به سرعت در حال افزایش است. این آگاهی و حساسیت نسبت به خطرهای تخریب محیط‌زیست در ایران و جهان سبب شده است که گفت‌وگوها و تبادل اطلاعات محیط‌زیستی در رسانه‌های جمعی و اجتماعی رشدی چشمگیر یابد. از منظری جامعه‌شناختی می‌توان این تحول را یکی از نشانه‌های رشد جامعه مدنی در ایران دانست. فضای مجازی و به ویژه رسانه‌های اجتماعی در این میان فرصت مغتنمی فراهم کرده است تا انواع اخبار، تصاویر، فیلم‌های کوتاه و سایر مطالب مرتبط با حوزه‌های گوناگون محیط‌زیست - از آب و خاک و آلودگی‌ محیط گرفته تا زباله و تنوع زیستی - به سرعت در رسانه‌های اجتماعی دست به دست شود.


اما به موازات این کنشگری در تریبون‌های گوناگون رسانه‌ای شاهد گسترش برخی کژکارکردی‌ها، بی‌اخلاقی‌ها و در نهایت مخاطرات اجتماعی هستیم که باید مورد خطاب قرار گیرند تا روند رشد آگاهی و کنشگری محیط‌زیستی در مسیری درست، اخلاقی، و دمکراتیک قرار گیرد. فراموش نکنیم همین پدیده گسترش مشارکت توده‌ای در فضای مجازی در برخی نقاط جهان پیامدهای منفی نیز داشته است. یک نمونه که می‌توان ذکر کرد جا انداختن این باور در حدود نیمی از جمعیت امریکاست که تغییرات آب و هوایی منشأ انسانی ندارد و درنتیجه این بخش از جمعیت امریکا در عمل منکر چنین نقشی شوند، در حالی که اکثریت قاطع دانشمندان با شواهد علمی تغییرات مذکور را ناشی از فعالیت‌های انسان دانسته‌اند.



در این نوشته کوتاه تنها به چند نمونه از آنچه به باور من از مشکلات مشارکت همگانی در فضای عمومی تبادل آرا و اطلاعات محیط‌زیستی است می‌پردازم.


نخست، آفت پخش اخبار و اطلاعات نادرست - اعم از ساختگی، نیمه واقعی، و شبه واقعی - است. سازوکار گردش چنین اخباری در میان عموم شباهت زیادی به پخش و بازتولید شایعه دارد. بی‌اعتمادی نسبت به رسانه‌های موجود - اعم از رسمی و غیررسمی - سبب شده که شهروندان خود پیشگام تبادل اطلاعات شوند، و در این میان هر خبر دروغ، اطلاعات غیرعلمی و غلط، و پیشداوری‌های بی‌پایه به عنوان اخبار و اطلاعات محیط‌زیستی در فضای مجازی انتشار می‌یابد و به دست مخاطبان گوناگون - با سطوح دانشی مختلف از مسائل محیط‌زیستی - می‌رسد و انواع پیامدها را برجا می‌گذارد.


دوم، پخش بیش از حد مطالبی که اتفاقات ناگوار را بزرگ‌نمایی می‌کند و با نیت دوستداری محیط‌زیست به جای تشویق مخاطبان به عمل و اقدام در حد توان خود برای بهبود وضعیت، عملا آنان را به انفعال دعوت می‌کند و تخم یأس و بی‌اعتمادی به همه‌چیز و همه کس را می‌پراکند. بارها شاهد بوده‌ایم که صحنه کشته شدن یک پلنگ در زمان‌های مختلف و با تاریخ‌های وقوع بسیار متفاوت در رسانه‌های اجتماعی پخش شده و ناخواسته این باور به مخاطبان القا شده است که همه‌چیز دارد از دست می‌رود اما هیچ کاری از طرف مسوولان و فعالان محیط‌زیست صورت نمی‌گیرد. جالب است که حتی برخی کانال‌های تلگرامی یا اینستاگرامی فعال در عرصه محیط‌زیست نیز بر همین منوال عمل می‌کنند و به گزارشگر اخبار ناگوار تبدیل شده‌اند.


سوم، پاره‌ای از مطالب محیط‌زیستی که به فضای مجازی به طور کلی، و به رسانه‌های اجتماعی به طور ویژه، راه می‌یابد متاثر از گفتمان انتقادی غیرمسوولانه نسبت به نظام و سیاه‌نمایی جمهوری اسلامی است. در امتداد این تصویرسازی کلی است که نظام سیاسی حاکم بر کشور در حال تخریب همه شؤون زندگی اجتماعی و فرهنگی و محیط‌زیستی تصویر می‌شود. منشأ بسیاری از مطالبی از این دست که در فضای مجازی پخش می‌شود برخی فعالان سابق محیط‌زیستند که به هر دلیلی خارجه‌نشین شده‌اند و ناامید از وضعیت درون ایران یا با هر انگیزه دیگر صرفا بر طبل نقد گزنده می‌کوبند و اغلب مخاطبانی نیز می‌یابند، زیرا متاسفانه در فضای رسانه‌ای ما مرز میان نقد اصولی و تخریب سیاسی به هم ریخته است و به نظر می‌رسد مطالب انتقادی خریدار بیشتر دارد. در اینگونه نوشته‌های محیط‌زیستی هر اقدامی که در کشور ولو با نیت خیر صورت گیرد بنا به تعریف مشکوک و برآمده از یک دستور کار پنهان معرفی می‌شود.


چهارم، یکی از اشکال دیگر تولید و توزیع محتواهای محیط‌زیستی در مطبوعات و در فضای مجازی «نقد» برخی دستگاه‌های دولتی (معمولا در حوزه مورد بحث این یادداشت، سازمان حفاظت محیط‌زیست و روسای آن) و همراه آنان سمن‌هایی است که با هر زحمتی توانسته‌اند از وقت و انرژی اعضای خود مایه بگذارند و دست به کاری بزنند. هدف از اینگونه نقدها (که البته بیشتر حالت افشاگری دارد) نه دلسوزی برای محیط‌زیست بلکه تسویه‌حساب سیاسی و جناحی است. برخی خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های جناح منتقد دولت را دراین میان بیش از بقیه می‌توان فعال دید، اما این آفت گاه به رسانه‌های جناح مقابل نیز راه می‌یابد. یک نمونه این نوع برخورد رسانه‌ای را در شیوه بخش اخبار انتسابی در سازمان حفاظت محیط‌زیست دیدیم که در آن یکی از برجسته‌ترین متخصصان بین‌المللی آب چون استاد و پژوهشگر یک دانشگاه خارجی بوده است، مشمول عنایات ویژه رسانه‌ای قرار گرفت تا از این طریق رییس سازمان و دولتی که او را بر کار گمارده بود ضرب شستی بخورد.


پنجم، مشابه فضای رسانه‌ای در عرصه‌های اجتماعی دیگر مثل هنر، ورزش و دانشگاه، در عرصه محیط‌زیست نیز برخی افراد دیده می‌شوند که در حاشیه‌اند و جدی گرفته نمی‌شوند اما به منظور مطرح کردن «خود» و جلب مخاطب دست به قلم می‌برند و به این و آن می‌تازند؛ گاه دستگاه‌های دولتیِ نقد مجاز را می‌کوبند و گاه سمن‌ها یا سایر فعالان محیط‌زیستی مطرح و مشهور را آماج حملات رسانه‌ای خود قرار می‌دهند.


ششم، برخی مدعیان هواداری محیط‌زیست (که معمولا فعالیت آنان در حوزه محیط‌زیست بیشتر به فضای مجازی محدود می‌شود) تنها فعالیت «عملی» خود را در این می‌بینند که در انواع سخنرانی‌ها، همایش‌ها یا کمپین‌های محیط‌زیستی که به منظور ترویج ارزش‌های محیط‌زیستی یا گسترش آگاهی عمومی برپا شده است، شرکت کنند و با طرح سوال‌های نامربوط و استفاده نابجا از تریبونی که در اختیارشان قرار می‌گیرد تخم بدبینی و بی‌اعتمادی را در میان شرکت‌کنندگان بپراکنند.


و بالاخره هفتمین آفتی که مایلم نام ببرم دست گذاشتن یک‌سویه و زیاده از حد بر احساسات و عواطف مخاطبان در ترویج آگاهی‌ها و ارزش‌های محیط‌زیستی در مقابل طرح علمی و سنجیده مسائل و مشکلات محیط‌زیست و ارایه راه‌حل‌های اصولی و معقول است. بدیهی است که در هر نوع فعالیت ترویجی و آموزشی دست گذاشتن بر برخی موضوعات احساسی می‌تواند کارساز باشد و توجه مخاطب را بهتر جلب کند. اما در جایی که با طرح بحث‌های کاملاً احساسی و یک طرفه می‌کوشیم نقطه‌نظرهایی را در حوزه محیط‌زیست جا بیندازیم که با نظر متخصصان رشته‌های علمی مرتبط مغایرت کامل دارد یا تنها یک طرف بحثی را به میان می‌آورد که هنوز مورد مناقشه دانشمندان است نتیجه حاصل اشاعه باورهای غیرعلمی خواهد بود. با تحریک عواطف می‌توان باورهای غلط را جا انداخت اما دستاورد آن قطعا به سود بهبود وضعیت محیط‌زیست نخواهد بود.


با وجود آن چه گفته شد، باز نباید از یاد برد که گسترش حضور مردم در عرصه رسانه‌های اجتماعی و تریبون‌های دیگری که فضای مجازی در اختیار آنان قرار داده با آثار مثبت اجتماعی بسیار زیادی همراه بوده است و طرح برخی مشکلات و پیامدهای زیانبار نباید به منزله نفی کارکردهای فوق‌العاده سودمند رسانه‌های نوین و نقش برجسته آن در گسترش آگاهی‌های مردم درنظر گرفته شود. در همه عرصه‌های مدنی و از جمله در حوزه فعالیت محیط‌زیستی باید بکوشیم تا به جای تضعیف و حذف فعالان دیگر نقش هم‌افزا داشته باشیم و به یکدیگر احترام بگذاریم. به چند پیشنهاد در این زمینه بسنده می‌کنم.


دقت کنیم در فضای مجازی هر مطلبی که به دست‌مان می‌رسد را به سرعت و بدون ارزیابی درستی و عقلانیت آن به دیگران نفرستیم.


اخلاق مدنی را در اجتماعات گفت‌وگویی گوناگون و از جمله در فضای تغامل مجازی رعایت کنیم و پرسش‌ها و انتقادهای خود را به زبان مدنی و با رعایت حقوق بانیان یا برگزارکنندگان مطرح کنیم.


از آنجا که در طیف گسترده‌ای از مباحث محیط‌زیستی اختلاف نظر وجود دارد، تحمل عقاید مخالف را داشته باشیم و با استدلال و روش‌های اقناعی با مخالفان نظری خود وارد گفت‌وگو و بحث شویم و از وارد کردن اتهامات شخصیتی، مالی، امنیتی و غیره - که معمولا مبنای قطعی و ثابت شده ندارد - بپرهیزیم.


به تفاوت ماهوی میان نقدهایی که به فهم بهتر موضوعات و پیشرفت فکری و عملی می‌انجامد و نقدهایی که جنبه تسویه‌حساب و جدل مسلکی دارند واقف باشیم و خود و دیگران را به نوع اول تشویق کنیم.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy