آقای مازیار شکوری گیل چالان در نوشتاری که در سایت "خبرنامهی گویا" تحت عنوان "نتانیاهو، تجزیه طلبان کرد، وتناقض در مورد ایران باستان" منتشر کردهاست، با استناد به"آیات" تورات و پیشداوریهای ذهنی و متعصبانه، سعی کرده که مسئله کردستان را به سیاستهای اسرائیل در منطقه بچسپاند شاید با این شگرد و با استفاده از تعصب مذهبی تودههای مردم و نفرتی که مردم منطقه از سیاستهای دولت اسرائیل نسبت به مردم فلسطین و بخصوص مردم کنارهی غزه دارند، حقانیت مسئلهی کرد را زیر سؤال ببرد. مستندات آقای شکوری گیل چالان عبارتند از:
یکم: بنا به نوشته آقای شکوری "اخیراً و در فضای مجازی از سوی تجزیه طلبان کرد حملات بسیاری به تاریخ نگاری پیرامون کورش هخامنشی انجام گرفته است" و"اینکه کردها نیز در تجمعات خود در اروپا و اربیل پرچم اسرائیل را گشوده و آنرا مورد تقدیس قرار دادهاند".
دوم: سخنان بنیامین نتانیاهو در بارهی کورش هخامنشی و ادعای کشتار یهودیان اسیر در بابل بدستور کورش.
نوشتهی آقای شکوری گیل چالان بقول خودشان ".... قصد آن دارد تا در نگاهی وحدت گرایانه بتواند تناقضهای کنونی را زدوده و دیدگاهی وحدت گرایانه و منسجم مبتنی بر استدلال میان روابط " یهود، اسرائیل، کورش و تجزیه طلبان کرد" را جایگزین نماید.
استنباط من از این نوشته اینست که آقای مازیار شکوری گیل چالان که مدعی وجود تناقضاتی در روابط اسرائیل و حکومت "اقلیم کردستان" است، تنا قض را در این دیده که حکومت اقلیم و یا دولت اسرائیل صراحتاً و آشکارا اعتراف نکردهاند که خواست کردها در تعیین حق سرنوشت خود و برگزاری یک همه پرسی که منجر به آری گفتن بیش از نود و دو درصد رأی دهندگان به جدائی کردستان از عراق منجر شدهاست، به تحریک دولت اسرائیل و یک توطئهی صهیونیستی بوده است. هدف ایشان از گنجاندن تناقضات همین بوده زیرا وقتی به خواندن نوشتهی ایشان ادامه میدهیم "جایگزین کردن دیدگاهی وحدت گرایانه و منسجم مبتنی بر استدلال میان روابط "یهود، اسرائیل، کورش و تجزیه طلبان کرد " فقط این شبهه را به ذهن القاء مینماید.
آقای شکوری گیل چالان چند سطر پائینتر در نوشتهی خود میگوید "... دولت اسرائیل تنها دولتی بوده که از تجزیه و جدائی کردستان عراق حمایت نموده است. کردها نیز در تجمعات خود در اروپا و اربیل پرچم اسرائیل را گشوده و آن را مورد تقدیس قرار دادهاند. بر این اساس آنچه از ظاهر داستان بر میآید یک همسوئی میان تجزیه طلبان کرد و اسرائیل ایجاد شده است. نتیجه اینکه این همسوئی میباید از جهت محتوا نیز ایجاد شده باشد". آقای شکوری بدون آنکه نشان دهد که کدام شخص و یا اشخاص به کورش هخامنشی حمله کردهاند و حملهشان چگونه و دارای چه محتوائی بوده است فقط با توسل به رمل و اسطرلاب و ذهنیات بی اساس میخواهد بگوید یک وحدت استدلالی و مبنایی بین حملات مجهول-الهویەی مورد ادعای آقای شکوری و سخنان نتانیاهو وجود دارد. معلوم نیست چرا و بچه دلیل آقای شکوری که آنقدر دقیق در تورات مستغرق شده و دلایلی با استفاده از محتویات آن کتاب علیه سخنان نتانیاهو آورده است، نتوانسبه یک نمونه از حملات صورت گرفته در فضای مجازی به تاریخ نگاری پیرامون کورش هخامنشی را ذکر کند. و بر این مبنا میتوان گفت که ادعای آقای شکوری گیل چالان کاملا بیاساس و فاقد وجاهت میباشد.
اگر بپذیریم که احتمالاً حملهای به تاریخ نگاری پیرامون کورش هخامنشی شده است معلوم نیست شخص یا اشخاص حمله کننده کرد بودهاند یا غیرکرد؟ اگر کرد بودهاند، از کدام بخش کردستان؟ عراق؟ ایران؟ ترکیه؟ یا سوریه؟ بر چه مبنائی آقای شکوری مدعی هستند که آن شخص یا اشخاص طرفدار حق تعیین سرنوشت ملت کرد و بقول ایشان " تجزیه طلب "!! بودهاند؟
خواهش میکنم آقای شکوری گیل چالان آدرس این حملات در فضای مجازی را در اختیار همگان بگذارند. شاید هم منظور ایشان از فضای مجازی نه فضای اینترنتی بلکه "مجازی" در مقابل "حقیقی" یعنی "ذهنیات و خیالات" بوده است. در این صورت باید گفت زهی سعادتِ ما خوانندگان مقالات چنین کسانی که درعالم خیال سناریوهائی میسازند و بکمک رمل و اسطرلاب آن سناریوها را بعنوان دیدگاهی وحدتگرایانه و منسجم مبتنی بر استدلال (بخوان سفسطه) منتشر میکنند.
جناب شکوری شما دارید از یکپارچگی کشورعراق و حفظ تمامیت ارضی آن دفاع میکنید و به همین سبب دست به زدودن تناقض بقول خودتان ناشی از تعصب و هدفگرائی باطل زدهاید. شما شاید خوب میدانید که بعد از پایان جنگ جهانی اول و شکست دول محور شامل آلمان و امپراطوری عثمانی، چگونه فرانسه و انگلستان بعنوان دول فاتح با خط کشی روی نقشهی جغرافیائی منطقه (قرارداد سایکس ـ پیکو) درتقسیم متصرفات دولت عثمانی با هم توافق کردند و کشورهائی از جمله: عراق، اردن، سوریه و... را بوجود آوردند و برای کشورهای نوساختهی عراق (شامل سه ولایت موصل، بغداد و بصره) و اردن، دو تن از فرزندان "شریف مکه" (فیصل و عبدالله) را بعنوان پادشاهان این دو کشور نصب کردند که عراق به فیصل و اردن به عبدالله سپرده شد. و این دو نفر بعنوان پادشاهان عراق و اردن شروع بکار کردند. پیش از انتصاب این دو مَلِکِ "صاحب شکوه و جلال" در "پیمان سِوِر" (سال ۱۹۲۰) قرار بر این شد که ولایت موصل و بخش نسبتاً بزرگی از شمال کردستان که امروز در تصرف ترکیه است بعنوان کشور کردستان ابتدا تحت قیمومت انگلستان و سپس در صورتیکه واجد شرایط باشد مستقل شود. سپس در۱۹۲۳ و در پیمان لوزان توافق دیگری بعمل آمد که طبق آن تشکیل دولت کردستان منتفی شد. البته فعالین کرد پیش از آن تاریخ هم خواستار ایجاد دولت کردستان بودند و حتی در کنفرانس ورسای هم حضور پیداکردند.
در کشور نوپدید عراق و در طی این یک قرن کردها مدام در معرض آزار و شکنجه، نسل کشی، بمباران شیمیائی، انفال و دیگر تعرضات شوونیستی وضد انسانی بودهاند. حکومت فعلی عراق هم که مورد حمایت کامل جمهوری اسلامی است به سیاق دولتهای قبل از خود و به تأسی صدام حسین، به تعهدات خویش در قانون اساسی مصوب خودشان و توافقی که با کردها داشتند هیچگاه وفا نکردند. آقای شکوری بنظر شما مردم کردستان باید به تعرضات ضد انسانی حکومتهای فاسدی چون حکومت مالکی و عبادی تسلیم شوند؟ و صدایشان در نیاید؟ که شما آنها را به تبانی با صهیونیسم متهم نکنید؟! رفتار دولت اسرائیل و"صهیونیستها" با مردم خودشان و حتی عربهای داخل اسرائیل خیلی بهتر و انسانی تر از رفتار جمهوری "عدل و رأفت" اسلامی ایران و حکومت شیعهی عراق است.
حتما بیاد دارید که ارتش حکومت شیعهی طرفدار جمهوری اسلامی ایران در عراق، شهرها و مناطق: موصل، کرکوک و الانبار را بدون هیچ مقاومتی در مقابل داعش تسلیم آنها کرد، پادگان پر از اسلحه و مهمات، بانک مملو از دلارهای آمریکا در موصل را بتصرف داعش داد وبهسلامت از معرکه گریخت. این ارتش و حشد شعبی ساختهی جمهوری اسلامی ایران بعد ازاینکه آمریکا با تشکیل ائتلافی از همپیمانان خود مبادرت به جنگ با داعش و بازپسگیری موصل نمود وارد این ائتلاف شدند. در این عملیات پیشمرگان کرد با جانفشانی و رشادت توانستند در هزیمت داعش و باز پس-گیری موصل نقش عمده بازی کنند، آیا شما آن زمان هم کردهارا همسوی محتوائی اسرائیل میدانستید؟
اینجا من نمیخواهم از حکومت ههریم (اقلیم) کردستان و کارنامهی بیش از ۲۰ سال حکومت آن دفاع کنم (که خیلی حرفها میتوان در مورد این کارنامه داشت)، اینجا من فقط از خواست بحق کردها بعنوان یک ملت در تعیین سرنوشت خودشان دفاع میکنم، اما با برداشت شما هم مخالفم زیرا شما با توسل به خیالات و تصورات ذهنی رابطهای بین عدالت-خواهی مردم کرد و سیاستهای صهیونیستی دولت اسرائیل خلق کردهاید که هیچ مبنای علمی و عقلایی ندارد.
استنباط من از فحوای کلام و ظاهرنوشتهی شما و نتیجه تتبعاتتان در تورات اینست که شما نوشته هائی را در فضای مجازی دیدهاید که ممکن است نویسندگان آنها کرد و طرفدار حق تعیین سرنوشت کردها بودهاند و ممکن است آنها در مورد اینکه آیا واقعا کورش هخامنشی در پاسارگاد مدفون است یا نه تردید روا داشبه و وفات کورش را در جنگ با سکاها و در اثر کشته شدنش بدست آنها دانسته باشند و شاید اظهار کردهاند که کورش در همان حوالی که بقتل رسیده دفن شده است، و این امر یعنی تردید در مدفن کورش احساسات ملی و میهن پرستانهی شما را جریحه دار کرده است. این شک و تردید چه ربطی به همسوئی با سیاستهای دولت اسرائیل و صهیونیسم دارد؟ این چگونه حمله یا حملاتی است که به تاریخ نگاری پیرامون کورش هخامنشی شده است؟ این امر و ابراز اینگونه شکها و تردیدات لازم نیست حتما از جانب حکومت اسرائیل به این شکاک یا نویسندگان مطالبی که بنظر نویسندهی مقاله حمله به کورش بوده است القاء شده باشد.
هر کس میتواند در مورد محل دفن کورش یا هر کس دیگری که در سدههای گذشبه دفن شده شک کند. شما برای اثبات محل دفن کورش هخامنشی از مطالب مندرج درکتاب تورات استفاده کردهاید که در محکمهی علم امروز و در مقابل " DNA " سندیت ندارد.
کشف و ساختن این همه " امامزاده!! " در ایران در سالهای اخیر میتواند شک و تردید شکاکین را به خیلی از قبرها و مردگان در سدههای گذشبه تسرّی دهد.
من از شما آقای مازیار شکوری گیل چالان میپرسم آیا میتوانید ثابت کنید که دو امامزاده در شهر سنندج بنامهای "پیر عمر" و "هاجر خاتون" که در دو مسجد از مساجد شهر بههمین نامها مدفون هستند، واقعا امامزاده و فرزند امام هشتم شیعیان یعنی امام رضا میباشند؟ با توجه به اینکه شهر سنندج درسال ۱۰۵۴ هجری درزمان حکومت شاه صفی صفوی (قرنها بعد از وفات فرزندان امام رضا) بنا شده و بوجود آمده است؟ حال اگر من شک کنم و بگویم که این مقابر نمیتوانند محل دفن فرزندان امام رضا باشد، آیا من به امامان شیعه و فرزندان آنها حمله و یا توهین کردهام؟!
ممکن است بیدادگاه "عدل" انقلاب اسلامی ایران و دستگاه امنیتی حاکم برآن هرکسی را که چنین شکی در مورد امامزادههای مناطق اکثراً سنی نشین روا دارد نه تنها بعنوان همسو با داعش و سیاستهای دولت اسرائیل تحت پیگرد قرار میدهد بلکه چنین شکی را افساد فی الارض و محاربه با خدا دانسته و شخص شکاک بعنوان مفسد فی الارض و محارب با خدا و رسول (واحتمالاً محارب با امامزادهها) به اعدام محکوم میکند. شما حتماً بیاد میآورید که وقتی آقای آقاجری در همدان منکر "روحانیت" در اسلام شد او را به اعدام محکوم کردند که خوشبختانه حکم باطل فوق اجرا نشد.
من منکر سیاست ضد انسانی دولت اسرائیل نسبت به فلسطینیان و سیاست فاشیستی آن دولت در مقابل مردم غزه نیستم. اما در جمهوری اسلامی ایران و بعضی از جریانات مذهبی متهم کردن مخالفین به ارتباط با اسرائیل وصهیونیسم شایع بوده و هنوز هم شایع است. همچنانکه در رژیم سابق هم مخالفین سیاسی به داشتن ارتباط یا مزدوری بیگانگان متهم میشدند. شاه سابق تا قبل از ۱۴ آبان ۱۳۵۷ همچنان معتقد بود که آن میلیونها تظاهر کننده در خیابانهای شهرهای ایران عوامل بیگانهاند.
ممکن است شما ویدئوی جلسه ی بازجوئی از همسر سعید امامی قاتل داریوش فروهر و همسرش و نویسندگان پوینده و مختاری و...، همان کسی که وزارت اطلاعات رژیم برای مغشوش کردن افکار عمومی و بمنظور تبرئهی دستگاه حکومتی او را مأمور "سرخود" نامیدند را دیده باشید. شاید بیاد میآورید چگونه آن بازجوی مسلمانِ از خدا ترس وفادار به رژیم به زور شکنجه از آن خانم که با اداء سوگند منکر سفر به اسرائیل بود، میخواست اقرار کند که او باتفاق همسرش سعید امامی به اسرائیل رفتهاند. با این شگرد میخواستند بمردم بگویند که قتلهای زنجیرهای توسط سعید امامی بدستور و در همسوئی با اسرائیل بوده و دستگاه امنیتی ایران از آن بیاطلاع بودهاست. این حنای شما که گویا دست اسرائیل در رفراندم مردم جنوب کردستان و خواست استقلال طلبانه آنها فعال است دیگر رنگی ندارد و نمیتواند عوام-فریبانه علیه مردم کردستان مخصوصا در داخل ایران بکار برده شود.
برای اطلاع جناب مازیار شکوری گیل چالان باید عرض کنم که قبل از پیدایش حکوت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و حتی پیش از بنیاد نهادن صهیونیسم در اوایل قرن بیستم خواست استقلال کردستان و آزادیخواهی ملت کرد وجود داشته است و این مردم همیشه برای آن مبارزه کردهاند.
رابطهی حکومت منطقهی خود مختار در جنوب کردستان با اسرائیل در چارچوب دیپلوماسی کاملا بر همگان روشن و معلوم است و رژیم جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسدارانش با توجه به دوستی با حکومت اقلیم کردستان بهاین مسئله کاملاً آگاهند.
آقای شکوری گیل چالان در نوشتهشان بیشتر بهموضع گیری بنیامین نتانیاهو دربارهی برخورد و رفتار کورش هخامنشی با یهودیان پرداخته و با استناد به آیات تورات نظر او را رد میکند. ولی موضعگیری خود آقای گیل چالان در پاراگراف آخر نوشتهشان در سایت خبرنامه گویا خیلی مضحک و واقعاً خنده آور است!
ایشان نوشتهاند: "... حال تناقض آشکار اینکه تجزیه طلبان کرد پرچم اسرائیل را بر افراشته و حتی برآن سجده نمودهاند، اما اخیراً توهینهای بسیاری را نثار کورش و امپراطوری ایران باستان نمودهاند. گوئی پراکندگی ذهنی از نتانیاهو به (تجزیه طلبان) کرد فراگیر شده است"!!
جل الخالق! دیدگاه وحدتگرایانه و منسجم مبتنی بر استدلال را ببینید و یاد بگیرید و بکار برید!
یدالله بیگلری
نوامبر ۲۰۱۷