اعتراضات سراسری مردم در مراکز استانها و شهرهای مختلف کشور در حالی وارد پنجمین روز خود شده است که بسیاری از نخبگان اصلاح طلب در شوک به سر میبرند و با تصور اینکه چون سیرک انتخابات وجود ندارد تظاهراتی که درآن رادیکال ترین شعارها در شهرهای مختلف داده شده است را به مخالفان دولت و جبهه رقیب نسبت دادند.
این درک جامعه شناختی دو ستان اصلاح طلب از شرایط بالینی جامعه ایران نشان میدهد که به شدت از درک تحولات زیر پوستی در جامعه و نقش مهم شبکههای اجتماعی غافل بودند و گمان میکردند همواره میتوانند با ایجاد ترس از هیمنه جبهه رقیب و ترساندن مردم از" دولت پنهان" از آنها به مثابه آلت دستی برای شریک شدن در بخشهایی کم اهمیت قدرت استفاده کنند. حافظه تاریخی مردم هر چند ضعیف را نادیده گرفتند و به جای آنکه توان خود را مصروف گفتگو با حاکمیت برای رعایت حقوق مردم و وادار کردن به استقرار دموکراسی و تن دادن به الزامات آن کنند تمام تلاششان را معطوف به این کردند تا نیروهای دست چندمی چون فاطمه حسینی و بهروز نعمتی را به جای فاطمه حقیقت جو و بهزاد نبوی به مجلس بفرستند و علی رغم عدم تحقق وعده رفع حصر از سوی حسن روحانی از او مجددحمایت کردند و به جای چاره اندیشی بر افت کیفی خروجیهای انتخابات طی بیست سال گذشته و پافشاری بر اصلاحات ساختاری در پی منافع ژنهای خوب در قدرت بودند. وقتی هشدارهای جدی منتقدان دلسوزی چون راقم این سطور مبنی بر اینکه با خلف وعدهها گفتمان شما و اعتبارتان دود شده و به هوا خواهد رفت نادیده گرفته شد، طبیعی است که شنیدن شعار"اصلاح طلب اصول گرا دیگه تمومه ماجرا" آنان را سخت آزرده و ترسانده باشد.
من میدانم همان گونه که تا امروز سخنان بنده و دیگر روشنفکران و چهرههای ملی توسط اصلاح طلبان شنیده نشد سخنان امروز نیز شنیده نخواهد شد اما شنیده نشدن دلیل درستی برای هشدار ندادن نمیشود به انضمام اینکه این تصور وجود دارد که به دلیل تغیرات میدان سیاست در روزهای اخیر توسط مردم و تظاهرات فراگیر در شهرهای مختلف کشور امید هست که صدای من شنیده شود. بنابر این توجه اصلاح طلبان را به چند نکته اساسی جلب میکنم:
۱- با توجه به انباشت مطالبات مردم طی بیست سال گذشته و نا امیدی آنان از محقق شدن خواستههایشان از مسیر صندوق رای و فساد سیستماتیک درسیستم، استفاده ابزاری از دین، و حضور مستمر سپاه در اقتصاد کشور، به سرعت و بدون دفع وقت با حمایت از مردم، گفتگو با حاکمیت را آغاز وراهی برای اصلاحات ساختاری با رای مستقیم مردم و تغیرات وسیع در قانون اساسی فراهم کنند.
۲- چنانچه اصلاح طلبان نگران آینده سیاسی خود هستند رفع نگرانی آنها تنها در گرو همراهی با مطالبات مردم معترض، فشار به حاکمیت برای تامین امنیت معترضان ودادن مجوز برای برگزاری راه پیمایی آزادانه مردم مطابق با اصل ۲۷ قانون اساسی است.
۳- چنانچه احزاب و چهرههای اصلاح طلب واقعا به آزادی بیان اعتقاد دارند، باید با فشار برحاکمیت و دولت پنهان تلاش نظام برای فیلترینگ شبکههای اجتماعی را محکوم و خلف وعده حسن روحانی در این خصوص را از طریق مجلس پیگیری و درصورت لزوم سوال از ریس جمهور را در دستور کار مجلس قرار دهند.
۴- اگر مجلس عصاره فضائل ملت و در راس امور است و افراد درون مجلس نمایندگان واقعی مردم هستند بدون فوت وقت باید با فشار بر وزارت کشور برای مردم معترض در پایتخت و سایر استانها مجوز حضور در تجمعات را خواستار شوند.
۵- با توجه به کشته شدن مظلومانه تعدادی از هم وطنان در اعتراضات اخیر، و شائبه تیر اندازی مستقیم نیروهای امنیتی به آنان سریعا با تشکیل کمیته حقیقت یاب، خاطیانی را که مستخدم مردم هستند و به جای تامین امنیت اجتماعات آنان، در مرگ آنان مسئول هستند را به دست قانون بسپارند و از حاکمیت بخواهند به سرعت از خانوادههای این شهدای عزیز دلجویی و جبران مافات نماید.
۶- جامعهای که برای تحقق مطابات خود گفتمانهای اصلاح طلبی، عدالت خواهی، و اعتدا ل گرایی را آزموده و خود را بعد از ۴۰ سال از عمر جمهوری اسلامی، مغبون، شکست خورده و غارت شده میبیند و جوانان تحصیل کرده بیکار بی شماری دارد و شاهد شکاف رو زافزون طبقاتی و کاهش هر ساله ارزش پول ملی است همه گفتمانها را منقضی شده و فاقد اعتبار میداند. بدون دادن تعهد روشن برای اصلاحات ساختاری باید به صراحت گفت فرجام خوشی در انتظار نظام نیست.
حامد آئینهوند- دانش آموخته دکترای روابط بینالملل