در گفتگو با مهرداد درویش پور جامعه شناس و فعال سیاسی مقیم سوئد به شناسایی جنبههای مختلف اعتراضات سراسری مردم و آسیبهای احتمالی آن پرداختیم. از نظر درویش پور فقدان رهبری و ساختار لازم در این حرکتها اگر چه میتواند در ادامه برای آن آسیب زا باشد امّا میتوان این نواقص را جبران کرد.
متن کامل این گفتگو را در ادامه میخوانید:
* به نظر شما اعتراضات جاری در کشور شورش کور است یا جنبش اقتصادی؟
- هیچ یک. اگر شورش کور بود مرزبندیهای مشخص با حکومت دینی نداشت. شعارهای نان، کار، آزادی و شعار «جمهوری ایرانی» یعنی این که بخش مهمی از این جنبش تا حدودی درخواستهای مشخصی دارد و به همین دلیل نمیتوان آن را یک «شورش کور» خواند.
اما میتوان درباره «خودانگیخته» بودن آن بحث کرد که با «کور» بودن کاملاً متفاوت است. خودانگیختگی به این معنی که یک جنبش متمرکز و سازمان یافته از بالا مانند جنبش سبز در سال ۸۸ نیست.
عنصر خودانگیختگی در آن، ویژگی بسیار مهمی است که البته در درازمدت نگران کننده است. در عین حال به دلیل نبود یک ساختار هرمی، سرکوب آن بسیار مشکل تر است و امکان بروز شعارهای رادیکال در آن بیشتر است که به سادگی قابل مهار نیست. البته برخی شعارها ناپسند و گذشته گرایانه نیز در آن داده شده که باید به نقد آن پرداخت. بهرو خودانگیختگی، سراسری بودن و رادیکال بودن از ویژگیهای مهم این جنبش است.
امّا زمینههای اقتصادی در این جنبش وجود دارد. این جنبش را میتوان یک خیزش اجتماعی رادیکال و فراگیری نسبت به شکاف طبقاتی، فقر، گرانی، بیکاری، فساد و استبداد سیاسی و دینی دانست که به محرومان هم محدود نیست و لایه هایی از طبقات متوسط نیز در آن دخیل هستند.
ابتدا اعتراضات بیشتر به مناطق حاشیهای محدود بود ولی تهران هم در ابعاد محدودتری به آن پیوست. پیوستن مناطقی که اقوام تحت ستم درآن اکثریت دارند نیز این جنبش را قدرتمندتر کرده است.
با این همه نباید از این جنبش اسطوره بسازیم یا آن را بی نقص بدانیم. فقدان رهبری و برنامه را میتوان از نقاط ضعف آن دانست ولی به هر حال بغض فرو خفته ملتی که طی ۴ دهه سرکوب شده است با یک انفجار اجتماعی خود را نشان داد و ثابت کرد که دوره سیطره بلامنازع گفتمان اصلاح طلبی به سر آمده است. بخش بزرگی از مردم به روشنی اعلام کردند که دیگر نمیخواهند سیاهی لشکر این یا آن جناح باشند و با کلیت حکومت تکلیف خود را مشخص کردند.
* گروهی اعتقاد دارند که فقدان رهبری در این اعتراضات میتواند به بی سرانجامی آن منجر شود. نظر شما چیست؟
- بله این احتمال وجود دارد. در صورتی که حتی به فرض حکومت تصمیم به عقب نشینی بگیرد، طرف مقابل از رهبری منسجمی برخوردار نیست که بتواند بر سر خواستها با نمایندگان این جنبش گفتگویی صورت گیرد.
از این نظر یک خلأ جدی در این زمینه وجود دارد. به همین دلیل گروههای مختلف اپوزیسیون از خارج کشور تصمیم گرفتند برای پر کردن این جای خالی به هم نزدیکتر شوند.
البته رهبری یک جنبش فراگیر از بیرون مرزها کار سادهای نیست و بیشتر به یک بلند پروازی شبیه است و نیاز به هدایت جنبش با ائتلافی از سوی نیروهای سکولار، ملی، دموکراتیک و چپ در داخل کشور نیز احساس میشود.
در صورت هماهنگ شدن این دو نیرو در داخل و خارج کشور میتوان به "بدیل" یا ایجاد رهبری جنبش فکر کرد.
در نبود این هماهنگیها خطر به هرج و مرج کشیده شدن و حتی به خشونت کشیده شدن این جنبش وجود دارد.
مهمتر از آن جنبش خودانگیخته و بودن رهبری را ساده تر میتوان مهار یا سرکوب کرد و یا خود پس از مدتی فروکش کند.
بااین همه نبود رهبری و خودانگیخته بودن این جنبش نباید به تخطئه آن منجر شود. مردم در این اعتراضات نشان دادند که علیرغم بروز برخی خشونتها در برخی نقاط کشور، به طور اساسی حرکتی خشونت پرهیز را آغاز کردهاند که در آن پایان دادن به ادعای «پروژه ناجی گری» اصلاح طلبان را بانگ برآوردند. تاکید بر خشونت پرهیزی و تلاش برای سازمان یابی جنبش، از مهم ترین نیازهای این جنبش است تا بتواند به مراحل بالاتری ارتقا یابد.
* به برخی حرکات غیر مسالمت آمیز در این جنبش اشاره کردید. روشنفکران و فعالان سیاسی و منتقدان چگونه میتوانند در اصلاح این رفتار یاری رسانند؟
- ادبیات روشنفکری ما در گذشته به شدت به تقدیس خشونت میپرداخت که این گفتمان در انقلاب ۵۷ تاثیر خود را گذاشت. امروز اما گفتمان غالب در مبارزات سیاسی، گفتمان خشونت پرهیز و مسالمت جویانه است.
به جز یکی دو گروه سیاسی که هنوز رفتارهای خشونت آمیز را دنبال یا تقدیس میکنند غالب گروههای اپوزیسیون طرفدار روشهای مسالمت آمیز هستند و تبلیغ فرهنگ خشونت پرهیز در اعتلا بخشیدن به این جنبش و کاهش آسیب پذیری آن بسیار موثر است.
با این همه جالب است که گستردگی این جنبش به رغم فقدان رهبری و سازمانیابی، تاکنون مانع از به خشونت کشیدن آن شده است. اعتراضات جاری در بیش از ۷۰ شهر روی داد و وقوع برخی حرکات غیر مسالمت جویانه محدود، گرایش مسلط خشونت پرهیز بودن آن را تغییر نمیدهد.
البته سرکوب وحشیانه حرکت مدنی مردم از سوی جمهوری اسلامی میتواند با برانگیختن مردم برخی از آنها را به واکنش خشونت آمیز وا دارد.
بدون آن که از هر گونه حرکت غیر آرام دفاع کنم، تاکید میکنم قطعاً مسئولیت اول و آخر بروز چنین حرکات غیر قابل پذیرشی بر عهده جمهوری اسلامی ایران است که با سیاست سرکوب به رویارویی با این جنبش میپردازد.
این حکومت نزدیک به چهل سال راه بیان هر گونه انتقاد مسالمت آمیز را بسته و حالا هم که کارد به استخوان مردم رسیده حکومت بازهم در حال سرکوب آنهاست. باید با دفاع تمام قد از خواستهای مردم در جهت گسترش فرهنگ اعتراض آرام تلاش کرد. درعین حال نمیتوان از احتمال دسیسه حکومت در انجام حرکات خشونت آمیز و انداختن آنها به گردن مردم را نیز نادیده گرفت.
* از نظر شکل و ماهیت کنشهای اعتراضی جنبش آیا فکر نمیکنید باید به حرکات متنوع دیگری غیر از تظاهرات خیابانی روی بیاورد؟
- تظاهرات خیابانی در عقب راندن حکومت برای تن دادن به خواستهای جنبش نقش موثری دارد. اما در مراحل بالاتر ما به حرکاتی از جمله اعتصابات سیاسی و سراسری نیز نیازمندیم. جلب حمایت بین المللی از مطالبات جنبش اعتراضی مردم ایران نیز میتواند به تقویت آن کمک زیادی کند.
روز شنبه ایرانیان کانادا، آمریکا و اروپا از جمله دراستکهلم با همین هدف تجمعاتی را برگزار خواهند کرد. جلب حمایتهای بین المللی، گسترش اعتصابات عمومی و شکل گیری یک سازمان رهبری میتواند این جنبش اعتراضی را در رسیدن به اهدافش یاری رساند.
برگرفته از [سایت دماوند]