دماوند - مانی تهرانی
اعتراضات سراسری مردم ایران در حالی به دهمین روز خود نزدیک می شود که به درخواست دولت آمریکا شورای امنیت سازمان ملل متحد برای بررسی این اعتراضات جلسه اظطراری تشکیل داد. همزمان در میان ایرانیان نوعی غافلگیری به چشم می خورد. به این معنی که با وجود اطلاع از نارضایتی عمومی، حکومت و مخالفان تصور نمی کردند جمعیت قابل توجهی در نزدیک به هشتاد شهر ایران با این سرعت ترس را کنار بگذارند و علیه حکومت شعار سر بدهند. این اعتراضات که از مشهد و با شعارهای اقتصادی و ضد دولتی شروع شد، به سرعت به اعتراض سیاسی علیه تمامیت حکومت تبدیل شد و به شهرهای دیگر گسترش پیدا کرد و نه تنها مراسم حکومتی نه دی را تحت الشعاع قرار داد، بلکه خلاف تظاهرات حامیان حکومت در نهم دیماه ₈₈ -که از استمرار و شدت حضور خیابانی جنبش سبز کاسته بود- این بار بر حضور خیابانی معترضان تأثیر نگذاشت، اما در پی تمام این اقدامات نیز معترضان همچنان در خیابانها هستند و علیه جمهوری اسلامی شعار سر می دهند. یکی از این شعارها: استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی است. به همین منظور به سراغ "داود هرمیداس باوند" کارشناس روابط بین الملل و سخنگوی جبهه ملی ایران رفته ام که نظرات او را در ادامه می خوانید.
*موضع شما در قبال اعتراضات مردم ایران چیست؟
رویداد غیر مترقبه ای است که با اعتراضات اقتصادی علیه دولت روحانی در مشهد آغار شد، ولی فراتر رفت و بیش از خواست و حد تصور بانیان تجمع گسترش پیدا کرد و بر مبنای شعارها و مطالبات کاملأ متفاوت ادامه یافت. آقای روحانی پیگیری مطالبات خصوصأ اقتصادی را حق مردم دانست، اما همچنان تجمعات شکل دیگری پیدا کرده که واکنشهای داخلی و خارجی خاص خودش را نیز در پی دارد.
*یکی از شعارهای اصلی مردم در خیابانها استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی است. موضع جبهه ملی ایران در برابر این اعتراضات و مطالبه جمهوری ایرانی از سوی مردم چیست؟
منظور این شعار همان برگزاری انتخابات آزاد است تا در پرتو تحولات زمان جامعه بتواند تصمیم متفاوت و خاص خودش را ابراز کند.
*به نظر می آید جنبش برای پیروزی به ریختن دیوار ترس و فراگیری جغرافیایی نیاز دارد که هر دو ویژگی را دارد، اما رهبری و سازماندهی ندارد. نتیجه این شرایط چه خواهد شد؟
مطالبات مردم خصوصأ در عرصه اقتصادی مشهود است. با وجود اختلاسها و دیگر نابسامانی های این عرصه انتظار می رفت به زودی حکومت با واکنش خاص جامعه روبرو شود و این واکنش قابل پیش بینی بود. مخصوصأ برجام انتظاراتی ایجاد کرده بود و به نظر می رسید که بتواند مشکلات اقتصادی جامعه را دستکم تعدیل کند. وعده های آقای روحانی در زمینه آزادی مثل آزادی زندانیان سیاسی نیز بر زمین ماند و گفته شد اینها در صلاحیت قوه قضائیه است. مجموعه این نارسایی ها سبب شد نارضایتی در جامعه ایجاد شود، هر چند قابل انتظار نبود که به این شکل فی البداهه و گسترده ابراز شود.
آنچه در خراسان شروع شد و مورد تآیید علم الهدی و دیگر اصولگرایان قرار گرفت، علیه دولت روحانی و اصلاح طلبان بود و هر چند در ادامه فرآیند آن متفاوت شد، اما موضع و خط مشی اصلاح طلبان بر این اساس بنا شد که این اعتراضات با تحریک مردم توسط اصولگرایان برپا شده است.
*ظاهرأ در مشهد حامیان علم الهدی و رئیسی آغازگر اعتراضات بوده اند و فرمانده سپاه پاسداران تلویحأ به نقش احمدی نژاد در تحریک افکار عمومی اشاره کرده. شکاف بین مسئولان جمهوری اسلامی به کدام سو در حرکت است؟
به هر حال -درست یا غلط- اینطور تعبیر شد که آغاز اعتراضات بر مبنای اختلافات جناحی شکل گرفت، پیآمدهای آن بازتابهای خاص خودش را داشت و بدون تردید آثار داخلی و خارجی آن هم پدیدار خواهد شد. این رویدادها لزوم بازنگری جدی و گسترده را در سطح کشور مطرح کرده و انتظار می رود به نظرات و مطالبات مردم پاسخ مثبت داده شود. در غیر اینصورت حتی احتمال نوعی انفجار کور اجتماعی نیز دور از واقعیت نیست.
*حسن روحانی می گوید انتقاد و اعتراض حق مردم است و همزمان مردم تهدید می کند. آیا روحانی پیام معترضان را دریافت کرده و مواضع او برای مردم معترض اقناع کننده خواهد بود؟
بنا بر این است که صدای معترضان را شنیده باشد و بشنود، زیرا هر مسئولی باید از واقعیات کشور آگاه باشد و مشکلات مردم را درک کند. ایشان سعی کرد این تجمعات را به عنوان حق یک جامعه باز و آزاد موجه جلوه دهد، اما وقتی روند تغییر کرد از مردم خواست مطالبات خود را تعدیل کنند تا بازدارندگی ایجاد شود و امکان ادامه مطالبه گری وجود داشته باشد.
*آیا اصلاحات فوری مثل تجربه شاه در جریان نخست وزیری بختیار خواهد بود و برای حکومت عقب نشینی خطرناک محسوب می شود؟
مصالح مردم و حکومت همیشه باید در جهت حفظ و اعتلای مصالح و منافع ایران باشد. منافع مملکت بر همه امور اولویت دارد. انتخاب حکومت و مردم و همه گروهها باید تأمین منافع حیاتی کشور باشد. کشور ما در منطقه حساسی واقع شده و با قدرتهای فرا منطقه ای درگیر است. یک جامعه دمکراتیک باید متکثر باشد و بتواند برای نیل به سعادت مردم و توسعه اقتصادی، روشهای خاص خودش را اتخاذ کند؛ اما حفظ و بقاء مملکت و اعتلای منافع ملی باید در اولویت باشد. در این راستا حکومت و شهروندان وظیفه تاریخی و اجتماعی ویژه خود را دارند. قابل قبول نیست که بگوییم حکومت موضعی اتخاذ کرده که دال بر عقب نشینی نباشد. بد یا خوب، رویدادی پیش آمده و همه باید در مقام ارزیابی مجدد بر آیند و در جهت خیر و مصالح و منافع مردم ایران تصمیم گیری کنند.
*نظرتان درباره نقش و تأثیر دولتهای اروپایی و آمریکا چیست؟
ایران در چهارراه تعاملات جهانی قرار دارد. دارای منابع وسیع نفت و گاز است و از نظر ژئو پولتیک جایگاه ویژه ای دارد. مثلأ مثل کره شمالی از لحاظ جغرافیایی در حاشیه ای محصور نیست. ایران در محور و مرکز تعاملات منطقه ای و جهانی قرار دارد. بنابراین رویدادهای داخل ایران بیش از همه آثار و تبعات خود را در منطقه بر جای خواهد گذاشت و با توجه به مصالح و منافعی که قدرتهای فرا منطقه ای در منطقه برای خود قائل هستند، بدون تردید این اعتراضات واکنشهای مربوطه آنها را هم در پی خواهد داشت و موضع گیری شان امری طبیعی است.
*مشخصأ تأثیر حمایت دونالد ترامپ بر اعتراضات مردم ایران چه بوده؟
توجه داشته باشیم که ایشان بعد از وقوع رویداد موضع گیری کرد و نه پیش از آن. بیش از این را آینده مشخص می کند که تصمیمات ترامپ و واکنش ایران چه خواهد بود.
*معترضان از تبار نا امید شدگان سیاسی و یا محرومان اقتصادی هستند؟
این اعتراضات رهبری خاصی نداشته و احزاب خاصی مدعی آن نیستند، بنابراین تبارشناسی ناراضیان دقیق و روشن نیست. البته طبیعتأ طبقات اقتصادی که در اثر نارسایی ها زندگی شان دچار نابسامانی شده در میان معترضان حضور دارند. دسته ای از مردم هم فضای باز سیاسی می خواهند. بعلاوه گروهی از تحصیکردگان بیکار که شغل مناسب نیافته اند و با مشکلات اقتصادی و پیأمدهای اجتماعی آن روبرو هستند نیز در این اعتراضات شرکت می کنند.