شهرام رفیع زاده - ایران وایر
آیت الله سیدمحمود طالقانی یکی از روحانیانی است که به رغم نقش مهمش در انقلاب سال 57 در نخستین سال پس پیروزی انقلاب، خود و فرزندانش با چالش های مهمی مواجه شدند.فرزندان آیت الله طالقانی نیز در جریان مبارزه سال های پیش از انقلاب نقش قابل توجهی داشتند که از آن میان مجتبی طالقانی و اعظم طالقانی شهرت بیشتری دارند.
مجتبی طالقانی در سال 1355 نامه ای سرگشاده به پدرش آیت الله طالقانی نوشت و در نشریه مجاهد، ارگان سازمان مجاهدین خلق، منتشر کرد. در این نامه مجتبی طالقانی با اشاره به اینکه «با چهرههای مختلفی از مذهب از نزدیك برخورد كرده و تاحدی كه میتوانستم آنها را بشناسم»، نوشته بود از طریق «چهره های مختلف مذهب» نتوانسته به دستاورد عملی برسد كه «گره گشای حقیقی راههای مختلف مبارزات باشد» و از همین رو پس از آشنایی با مارکسیسم و در پیامد آن «آغاز جنبش مسلحانه و ظهور سازمان مجاهدین خلق باعث پیدایش نقطه عطفی در جریان فكری افرادی مانند من شد.»
او در این نامه به ناکارآمدی مذهب در روند مبارزه تاکید کرده بود که «مذهب به هیچ وجه و واقعاً به هیچ وجه نمیتوانست كوچكترین مسأله سیاسی استراتژیك و ایدئولوژیك مرا حل كند، بلكه به واسطه نقطه ایدهآلیستی آن شدیداً استنباطات ما را از پراتیك مبارزاتی خودمان، از واقعیتهایی كه در جهان جاری است و از مبارزات خلقها به انحراف میكشاند. مسأله اصلی حل مشكل جنبش و از بین بردن موانعی است كه در مقابل آن قرار دارد و این چیزی است كه تنها با برخورد صادقانه با جهان و قوانین تحول جامعه و تاریخ و غیره به دست میآید یعنی همان چیزی كه ماركسیسم كشف كرده است.»
نامه مجتبی طالقانی که در نوع خود تاریخی به شمار می رود در تاریخ نگاری های رسمی جمهوری اسلامی در ردیف بحران هایی قرار گرفت که در خانواده های روحانیان موثر در انقلاب یا تشکیل جمهوری اسلامی بروز یافته و حتی برخی چون عبدالحسین خسروپناه که به تحقیق و تئوری پردازی به نفع جناح حاکم در ایران می پردازند، آن را در شمار «آسیب های جدی» وارده به دین پژوهی در چند دهه اخیر قرار داده است.
مجتبی طالقانی همچنین در نخستین سال های از انقلاب و و حین عضویت در «سازمان پیکار برای آزادی طبقه کارگر»، یکی از نخستین کسانی بود که از سوی نیروهای نزدیک به آیت الله خمینی بازداشت شد.
پنج شنبه 23 فروردین 58 دقیقا دو ماه پس از پیروزی انقلاب یک گروه ضربت از سپاه تازه تاسیس پاسداران به دستور محمد غرضی پس از آنکه مجتبی طالقانی و برادرش ابوالحسن و همسر برادرش را پس از خروج از سفارت تازه تاسیس «فلسطین»بازداشت کرده و به پادگان سلطنت آباد منتقل کردند.
علی محمد بشارتی که در آن هنگام «مسئول اطلاعات و تحقیقات سپاه پاسداران» بود، سال ها بعد در کتاب خاطراتش فاش کرد که وی دستور بازداشت مجتبی طالقانی را صادر کرده: «با وجود آنكه مرحوم آیتالله طالقانی خدمت زیادی به انقلاب كردند، میدانستم كه فرزندش سیدمجتبی، خلاف كرده و مرتكب قتل شده است و باید مجازات شود. من به عنوان مسئول اطلاعات و تحقیقات سپاه این مطلب را به صورت مكتوب خدمت آقای غرضی، مسئول عملیات سپاه، اطلاع دادم و از ایشان خواستم كه سیدمجتبی طالقانی را دستگیر كنیم. آقای غرضی با این اقدام موافقت كرد و بالاخره او را دستگیر كردیم.»
بشارتی خود می گوید که در دومین ماه پس از انقلاب «این اقدام همانند بمبی در سراسر كشور منفجر شد و به یک بحران داخلی تبدیل گردید. بسیاری، حتی در شورای انقلاب واكنش نشان دادند و گفتند عاملان این اقدام باید محاكمه شوند. آیتالله طالقانی هم به نشانه اعتراض به كرج رفتند و متعاقبا آقای غرضی دستگیر شد.»
پیگیری های آیت الله محمود طالقانی و نزدیکانش برای با خبر شدن از سرنوشت دو پسر و نیز عروسش به نتیجه ای نمی رسد اما بنابر گزارش های منتشر شده در روزنامه های فروردین 58 سرانجام خودرو فرزندش را در یکی از مراکز تحت تصرف کمیته و سپاه پاسداران پیدا می کنند و در نهایت معلوم می شود که گروهی از پاسداران به فرماندهی محمد غرضی اقدام به بازداشت فرزندان آیت الله طالقانی کرده اند.
با آشکار شدن جزئیات بیشتر، شورای انقلاب بازداشت فرزندان آیت الله طالقانی را محکوم کرد و محمد غرضی از سوی نیروهای دژبان پادگان جمشیدیه که تحت امر سرهنگی به نام رحیمی بودند، بازداشت شد.
در ادامه این ماجرا، پاسداران همکار محمد غرضی پس از تماس های تلفنی با منزل آیت الله طالقانی خواستار آزادی محمد غرضی در قبال آزادی فرزندان آیت الله طالقانی می شوند اما پس از مخالفت آیت الله طالقانی با چنین اقدامی، یک گروه از پاسداران به فرماندهی علی دانشمنفرد این بار منزل خود آیت الله طالقانیرا محاصره می کنند.
محمدرضا مهدوی کنی سرپرست کمیته های انقلاب اسلامی بازداشت پسران و عروس آیت الله طالقانی را به «افرادی خاص» نسبت داده و مدعی بود که این بازداشت ها «ارتباطی با کمیته های انقلاب ندارند.»
محمد غرضی، محسن رفیق دوست و علی محمد بشارتی پس از این ماجرا به قم نزد آیت اله خمینی می روند تا شرح ماجرا بازگویند و آنگونه که بشارتی در خاطراتش نقل کرده آیت الله خمینی به آن ها گفته بود: «بروید به كارتان ادامه دهید. هیچكس نباید در كار شما دخالت كند. حتی اگر این احمد هم خطا كرد، بگیرید و محاكمهاش كنید. امامخمینی این را نیز فرمودند كه تلاش كنید با آقای طالقانی ملاقات كنید و علت دستگیری فرزند ایشان را شرح دهید.»
این در حالی است که آیت الله طالقانی پیشتر و شخصا به محمد غرضی که پسرش را به دست داشتن در «حوادث گنبد» متهم می کرد، گفته بود: «اگر شما برای ادعای خود دلیل دارید ارائه کنید تا دستور دهم فرزندم را تیرباران کنند» اما گزارش های موجود از آن زمان نشان می دهد که محمد غرضی و علی محمد بشارتی سندی درباره ادعای خود ارائه نکرده بودند.
مجتبی طالقانی که در سال های پیش از انقلاب و زمانی که ساواک قصد بازداشت او را داشت به آلمان رفته و در آن کشور اقامات داشت و در سال انقلاب به ایران بازگشته بود پس از این ماجرا و مرگ پدرش آیت الله طالقانی باردیگر به آلمان بازگشت.
حسین رفیعی در مصاحبه ای با ماهنامه چشم انداز ایران به پیش بینی حوادث پس از انقلاب از سوی آیت الله طالقانی اشاره کرده و گفته آیت الله طالقانی در 14 اسفند 57 کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب درباره «کشیده شدن اختلافات درون زندان به جامعه و عوارض آن» هشدار داده بود. محمود طالقانی بر مزار محمد مصدق در احمدآباد طی سخنانی گفته بود: «ما یک ملت و فرزندان یک خانواده هستیم. حتی فرزندان من هم یک جور فکر نمی کنند ما باید همدیگر را به رسمیت بشناسیم.»
اهمیت این هشدار زمانی بیشتر می شود که اکنون آشکار شده فرماندهی پاسداران محاصره کننده خانه آیت الله طالقانی پس از بازداشت مجتبی طالقانی را علی دانش منفرد بر عهده داشت. کسی که سال ها پیش با آیت الله طالقانی در زندان آشنا شده بود.
علی دانش منفرد از فعالان گروه های مذهبی پیش از انقلاب بود که در جریان اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران به تداوم تعطیلی مجلس،اعتراض به عدم برگزاری انتخابات و نیز حمایت از جبهه ملی در اول بهمن 1340 بازداشت و در زندان با آیت الله طالقانی آشنا شد. آشنایی با آیت الله طالقانی او را با اعضای نهضت آزادی ایران آشنا کرد و او به عضویت کمیته دانشجویی نهضت آزادی درآمد. به همین دلیل در جریان تشکیل سازمان مجاهدین خلق به این سازمان پیوست اما به گفته خودش پس از مدتی کوتاه از این سازمان جدا شد.
او به تدریج با مرتضی مطهری آشنا شد و به فعالیت در مدرسه رفاه رو آورد و از موسسان انجمن اسلامی معلمان شد.در جریان روزهای های انقلاب به دلیل ارتباط بسیار نزدیک به مرتضی مطهی به عضویت کمیته استقبال از آیت الله خمینی در آمد و پس از آن نیز به گروهی که در حال تاسیس سپاه پاسداران بودند پیوست و در مدتی کوتاه به همراه محمد غرضی و علی محمد بشارتی، اصغر صباغیان و محسن رفیق دوست در شمار پاسداران قدرتمند آن سال ها قرار گرفت.
همین گروه، بازداشت مجتبی طالقانی را سازماندهی و اجرا کرد و پس از بازداشت محمدغرضی این علی دانش منفرد بود که با شماری از پاسداران خانه آیت الله طالقانی را به محاصره در آوردند.
ماجرای بازداشت مجتبی طالقانی و عروس و پسر دیگر آیت الله طالقانی در عین حال روابط آیت الله طالقانی با آیت الله خمینی را تیره کرد و تا وقتی شش ماه بعد محمود طالقانی به مرگی رازآلود در منزلش درگذشت آنها هرگز بهبود نیافت.
مطالب مرتبط:
علی گلزاده غفوری؛ سه آقازادهای که اعدام شدند
منابع:
1. عبدالحسين خسروپناه،آسیبشناسی دینپژوهی معاصر،مرکز مطالعات حوزه علمیه قم
2.علی محمد بشارتی،عبور از شط شب، خاطرات علی محمد بشارتی جهرمی، تدوین احمد رشیدی،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1383
4.روزنامه کیهان،25 فروردین 1358
5.مصاحبه محمدرضا مهدوی کنی،سرپرست کمیته های انقلاب،روزنامه کیهان،25 فروردین 1358
6.سپاه صلح در لبنان سپاه پاسداران در ایران، شهروند امروز،شماره 15،شهریور 86
7. طاهره طالقانی،مصاحبه با خبرگزاری ایسنا،18 شهریور 1386
8.حسین رفیعی،خرداد60-طرحهای خارجي- زمينه هاي داخلي،چشم انداز ایران،شماره 13،فروردین و اردیبهشت 1381
9. خاطرات علی دانش منفرد ، رضا بسطامی ، مركز اسناد انقلاب اسلامی تهران 1384