یکی از کلیشه هائی که در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا از زبان دولتمردان این کشور شنیده میشود یک مثال روسی است مبنی بر اینکه "اعتماد کن اما باید ابتدا صحت و وفاداری خود را به اثبات برسانی". این مثال همواره تکیه کلام رونالد ریگان (Ronald Reagan) هنگام گفتگو در مورد خلع سلاح اتمی با روسها در دوران جنگ سرد بود. (1) به سخنی دیگر در آن دوران واشنگتن برای دستیابی به یک توافق با دشمن غدار و اتمی خود به این نتیجه رسیده بود که فقط در صورتی میتواند روسها را به خلع سلاح اتمی مجاب نماید که آمریکا ابتدا صحت وفاداری خود را اثبات کند. شاید در نظر اول اینگونه انعطاف پذیری در مواضع سرسخت سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا با دشمنان خود نشانگر حسن نیت آنها محسوب گردد.(2)
بهرحال تکیه کلام تلویحی ریگان از طرفی بر این باور تبلیغاتی استوار بود که آمریکائی ها افراد قابل اطمینان و صادق در سیاست خارجی خود میباشند و بر همین اساس میتوان به صداقت و پایبندی آنان نسبت به تعهدات، قول و قرارها و بالطبع به موافقت نامه ها و پیمان نامه هائی که امضاء میکنند اعتماد کامل داشت و از طرف دیگر دشمنان و مخالفان آمریکا افراد و یا دولت هائی فریبکار، غیر قابل اعتماد و بی ثبات در گفتار و اعمالشان میباشند که از هر فرصتی در جهت زیرپا گذاشتن تعهدات خود استفاده میکنند. نتیجه چنین باوری آن شده است که آمریکا میباید انواع فشارهای اقتصادی، نظامی و سیاسی را به مخالفان و یا دشمنانش وارد آورد تا آنها را وادار به تمکین نماید. برای مثال آمریکائی ها در رابطه با توافق جامع و نهائی هسته ای وین (برجام) (3) از سوئی فشارهای فوق العاده اقتصادی و سیاسی را بر ایران وارد آورند و از طرف دیگر آژانس بین المللی انرژی اتمی را وادار ساختند تا بازرسی و بازبینی های سختگیرانه و مستمری را نسبت به فعالیت صلح آمیز اتمی ایران بعمل آورد تا از این طریق به اصطلاح اعتماد و اطمینان آنان نسبت به فعالیت اتمی ایران حاصل گردد.(4) اما تصمیم یکجانبه رئیس جمهور گزافه گو و حَرّاف آمریکا مبنی بر خارج شدن از برجام که تکیه کلام ریگان را بطور شگفت آوری وارونه ساخته است، این پرسش را دگر بار در اذهان عمومی بوجود می آورد که آیا واقعا مشکل واشنگتن عدم اعتماد به دیگران است؟
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در اینجا باید متذکر شد که حتی قبل از اینکه دونالد فاسد و متقّلب بر کرسی ریاست جمهوری آمریکا بنشیند دولت های پیشین او نیز انبوهی از پیمان شکنی ها و نقض قوانین بین المللی را در پرونده خود ثبت کرده بودند. در واقع در دوره یک قطبی سیاست بین المللی جهان، ایالات متحده آمریکا بطور مداوم قراردادها، میثاق نامه ها و معاهدات بین المللی و حتی تعهدات رسمی و داخلی خود که پیش تر امضاء کرده بود را زیرپا گذاشته است. رفتار ایالات متحده آمریکا یاد آور گفته یونانیان به مردم میلوس (Melians) است که: "قوی آنچه را که میخواهد، انجام میدهد و ضعیف باید خواسته های او را با زجر و مشقت برآورده کند." اگر از نقض (خونبار) پیمان نامه هائی که دولت آمریکا با قبائل بومی این کشور بسته بود، بگذریم(5) و نیز به موضوع شوک نیکسون (Nixon shock)(6) نپردازیم و فقط نظر خود را به آشکار شدن اسناد رویدادهای اخیر معطوف سازیم (7) در خواهیم یافت در صحنه سیاست بین المللی این دولت آمریکا است که بی اعتمادی را بوجود آورده است. برای مثال دولت آمریکا رقیب خود دولت شوروی (سابق) را با این ترفند فریب داد که اگر آن کشور با اتحاد دو آلمان (جمهوری دمکراتیک آلمان و جمهوری فدرال آلمان) موافقت کند آمریکا تعهد خواهد کرد که در آینده ناتو (پیمان نظامی آتلانتیک شمالی) توسعه پیدا نخواهد کرد. جیمز بیکر (James Baker) وزیر امور خارجه وقت آمریکا صراحتا به میخائیل گورباچف (Mikhail Gorbachev) اظهار کرد که بعد از اتحاد دو آلمان " ناتو هرگز حتی یک اینچ هم بطرف شرق گسترش پیدا نخواهد کرد." (8) گورباچف همین تعهد را از دیگر اعضای ناتو (اروپا) و مقامات غربی دریافت کرده بود. اما بعدها دیده شد که دولت بیل کلینتون به سهولت و بدون ملاحظه تعهدات آمریکا را در این مورد زیرپا گذاشت. در آن زمان بسیاری از تحلیلگران سیاسی هشدار دادند که نقض معاهدات بین المللی و زیر پا گذاشتن تعهدات رسمی از سوی دولت آمریکا عواقب سهمگینی بهمراه خواهد داشت و در واقع بمثابه زهری است که در جام صلح جهانی و روابط مسالمت آمیز بین المللی با کشورها از جمله میان روابط مسکو و واشنگتن ریخته میشود و نیز اولین گامی است در بازگشت (جنگ سرد ) و رویاروئی با روسیه. امروزه ما (آمریکائیها) نتیجه زهر کشندۀ زیرپاگذاشتن تعهدات بین المللی را بوضوح مشاهده میکنیم. دولت دبلیو بوش (George W Bush) با نقض پیمان موشک های بالستیک در سال 2002 گام دیگری در جهت بمخاطره انداختن صلح جهانی برداشت.(9) بنابراین چگونه میتوان انتظار داشت که دولت ها به آمریکا اعتماد داشته باشند در حالیکه دولت های آمریکا (خواه جناح دمکرات و خواه جناح جمهوری خواه) قوانین، تعهدات و قراردادهای رسمی بین المللی را به آسانی نقض میکنند.؟
اِعمال سیاست خارجی آمریکا و نقض مکرر قوانین و تعهدات بین المللی در مورد کشورها نشان دهنده آنست که واشنگتن در حفظ روابط مسالمت آمیز با دیگران اهمیتی قائل نیست و هدف آن غارت منابع ملی کشورها و به زیر یوغ درآوردن آنها میباشد.
همچنین باید متذکر شد که چارچوب توافق میان ایالات متحده آمریکا و کره شمالی در سال 1994 هیچگاه موجب جلب اعتماد نسبت به یکدیگر نشد . زیرا نه تنها کره شمالی مسیر غنی سازی اورانیوم را متوقف نکرد بلکه آمریکا نیز تعهدات خود را مبنی بر لغو تحریم های اقتصادی و کمک در ساخت راکتور آب سبک، زیرپا گذاشت.(10) به گفتۀ استفان بوسوُرث (Stephen Bosworth) سیاستمدار کارگشته آمریکائی،" توافق میان آمریکا و کره شمالی بیش از 2 هفته دوام نیاورد زیرا از دیدگاه رهبران و سیاستمداران آمریکا سیاست پدر و مادر ندارد." (یعنی در سیاست خارجی آمریکا اعتماد و صداقت وجود ندارد) (11) در حرامزادگی سیاست خارجی آمریکا باید اشاره ای هم به لیبی کرد. دولت بوش رهبر لیبی معمر قذافی را بطور موفق آمیزی متقاعد کرد که اگر او با ورود بازرسان آمریکائی به لیبی در جهت جمع آوری و تحویل سلاح های کشتار جمعی موافقت کند، آمریکا در مقابل، تعهد میکند که نه تنها سیاستی را که در مورد سرنگونی صدام حسین به اجرا گذاشته بود در مورد رهبر لیبی اعمال نخواهد کرد (12) بلکه کمک های اقتصادی فراوانی به او عرضه خواهد کرد. قذافی فریب ایالات متحده آمریکا را خورد و تسلیم شد و کلیه سلاح های کشتارجمعی لیبی را در اختیار آمریکا قرار داد. بعد از گذشت چند سال، دولت باراک اوباما تعهدات رئیس جمهور سابق آمریکا را نادیده گرفت و در سرنگونی قذافی با اروپائیان همداستان شد. اما نقش روسیه در این میان چه بود. آمریکائی ها پیشاپیش به مقامات روسی قول داده بودند که پیشنهاد مصوبه 1973 شورای امنیت که قرار است علیه لیبی در سازمان ملل متحد به تصویب برسد فقط بمنظور ممانعت از حمله ماموران رژیم قذافی به شهروندان لیبیائی در بنغازی است و "اقدام عملیات همه جانبه" به هیچ وجه بمعنای سرنگونی رژیم قذافی نیست. در نتیجه چنین تعهدی، روسها مصوبه 1973 شورای امنیت را وتو نکردند و به آن رای ممتنع دادند. همانطور که استفان وایزمن (Stephen Weissman) در مقاله مهم خود نوشته است (13): " اصولا آمریکائی ها از ابتدا در اندیشه تغییر رژیم در لیبی بودند." بنابر گفته وزیر سابق دفاع رابرت گیتز (Robert Gates) روسها در مورد لیبی احساس کردند که مورد بازیچۀ آمریکائی ها قرار گرفته اند و گول تبلیغات اغراق آمیز رسانه های آمریکائی را خورده اند. روسها درست میگفتند. آمریکا بار دیگر آنها را فریب داده بود. بنابراین اگر از خود بپرسید که چرا ولادیمر پوتین مصوبات شورای امنیت را در مورد سوریه همواره وتو میکند، جواب آنرا دریافت کرده ائید.
اینک دُور دورِ ترامپ است و دنیا امروز با رئیس جمهور مذبذب مزاجی که هیچ اعتقاد و باور ثابتی ندارد و همواره مانند مرغ سرکنده به دور خود میپیچد و پرو بال میزند، روبرو است. رئیس جمهور آمریکا کسی است که تصمیمات مهم امنیت ملی را در کانال فاکس و دوستان (Fox & Friends) اعلام میکند و به گفتۀ یکی از مشاوران نزدیکش ترامپ هرگز مایل نیست قراردادها و یا توافق نامه هائی را که پیشینیان او امضاء کرده اند، بخواند زیرا قادر نیست که اشتباهات آنها را تشخیص دهد. (نمونه اش توافق جامع و نهائی هسته ای و یا همان برجام است.) ترامپ فقط گزافه گوئی است که بدلیل نفهمیدن مفاد قراردادها مانند کودکان داد و قال راه میاندازد و بدون آنکه به عواقب و نتایج عمل خود فکر کند، "آنها را پاره میکند". رئیس جمهور کنونی آمریکا که در کوبیدن اسلاف خود سخت کوشا است بیشتر از آنها دورغ گفته است (و میگوید) و برای دروغ های خود نیز هیچ بهائی نمی پردازد. برای مثال، او بعد از گذشت فقط 10 ماه از ریاست جمهوری اش 6 برابر باراک اوباما در مدت 8 سال ریاست جمهوری اش دروغ گفته است.(14) حال از مواضع جنون آمیز خود در تغییر پی درپی اعضای کابینه اش بگذریم(15). اینک تحت این شرایط آیا ممکن است یک دولت خردمند و مسئول و حساس نسبت به منافع ملی کشورش، روی تعهدات آمریکا حساب باز کند؟ آیا براستی تکیه کلام رونالد ریگان مبنی بر "اعتماد (به رقبای خود) داشته باش اما ابتدا باید صحت (وفاداری خود را) اثبات کنی،" تحقق پذیر است؟
بعد از اینکه ایالات متحده آمریکا تعهدات رسمی و قراردادهای بین المللی را (مانند برجام ) زیر پا گذاشت تا بتواند ساز دلخواه خود را کوک کند و مذاکرات جدیدی را با تعهدات دیگری آغاز کند،(16) چند سال طول خواهد کشید؟ و یا اصولا چه تضمینی وجود دارد که ایالات متحد آمریکا بعد از امضاء قرارداد جدید آنرا دوباره پاره نکند؟.
دیگر به آمریکا نمیتوان اعتماد کرد. این عدم اعتماد به آمریکا فقط از ناحیه افکار عمومی جهان ابراز نشده است بلکه بنابر مرکز پیو (pew) درصد اعتماد مردم آمریکا به دستگاه رهبری این کشور کاهش چشمگیری پیدا کرده است. درصد کاهش عدم اعتماد در دولت اوباما 22 درصد بود درحالیکه در اولین سال ریاست جمهوری ترامپ به 64 درصد رسید.(17)
انکار نباید کرد که موضع سیاسی شی جی پینگ (xi jinping) رئیس جمهور چین و ولادیمر پوتین(Vladimir Putin) رئیس جمهور روسیه در صحنه سیاسی بین المللی و در رویاروئی با ما (آمریکا) موضع درستی میباشد.
وقتی شما سیاست سبعانه این دو را در صحنه سیاسی جهان مشاهده میکنید باید از خود بپرسید که چرا هیچ کس به ما آمریکائی ها اعتماد ندارد.
(با توجه به این نکته که ترامپ تفکر جریان سرمایه داری لجام گسیخته سنتی را در مقابل سرمایه داری مدرن نمایندگی میکند.) نمیتوان با قاطعیت اذعان کرد که هیچ کس به ما (آمریکا) اعتماد ندارد. صاحبان کمپانیهای نفتی بزرگ و سوداگران بازار پر سود اسلحه های مرگبار در توافق با همتایان و طرفداران خارجی خود ( اسرائیل، عربستان سعودی، و دیگر شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس) که درصدد آرایش و شکل دادن سیاست جدید جهانی میباشند، به ما اعتماد کامل دارند.
بدیهی است که انتظار همکاری و همراهی با دیگران مستلزم اعتماد طرفین به یکدیگر میباشد و اگر بی اعتمادی از میان برود بویژه با زیرپا گذاشتن تعهدات رسمی و قراردادهای بین المللی باید هر پیشامد احتمالی در آینده را انتظار کشید. بدون تردید دولت ها در جهت آماده سازی از چنین پیشامدهای احتمالی و غیر مترقبه به فرضیه سازی ها و طرح های خطرناک دست خواهند زد. برای مثال وجود نیروهای نظامی قابل توجه ایالات متحدۀ آمریکا در کرۀ جنوبی و نقشی که این کشور در گذشته و حال ایفا کرده است و میکند و همواره برای دولت های جهان (از جمله ایران) خط و نشان میکشد نه تنها باعث بی اعتمادی عمومی در سطح جهان میگردد بلکه مانند کرۀ شمالی کشورها را در ساختن بمب اتمی ترغیب میکند.
همانطور که انتظار داشتیم بدلیل بی اعتمادی نسبت به سیاست خارجی آمریکا طرح ترامپ در مورد دیدار با کیم جونگ اون (Kim Jong -un)با شکست روبرو شد. کره شمالی موضع سیاست خارجی آمریکا مبنی بر "تغییر رژیم" را هیچگاه فراموش نمیکند. رسانه های عمومی کره شمالی برای توجیه و موجه جلوه دادن برنامه های توسعۀ سلاح های هسته ای خود بطور مرتب نمونه لیبی را برای مردم کره یادآور میشوند و هشدار میدهند که هرگز نباید به آمریکا اعتماد داشت.(18) (این موضوع در مورد ایران نیز صادق میباشد.)
ترجمه: ن. نوری زاده
منابع:
http://foreignpolicy.com/2018/04/10/america-cant-be-trusted-anymore/
1- https://www.youtube.com/watch?v=yfZ5fa5bPJU
3- توافق جامع و نهائی هسته ای وین (برجام) در 14 ژوئیه 2015 بعد از گفتگوهای نفس گیر و چانه زنی های بسیار میان ایران، اتحادیه اروپا و گروه 5+ 1 و تامین شرایط آمریکا به تصویب رسید و شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز بر آن صحه گذاشت.
5- http://avalon.law.yale.edu/subject_menus/ntreaty.aspو
6- https://en.wikipedia.org/wiki/Nixon_shock
7- https://nsarchive.gwu.edu/briefing-book/russia-programs/2018-03-16/nato-expansion-what-yeltsin-heard
12- https://www.belfercenter.org/sites/default/files/legacy/files/is3003_pp047-086.pdf
13- https://onlinelibrary.wiley.com/doi/abs/10.1111/psq.12294
14- https://www.nytimes.com/interactive/2017/12/14/opinion/sunday/trump-lies-obama-who-is-worse.html
16- https://www.radiofarda.com/a/f4_pompeo_us_wants_new_nuclear_deal_iran/29224295.html
18- https://www.nytimes.com/2011/03/25/world/asia/25korea.html