Sunday, Jun 3, 2018

صفحه نخست » پاسخی کوتاه به مقاله دکتر نوری‌علاء در رفع برخی سوء تفاهم‌ها [۱]، اکبر معارفی

Akbar_Moarefi.jpgپاسخ دکتر نوری علا را خواندم و توضیحاتشان را در مصاحبه تلوزیونی کانال یک با آقای شهرام همایون شنیدم. صحت نظری که در مقاله‌ام نسبت به ایشان ابراز کرده بودم برایم به اثبات رسید؛ ایشان سیاستمداری با استخوان هستند که از شهرت خوب خود دفاع می‌کنند. البته این را از قبل حدس می‌زدم و پیه آن را به تن خود مالیده بودم.

در ماه می‌۲۰۱۸ فایلی صوتی کامپیوتری در اینستاگرام پخش شد که موجی از مناقشه در فضای مجازی تولید کرد؛ برخی آن را لورل می‌شنیدند و برخی یانی [۳]. این فایل صوتی در گزارش‌های خبری تلویزیون‌های سراسری چون سی ان ان منعکس شد و حتی کارکنان کاخ سفید هم در این باره اظهار نظر کردند. گوش هایی که فرکانس‌های پایین را فیلتر می‌کنند یانی می‌شنوند و آن هایی که فرکانس‌های بالا را فیلتر می‌کنند این صدا را لورل می‌شنوند. البته این یک ویژگی بیولوژیک در گوش انسان است که موجب می‌شود یک نام به گونه‌ای متفاوت شنیده بشود. مشابه چنین پدیده‌ای را می‌توان بر اثر انگیزش عاطفی نسبت به یک نوشته هم دید. روان انسانی بسته به میزان حساسیت عاطفی نسبت به یک موضوع موجب می‌شود ذهن برداشت‌های متفاوت از یک گفتار بکند. برخی از جنبه‌های واکنش دکتر نوری علاء نسبت به نوشته من چنین بود.

به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید

همانطور که در مقاله‌ام اشاره کردم [۲]، دکتر نوری علاء سیاستمداری خوشنام با شناسنامه سیاسی شناخته شده هستند. اگر لحظه‌ای تصور می‌کردم که ایشان اصلاح طلب جمهوری اسلامی هستند او را سیاستمداری خوشنام نمی‌نامیدم. در اهداف سیاسی ایشان هیچ گونه تردیدی ندارم. آنچه مورد اعتراض من بود و هست انتخاب برخی واژه‌های گنگ است که در میان طیف بزرگی از اپوزیسیون رایج است (اپوزیسیون زیادی نجیب). در این طیف گروهی از عبارتی چون "گذار از جمهوری اسلامی" و بخشی دیگر از "فروپاشی جمهوری اسلامی" و "انحلال جمهوری اسلامی" استفاده می‌کنند. همه این گزاره‌ها در بطن خود فاقد عنصر اراده ملی هستند. ولی سرنگونی و براندازی جمهوری اسلامی در بطن خود حامل اراده ملی هستند. از چهره‌های سیاسی و شخصیت‌های اجتماعی نمی‌توان به دلیل استفاده از عبارات گنگ خرده گرفت. ولی انتظار ما از رهبران جنبش بسیار بیشتر است. از آن‌ها می‌خواهیم در گفتار خود از عباراتی استفاده کنند که در خدمت استوار سازی اراده ملی در براندازی حاکمیت جهل و جنون قرار بگیرد.

علت اینکه در مقاله‌ام فقط به ایشان و شاهزاده اشاره کردم و نامی از دیگر شخصیت‌های اپوزیسیون نبردم این بود که باور دارم این دو بالقوه می‌توانند نقشی تعیین کننده در روند تحولات سیاسی آینده ایران داشته باشند. دکتر نوری علاء تصور نمی‌کردند فردی چون من که مشغله ذهنی‌اش امور فرهنگی است مباحث سیاسی را نیز رصد کند. ایشان باید بدانند که نه تنها آمریکانشینی چون من، بلکه بسیاری از مردم عادی در داخل کشور هم مباحث اپوزیسیون خارج از کشور را رصد می‌کنند. در شرایطی که به یک پیچ تاریخی تعیین کننده در ایران نزدیک می‌شویم صلابت گفتار رهبران برجسته اپوزیسیون اهمیتی بیش از گذشته پیدا می‌کند و این نکته‌ای است که مرا به نوشتن آن مقاله واداشت. امیدوارم که این دو شخصیت محترم (شاهزاده رضا پهلوی و دکتر نوری علاء) مقاله من را نه یک حمله سیاسی بلکه هشداری دوستانه نسبت به این موقعیت حساس تاریخی تلقی کنند. ما امروز بیش از همیشه به رهبران سیاسی نیازمندیم که استواری گفتار و کردارشان بتواند اعتماد میلیون‌ها تن از مردم ایران را به یک جنبش موثر جلب کند.

دکتر نوری علاء به تندی به نقد من تاختند. نقد من مربوط به تاکید نابجای بخش بزرگی از اپوزیسیون به گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی به یک حکومت سکولار و مردم سالار بود. این سخن ایشان را می‌پذیرم که گفت: کسی موافق خونریزی نیست. من هم خشونت طلب نیستم. تقریباً همه ما ایرانیان ترجیح می‌دهیم بدون خشونت و خونریزی حکومت ولایت فقیه جای خود را به یک حکومت سکولار و مردم سالار بدهد. ولی من هنوز دچار آلزایمر نشده‌ام و اعدام‌های وسیع دهه شصت را به خاطر می‌آورم. اطمینان دارم که آخوندهای حاکم و پیروان فرومایه‌شان برای تداوم حکومت جائرانه خویش می‌توانند جنایات گذشته‌شان را تکرار کنند. به همین جهت تاکید بر گذار مسالمت آمیز را نابجا ارزیابی می‌کنم.

در ماه فوریه امسال، پانزده چهره فرهنگی و اجتماعی ایران چون شیرین عبادی، نسرین ستوده و حشمت الله طبرزدی که از اصلاح رژیم ولایت فقیه ناامید شده‌اند در بیانیه‌ای خواستار گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی به حکومتی سکولار و دموکراتیک از طریق رفراندم شدند. با اینکه انحلال جمهوری اسلامی را از طریق رفراندم ناممکن می‌دانم اما به خوشبینی این افراد خرده‌ای نمی‌گیرم. ولی این پانزده نفر تنها چهره‌های فرهنگی و اجتماعی هستند و نقشی در رهبری و سازماندهی اپوزیسیون ندارند. ما به احتمال بسیار با گسترش جنبش اعتراضی مردم ایران، به نقطه‌ای سرنوشت ساز خواهیم رسید که یا تمام دستگاههای سرکوب رژیم در یک خیزش ملی متلاشی خواهند شد و یا فرومایگان حاکم موفق خواهند شد با اجیر کردن نیروهای مزدور حزب الله بیگانه لبنانی و عراقی و افغانستانی جنبش مردم را به خاک و خون بکشند و برای یک تا چند دهه آرامش گورستانی را بر ایران حاکم کنند. با داشتن چنین دورنمایی از تحولات سیاسی آینده، رهبران اپوزیسیون می‌باید مردم را به لحاظ روحی و ذهنی برای مصافی سرنوشت ساز آماده کنند. رهبران اپوزیسیون باید ما را برای جنگ آماده کنند. این نکته مساوی با جنگ طلبی نیست. گفتار را با کلامی از مولانا خاتمه میدهم:

مرا عاشق چنان باید که هر باری که برخیزد
قیامت‌های پرغوغا ز هر سویی برانگیزد

دلی خواهم چون دوزخ که دوزخ را فروسوزد
دو صد دریا بشوراند ز موج بحر نگریزد

چو شیری سوی جنگ آید دل او چون نهنگ آید
بجز خود هیچ نگذارد و با خود نیز بستیزد

[1] http://news.gooya.com/2018/05/post-15311.php

[2] http://news.gooya.com/2018/05/post-15229.php

[3] https://www.nytimes.com/interactive/2018/05/16/upshot/audio-clip-yanny-laurel-debate.html

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy