حسن روحانی پس از چند ماه سکوت، بالاخره در مورد مشکلات اقتصادی کشور سخن گفت. او تلاش کرد اوضاع اقتصادی و سیاسی ایران را تحت کنترل و آرام نشان دهد. او برای جلب اعتماد ازدسترفته و اطمینانبخشی توهمی، حقایق را وارونه کرد و واقعیات را نادیده گرفت. بهعنوان رییس دولت و کسی که چهار دهه در جریان اخبار و رویدادهای کشور بوده، او نمیتواند از این واقعیات و حقایق بیاطلاع باشد. به همین دلیل، میتوان عنوان دروغ (قلب آگاهانه واقعیت برای فریب افکار عمومی) بر آنها نهاد. در این نوشته، بهدلیل ضیق کلمات، تنها به چهار مورد آنها میپردازم.
تقصیر معترضان دی ۹۶ و ترامپ بود
تنها عاملی که برای مشکلات موجود اقتصادی در گزارش روحانی به مردم در مورد مشکلات اقتصادی به چشم میخورد، «۶، ۱۵ یا ۴۲هزار نفری»ی (به قول یک مرجع تقلید، فرمانده سپاه و وزیر کشور) هستند که دیماه به خیابانها آمدند و بهزعم او به ترامپ (و نه به مقامات جمهوری اسلامی) پیام دادند که رژیم را نمیخواهند: «مشکل ارزی از زمانی شروع شد که دو مسأله پیش آمد و بهغیر از مسائلی که در بحث نقدینگی و مسائل مزمن دیگری که من عنوان کردم که در حوزه اقتصاد داریم، در دیماه سال گذشته، اعتراضاتی در یکی از شهرهای کشور آغاز شد و بعد به شهرهای دیگر سرایت کرد... پیامی که خارجیها و مخصوصاً آمریکاییها دریافت کردند، این بود که فکر کردند که با فشار بیشتر میتوانند مشکلات اجتماعی و اقتصادی ما را بیشتر کنند.» (مصاحبه تلویزیونی ۱۵ مرداد ۱۳۹۷)
این جمعیت بسیار کوچک (بهزعم مقامات) که علیه روحانیت و جمهوری اسلامی شعار میداد، چگونه توانسته است قیمت دلار را در عرض چند ماه، به سهبرابر برساند (از ۳۷۰۰ تا ۱۱۰۰۰)؟ کسانی که اکثراً در شهرهای کوچک کشور زندگی میکنند و نه دستی در امپراطوریهای بزرگ مالی و اقتصادی سپاه، بیت رهبری و شرکتهای دولتی دارند و نه در مداخلات خارجی با دهها میلیارد دلار هزینه، چگونه توانستهاند نقدینگی کشور را در چهار سال اول دولت روحانی سه برابر سازند یا ۳۰میلیارد دلار از کشور خارج کنند، یا حسابهای ارزی را هزینه کنند؟ در حوزه ۲۹ اشکالی که گروهی از اقتصاددانان به روحانی خاطرنشان کردهاند، هیچکدام به معترضان دیماه یا دولت ترامپ ربطی ندارد. این نامه که همان روز مصاحبه روحانی منتشر شد (۱۵ مرداد ۱۳۹۷) برای نشاندادن بیپایه بودن تمام مبانی سخنان روحانی در مورد منشأ مشکلات اقتصادی کافی است. این اقتصاددانان با اشاره به مشکلات ساختاری، به سیاستهای نادرست اقتصادی جمهوری اسلامی اشاره کردهاند؛ اعتراضات دیماه و خروج ایالات متحده از برجام، در میان آنها بهچشم نمیخورد. مثل همیشه، دشمن توهمی خارجی و مخالفان، با فرافکنی مسؤول همه مشکلات معرفی شدهاند.
تحریم کودکان و بیماران
روحانی تحریمهایی را که برنامههای سلاحهای کشتار جمعی و مداخلههای نظامی و عملیات تروریستی جمهوری اسلامی را هدف قرار میدهد، تحریم کودکان و بیماران معرفی میکند: «اگر کسی میگوید که میخواهم مذاکره کنم و به نتیجه برسم، آن زمان تحریم میخواهد علیه چه کسانی شکل بدهد، علیه کودکان، بیماران، بزرگسالان یا مردم ایران است؟» در تحریمهای تازه ایالات متحده، هیچ تحریمی علیه کودکان و بیماران وجود ندارد. تحریمهایی که از ۱۵ مرداد آغاز شده، متوجه به صنایع و فلزات و دسترسی به دلار است که عمدتاً در انحصار دولتاند. تحریمهایی که سه ماه بعد آغاز میشود نیز بخش بانکی و نفت را هدف قرار میدهند و غذا و دارو مستثنی هستند. تحریم علیه کودکان و بیماران، به تغذیه و بهداشت و درمان آنها مربوط میشود که در تحریمهای جدید، هیچ بندی در این مورد وجود ندارد. نیازهای هیچ کودک و بیمار ایرانی در برنامههای جاهطلبانه سپاه، ترورها و موشکپرانیهای جمهوری اسلامی در انواع تنگهها حضور ندارد. زمان مظلومنمایی و باجخواهی که فرا میرسد، کودکان ایرانی سروکلهشان پیدا میشود. مقامات بهجای تخصیص ارز دولتی به واردات اتومبیل و گوشی موبایل، از هماکنون میتوانند انبارهای دارو و غذا را پر کنند.
رسانهها برای اغتشاش
روحانی غیر از مخالفان و ترامپ (مثل همه مقامات جمهوری اسلامی) به پیامآوران نیز شلیک میکند: «همه رسانههای فضای مجازی و حقیقی جمع میشوند و از مردم میخواهند که برای اعتراض یا اغتشاش در یک روز به خیابان بیایند.» این ادعا کاملاً خلاف واقع است. نه رسانههای خارجی و نه رسانههای فارسیزبان خارج کشور، کسی را برای اعتراض دعوت نکردند. در داخل کشور نیز اصولاً وبسایتها و روزنامهها در مقامی نیستند که چنین کنند؛ چون اکثر آنها دولتی یا شبهدولتیاند و در دوران تظاهرات، معمولاً به پروندهسازی برای معترضان اشتغال دارند، تا دعوت به اعتراض. یک یا چند کانال تلگرامی یا وبسایت اینترنتی را نمیتوان با همه رسانهها و شبکههای مجازی مساوی انگاشت.
حمایت دنیا از ایران
روحانی در مورد روابط خارجی جمهوری اسلامی میگوید: «به جز چند کشور محدود، همه حامی ایران هستند و ایران را بهعنوان متعهدی که قابل اعتماد است، میشناسند.» این ادعا از اساس نادرست و بیپایه است و شواهد علیه آن، انکارناپذیر. ایران حتی در میان همسایگانش یک دوست دائمی و متحد راهبردی ندارد. این چند کشور «محدود» بهقول روحانی، مشتملاند بر اکثر همسایگان جمهوری اسلامی ایران که همه رابطهای احتیاطآمیز با جمهوری اسلامی دارند یا روابطشان را با جمهوری اسلامی قطع کردهاند؛ کشورهای آفریقایی مثل مراکش که اخیراً روابطش را با ایران قطع کرد یا مصر که اصولاً با ایران رابطه ندارد، کشورهای اروپایی که علیرغم دفاع از برجام، درمورد برنامه موشکی و مداخلات منطقهای جمهوری اسلامی نگرانی دارند، دولت کانادا که سالهاست رابطهاش را با ایران قطع کرده و دو کشور دیگر آمریکای شمالی هم که رابطهای با ایران ندارند.
تعداد پرشماری از کشورها که در چهل سال گذشته
-
عملیات تروریستی جمهوری اسلامی در آنجا صورت گرفته یا کشف شده- مثل آلمان، فرانسه، بلژیک، تایلند، آرژانتین، ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، هند، کویت، امارات، بحرین و عربستان،
-
شهروندانشان توسط جمهوری اسلامی به گروگان گرفته شدهاند- مثل ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، سوئد و کانادا،
-
بدانها از سوی ایران، سلاح برای گروههای مخالف و تروریست ارسال شده- سنگال، سودان، یمن، گامبیا،
-
سفارتشان در ایران مورد حمله واقع شده- مثل دانمارک، بریتانیا، عربستان سعودی،و ایالات متحده، و
-
به دلایلی با ایران قطع رابطه کردهاند- مثل سومالی، جیبوتی، سودان، و جزایر کومور،
نمی توانند دوست جمهوری اسلامی باشند، چه برسد به حامی. اینها چند کشور محدود نیستند. حتی روسیه و چین را که در سیاست نگاه به شرق خامنهای دارای اولویت روابط خارجیاند، نمی توان حامی جمهوری اسلامی دانست. این دو کشور به قطعنامههای بسیاری در شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی ایران رأی دادهاند. روسیه و چین تنها بهدنبال فروش هرچه بیشتر محصولات نظامی و غیر نظامی خود به ایران بودهاند. فراتر از اینها اگر کشورهای دنیا همه حامی ایران بودند، چرا شهروندان ایرانی را به درون مرزهای خود راه نمیدهند و گذرنامه ایرانی یکی از بیارزشترین گذرنامههای دنیاست؟
این مقاله پیش از این در سایت [ایران اینترنشنال] منتشر شده است