ایران اینترنشنال - در ماههای اخیر، و بهویژه پس از اعتراضهای دیماه گذشته، تاکید بر تمامیت ارضی و حفظ امنیت ایران، به یکی از محورهای اساسی اظهارنظرها و تحلیلهای چهرههای شاخص اردوگاه اصلاحطلبی تبدیل شده است. ملاحظهای که با ارجاع به شکافهای سیاسی و اجتماعی و نیز با اشاره به بحران سوریه، نسبت به عوارض سرزمینی و ملی نزاعهای سیاسی ـ اجتماعی عمده، و همچنین فروپاشی نظام سیاسی مطرح شده است.
برخی صاحبنظران و فعالان سیاسی به نقد این رویکرد اصلاحطلبان پرداخته، و آن را بهمثابه مانعی برای تعمیق و گسترش جنبش دموکراسیخواهی ارزیابی کردهاند. اما مواضع اصلاحطلبان از منظری دیگر نیز تحلیل شده است.
محمدجواد غلامرضا کاشی، استاد علوم سیاسی از «چرخش پنهان اصلاحطلبان» گفته و معتقد است: «اصلاحطلبان در کوران حوادثی که به شتاب از راه میرسد، با استدلال دیگری مدافع اصلاحاتاند. آنها بر این نکته پای میفشرند که خارج شدن از مسیر اصلاحات، رویارو قرار دادن کشور با جنگ داخلی، فروپاشی ملی، و ازدستدادن اصل ملک و ملت است.»
کاشی، «استدلالهای تازه» را نشانی از «تغییر مبادی ایدئولوژیک اصلاحطلبان» میداند. به باور او: «دفاع از اصلاحات با تکیه بر حفظ تمامیت کشور، حفظ حیات ملی، و ممانعت از فروپاشی و تجزیه، به معنای چرخش در کانون گفتار سیاسی اصلاح طلبان است.»
این استاد علوم سیاسی معتقد است که «اصلاح طلبان دانسته یا نادانسته به نیروهای ناسیونالیست تغییر منزل دادهاند.» «چرخش»ی که به باور کاشی، نه لزوما با هویت دینی اصلاحطلبان ناسازگار است، و نه با دمکراسیخواهی ایشان.
از نظر وی، چرخش ناسیونالیستی اصلاحطلبان، پیش از هر چیز آنها را رویاروی طبقات فرودست و حاشیهای وهویتهای قومی قرار میدهد.
مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال
کاشی معتقد است اگر اصلاحطلبان شجاعت پذیرش این تجدیدنظر را داشته باشند، میتوانند بسترهای مناسبی برای یک گفتگوی سیاسی در سطح ملی فراهم آورند.
چرخشی در کار نیست
دیدگاه کاشی با واکنش حمیدرضا جلائیپور همراه شد. این عضو ارشد حزب اتحاد ملت گفته که «در گفتار اصلاحی همزمان هم از ناسیونالیسم مدنی (ایران برای همه ایرانیان) دفاع میشود و هم از توسعهسیاسی و دموکراسی (هر نفر یکی رأی، و آزادی یعنی آزادی مخالف من) دفاع میکردند و میکنند؛ از این نظر تغییری در گفتار اصلاحطلبان اتفاق نیفتاده است.»
جلائیپور با اشاره به این نکته که «اصلاحطلبان مخالف تبعیض فرهنگی ـ قومی در ایران هستند» اضافه کرد که توجه به عناصر ملی توجه به «ناسیونالیسم مدنی ایران» است و هیچ فصل مشترکی با ملیگرایی و ناسیونالیسم «شوینیستی»، «نژادپرستانه» و «عظمتطلبانه» و ضدیت با دیگر ملتها در کشورهای همسایه ندارد.
این استاد جامعهشناسی در توضیح اینکه چرا این روزها بیشتر از «ملیت ایران» و از «نجات ایران» صحبت میشود، به برخی موارد اشاره کرده است؛ ازجمله: تهدید امنیت ایران با تکوین ائتلاف ترامپ، نتانیاهو و بنسلمان؛ وضع مصر و لیبی و سوریه پس از بهار عربی؛ دفاع بخشهایی از اپوزیسیون از کردارهای خشونتگرایانه در جریان اعتراضهای دی۱۳۹۶؛ و دور جدید تحرک اپوزیسیون مسلح و تجزیهطلب.
جلائیپور با تأکید بر این نکته که تغییر وچرخش گفتمانی در اصلاحطلبان رخ نداده، افزوده است: «در سالهای اخیر وقایعی که میتواند ایران را ناامن کند، زمینهای شده است که اصلاحطلبان در گفتار خود به آن پاسخ دهند. و همچنان مثل گذشته هدف اصلی اصلاحات تقویت سازکار دموکراسی است تا در عینیت و واقعیت جامعه، ایران برای همه ایرانیان (یا همان التزام به ناسیونالیسم مدنی) باشد.»
ایرانیت پیش از اسلامیت
اظهارنظر جلائیپور با توضیح مجدد و نقد کاشی همراه شد. او «چرخش»ها در مواضع را ناشی از «مقتضیات زمان» دانست و نوشت: «ضرورت زمانه ما را یکباره به سمت توجه به حیات ملی فراخوانده است. همه فراموش کرده بودیم قبل از اینکه مسلمان باشیم یا قبل از اینکه دموکراتیک باشیم، باید وجود داشته باشیم. وجود ما به منزله یک گروه با نام و نشان ملی، بر اصل مسلمانی یا نحوه مسلمانی تقدم داشت. ایرانیت ما، چیزی در کنار اسلامیت یا مدرنیت ما نبود؛ بلکه ایرانیت ما، هستی فیزیکی و واقعی ما بود و هست. ایرانیت ناظر است به اصل یک موجودیت جمعی.»
کاشی با اشاره به بحران آب، وضع زیستمحیطی ایران، و مهاجرت گسترده نخبگان، و با تأکید بر این نکته که «توجه به ملیت، به هیچ روی خصلت نژادپرستانه ندارد»، افزوده است: «ناسیونالیسم سیاسی مقتضی شناسایی تفاوتهاست. شامل ممیزات ناسیونالیسم مدنی هست، اما چیزی افزون بر آن دارد. تنها محدود به محترم شمردن حقوق فردی و جمعی و قومی نیست، بلکه علاوه بر آن، هویتهای جمعی را در درون منظومه خود شناسایی میکند و تشخص آنها را میپذیرد.»
کاشی با تأکید مجدد بر وقوع «یک چرخش» در گفتار اصلاحطلبان، توضیح داده که «توجه به اصل موجودیت ما، یک ضرورت است که اصلاحطلبان را به ناگزیر به سمت خود فراخوان کرده است. و این، یک اتفاق عمومی است.»
او در همین راستا به توجیه سپاه پاسداران برای دفاع از حضور در سوریه با تکیه به گفتمان ناسیونالیستی اشاره کرده است.
کاشی اما اضافه کرده که: «هنگامی که ایرانیت در کانون قرار میگیرد، اسلامیت و مدرنیت باید قبل از هر چیز، اثبات کنند برای تحکیم و تداوم و سلامت ایرانیت چه نقش و سهمی بر عهده دارند.»
مستقل از این بحثها، و صرفنظر از نوع تبیینها، باید گفت که فضای سیاسی ایران پس از اعتراضهای دیماه گذشته و نیز متأثر از تحریمهای فزاینده آمریکا و بحران اقتصادی دوران جدیدی را تجربه میکند. دورانی که نحوه مواجهه نیروهای سیاسی (ازجمله اصلاحطلبان) با واقعیتهای سیاسی ـ اجتماعی، در فرجام روند تحولات اثر معنادار و ویژه خواهد داشت.