نقطه ـ جمهوری اسلامی ایران در طول چهار دهه تمامی توان و استعداد خود را برای استفاده از منابع ثروت سرزمین ما بکار گرفته است تا با برخورداری از ثروت زیاد بتواند به اهداف سیاسی خود برسد. درآمدهای سنگین و هنگفت حاصل از فروش نفت در جایگاه اول قرار داشته اند. برای هموطنان ما امروز که تحریم های آمریکا شدت یافته اند روشن است که هنوز اقتصاد ما تا چه حد وابسته به نفت است. در عمل سالهاست که کشور ما نتوانسته است جایگزینی برای نفت بیابد و صادراتی را که نقش موثری در اقتصاد داشته باشد نداریم. پدیده گرمایش کره زمین و تمایل و عزم فراوان برای جایگزین کردن فرآورده های سوختی نفتی با نیروی برق بطورجدی جایگاه نفت را در اقتصاد جهان مورد تهدید قرار داده است. این پدیده نو ظهور و سریع، تا سالهای ۲۰۲۶ میلادی چهره واقعی خود را نشان خواهد داد. از هم اکنون کشورهای تولید کننده نفت می دانند که درآمدهای وابسته به نفت افول جدی نشان خواهند داد. یک مثال عینی از این افول را می توان از شرایط ایالات متحده امریکا آورد. آمریکا در حدود بیش از ۶۰ درصد نفت دنیا را می خرد و بیش از ۷۰ درصد این نفت را در شکل مواد سوختی دراتوبان ها، خدمات لجستیک و نقل و انتقال های سنگین بکار می گیرد. کشور چین دومین مصرف کننده بزرگ نفت است. هم چین هم آمریکا، چه از لحاظ سلامی محیط زیست و چه از لحاظ اقتصادی به سمت تقلیل سنگین استفاده از بنزین در صنعت لجستیک و حمل و نقل خود هستند و با نیروی برق قصد دارند این ماده سوختی را جبران سازند.
برای کشورهای تولید کننده نفت چون آمریکا و نروژ که از تکنولوژی روز و بالا برخوردارند و درآمدهای صادراتی شان را می توانند با دیگر صنایع و تولیداتشان جبران سازند، بیرون رفتن نفت با این نقش امروزین از اقتصاد صادراتی شان یک دگرگونی غیر قابل کنترل نیست. اما برای کشورهای مصرف کننده و وارداتی مثل ایران و عربستان این چرخش بزرگ در صادرات نقش حیاتی در اقتصاد کشور دارد. سخن اینجاست که ایندسته از کشورهای نفتی چگونه می توانند جایگزینی برای نفت بیابند.
یکی از جایگزین ها
دو سال پیش سخن ازاین رفت که عربستان سعودی قصد دارد تمامی جزایراین کشور را به مرفه ترین و بزرگترین مراکز گردشگری دنیا تبدیل کند. شاید به ذهن ساده اندیشان این ایده مضحک به نظر می رسید، اما در واقع عربستان انگشت روی یکی از بزرگترین اهرم های اقتصاد «صادراتی» جهان گذاشته است. موفقیت این چرخش دراقتصاد عربستان وابسته به کار روی دوچرخ دنده بزرگ است: فرهنگ اسلامی عربستان و آب وهوای گرم آن منطقه در فصل های مطبوع گردشگران. اما تجاربی از کشور دوبی که به یک کشور گردشگری نیزمبدل شده است و شواهد با تغییراتی که ولیعهد عربستان بدان عزم کرده است نشان از موفقیت این طرح بزرگ دارد. ومهم تراینکه عربستان سالانه رویدادی درقد و قواره یک المپیک را برگزارمیکند و دراین زمینه صاحب تجربه بسیاری است. عربستان در سال ۲۰۱۶ از فروش نفت ۸۷ میلیارد و از صنعت گردشگری (حج) ۱۳ میلیارد دلار درآمد داشته است. بنابرین برای دست یافتن به یک بالانس اقتصادی با افت فروش نفت، عربستان راه آسانی را در جهت توسعه گردشگری در پیش ندارد.
البته این برنامه ی عربستان برای تبدیل کشوربه یک قطب گردشگری بزرگ کاملا دلیل علمی دیگری هم دارد. با افزایش نقش تکنولوژی و هوش مصنوعی، راه های تولید درآمد بشر در زندگی روزمره ی او بسیارمتفاوت خواهند شد. بشر از نیروی فیزیکی خود و وابستگی به مکان برای انجام کارهایش بسیار کمتر استفاده خواهد کرد. آزادی انجام کار نه تنها به ساعات شبانه روز وابستگی زیادی نخواهد داشت بلکه درهرمکانی نیز مقدوراست. هم اکنون نیز در کشورهای اروپایی بسیاری از مشاغل از جمله تدریس، رسیدگی به امور حسابداری، امور قانونی و غیره از طریق تماس های مجازی صورت می گیرد. این دگرگونی بزرگ صنعت گردشگری را رونق می بخشد و نقاط مناسب آب و هوایی و به صرفه ی جهان برای میلیون ها مسافر محل گذراندن بیشترین اوقات سال خواهد بود.
اگر نگاهی داشته باشیم به پدیده گردشگری در کشورهای مختلف و بویژه دردهه های اخیرآنگاه بهترمی توانیمبدانیم که نبود صنعت گردشگری تا چه اندازه برای کشورهایی که دارای صنعت پیشرفته وتولیدات صادراتی نیستند مهم است.
توریسم یا گردشگری دربرگیرنده ی همه انواع و دلایل ورود خارجیان به کشور میزبان می باشد. گردشگری می تواند شامل سفر برای خدمات درمانی و پزشکی، کاروحرفه، مناسک مذهبی، مسابقات ورزشی، امکانات تحصیلی وسفرهای تفریحی باشد.
شروع گردشگری در قالب های جدید آن از صده شانزده وهفده میلادی دراروپا آغاز شد. راه آهن و کشتی های بزرگ بخار امکان رفت وآمد تعداد زیادی ازاروپاییان به کشورهای اروپایی را فراهم ساخت. کشور انگلستان از بنیانگزاران این صنعت می باشد. نخستین تجاری که در جلب گردشگران در شکل تورهای گردشگری به کشورشان اقدام ورزیدند اهل انگلستان بودند. سال ۱۸۵۰ شرکت گردشگری یک تاجر انگلیسی بنام توماس کوک امکان سفر ۱۶۵ هزار نفر به لندن را فراهم ساخت. ۷۰ سال پس از این، در آمریکای شمالی اتوبوس های مسافربری ساخت فورد نیز رونق بیشترگردشگری را موجب شدند. و به همین ترتیب در کنار گردشگری ساخت هتل ها، فرودگاه ها و اسکله ها نیز برای پاسخگویی به نیازهای رو به رشد گردشگری توسعه پرشتابی را درآمریکا واروپا همراه بودند. از دهه ۱۹۵۰ میلادی طبقه ی متوسط نیز امکان گردشگری یافت و در سطح بین المللی ازعمومی شدن مرخصی های تابستانی سخن رفت و به سرعت عملی شد. بسرعت مناطق گرم و مناسب گردشگری وهمینطورشهرهایی که جاذبه گردشگری بخاطرمکانهای تاریخی داشتند مورد توجه گردشگران دنیا قرار گرفتند. تابستان ها در بسیاری از شهرهای جهان هتلها، رستورانها، مکان های تاریخی و حتی خرده کاسب ها نیز خود را برای استقبال از گردشگران آماده می ساختند. اینک در جهان کشورهایی هستند که درآمد از گردشگری بخش بزرگی از تولید ناخالص داخلی آنها می باشد: برزیل، تایلند، ترکیه، یونان، اسپانیا و فرانسه. سال ۲۰۱۲ تعداد گردشگران در جهان از مرز یک میلیادرنفر می گذرد و رقم ۱،۴ تریلیون دلار درسال را صنعت گردشگری جهان درچرخش رقابتها می اندازد. سال ۱۹۹۶ این رقم زیر نیم تریلیون بوده است. به بیانی در طول سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۲ یعنی ۱۶ سال، ما دوران طلایی صنعت گردشگری را شاهد هستیم. آذربایجان کشورهمسایه ما در سال۱۹۹۶ از صنعت گردشگری ۸۳ میلیون دلار در آمد داشته است و اما در سال ۲۰۱۵ رقم نزدیک به ۳۶ برابر، یعنی ۳ میلیاد دلار سود را شاهد است. ایران در سال ۱۹۹۶ درآمد حدود ۲۱۰ میلیون دلار از گردشگری داشته است و اکنون در آمار جهانی گردشگری خاورمیانه حتی در لیست ۱۰ کشوراول قرار ندارد. بی شک گردشگران ایرانی در رونق این صنعت در کشورهای آذربایجان، عراق، ترکیه و دوبی نقش بسیار مهمی داشته اند.
سال ۲۰۱۵ کشور فرانسه اگر چه بالاترین درآمد گردشگری را ندارد اما با قبول ۸۳ میلیون گردشگر درمقام اول جهان قرار می گیرد، کشورهای آمریکا، اسپانیا در مقام های بعدی هستند. ترکیه، كشورهمسایه ما با قبول ۳۹ میلیون نفر گردشگر از موفق ترین ها دراین صنعت است. درآمد فرانسه از گردشگری در سال ۲۰۱۵ بالغ بر ۵۲ میلیارد دلار می باشد. آمریکا ۲۰۵ میلیارد، اسپانیا ۶۲ میلیارد و ترکیه ۲۷ میلیارد دلاردرآمد گردشگری داشته اند.
سهم سود کشورما ایران با حجم حدود ۵ میلیون گردشگر در سال ۲۰۱۵ به نزدیک ۱ میلیارد دلار می رسد (هرچند آمار داخلی از ایران رقم بیشتری را بیان می کنند). در همان سال درآمد عراق از گردشگری بالغ بر۴ میلیارد دلار است. در شرق دور، تایلند با ۴۹ میلیارد دلاردرآمد گردشگری ۵ میلیارد دلار بیش از چین سود این صنعت را برده است.
چرا ما نه؟
آقایان وآخوندها درایران تازه پس ازچهل سال که صنعت گردشگری کشور را بسیار بی رمق و کم درآمد ساخته اند به فکر افتاده اند که شاید بتوان از این راه نیز پس ازافول بازار خرید نفت و بیماری بنام اقتصاد، منبع درآمدی را تولید کرد. البته بی شک همچنان هدف ازاین تغییر نگرش، ریختن خون تازه به اقتصادی که کمک محرومان و طبقه متوسط باشد نیست و بیشتربه فکر تامین آینده «آقازاده ها» هستند. در گذشته شاهد زمزمه هایی از این دست بودیم[1]. اینگونه ها مقدمه ورود به یک نرمش سازشکارانه در زمینه فرهنگ سنتی و ضد مدرنیسم حاکمان ایران است. در برابر آینه نشسته اند و به خود می گویند: «چرا ما نه؟». چرا ما حالا که نفت دیگر جوابگوی نیازهای این «امت» چند میلیون نفری نیست، از جیب گردشگران به ثروت و تنعم نرسیم؟ چه چیز ما از ترکیه وعربستان و دوبی کمتر است؟ حقیقت اینجاست که آری هیچکدام از این سه کشور در سال ۱۳۵۷ درحد و اندازه رقابت با صنعت گردشگری ایران نبودند. اما امروز که چهل سال از انقلاب سال ۵۷ می گذرد، شرایط اقتصادی و اجتماعی ما نه تنها به افول نزدیک است بلکه ایجاد باور در گردشگران جهان که ایران کشوری «توریست پذیر» است کار دشواری است.
اشاره شد که اگرعربستان بخواهد به یک قطب گردشگری تبدیل شود رفرم فرهنگی در درون کشور اولین سد پیش رو است. کشوری که همین ماههای گذشته شروع کرده آزادی های اولیه اجتماعی دوران «مدرنیسم دوم» را به شهروندان زن بدهد، باید بسیار بکوشد تا مردم اش درک کنند گردشگری فقط برای مردان نمی شود و اتفاقا زنان بخش بزرگ گردشگران جهان را تشکیل می دهند. برای ایران نیز نه درمقیاس برابر با شرایط عربستان، اما مشکلات واصلاحات زیادی برای بازسازی صنعت گردشگری ایران با میزانهای جهانی ومدرن در راه است. گردشگری تنها به داشتن هتل های شیک و گارسونهای کارآمد نیست. یادم می آید در دوران کودکی ونوجوانی همیشه شیفته مازندران وگیلان بودم. شرایط کاری پدرم نیز ما را خوشبختانه به آن منطقه زیبا و سحرانگیز می کشاند. اما هرگز از یادم نمی رود که در صف های نان که می ایستادیم نانوا به ما با دست اشاره میکرد که «آقا برو نان نداریم». آنقدرفرهنگ قبول «بیگانه» درمملکت من عقب افتاده و سنتی بود که حتی هموطن ساکن شهر دیگری را لایق خرید نان ازنانوایی محلی نمی دیدند. می دانم امروز آنگونه نیست و بسیارظرفیتهای برزگتری درمردم ما برای همزیستی وهمکاری بوجود آمده است، اما جمهوری اسلامی در تربیت انسانهای گستاخ و حق به جانب بسیار مدرسه خوبی بوده است.
بی شک، درجایگاه یک ایرانی وطن دوست، باید خوشحال از این بود که هر چه زودتر صنعت گردشگری در ایران مدرن شود و ازغالب سنتی وکهنه فعلی و قید و بندهای مذهبی و بیگانه ستیزی رها گردد. باید امید داشت سیل میلیونی اروپاییان گردشگر که به ترکیه ختم می شوند و به آنسوی مرزهای ما نمی رسند در آینده بسوی جنوب وعربستان نروند وبه کشور ما نیزعلاقه نشان دهند. زیرا، ایران از همه لحاظ کشوری است که برای گردشگران بین المللی از هرطیف وسبکی که باشند، جاذبه بسیار زیادی دارد. اینکه سال ها در ایران بروی گردشگران «باز» نبوده است، می تواند فرصت بسیار خوبی را برای شناساندن فرهنگ ومکانهای گردشگری ما به جهانیان فراهم آورد.
اما، حاکمان فعلی ایران آنقدربی لیاقتی، فساد اداری و مالی، تحجر و سنت پرستی از خود نشان داده اند که بعید است در دوران آنها ایران یک کشور گردشگر مطرح گردد. از سویی می توان یقین داشت ثروت گردشگری هم نانی برسفره مردم نخواهد بود. خوشبختانه این حکومت دوران ریزش و فروپاشی را طی میکند. حاکمان بعدی ایران نباید حتی روزی را در بی توجهی به صنعت گردشگری کشور بسر کنند.