عصر ایران؛ مصطفی داننده
آیتالله سید احمد خاتمی در نماز جمعه تهران در واکنش به یادداشت روز 27 آبان عباس عبدی در روزنامه ایران با عنوان «دوربرگردان فرهنگی» گفت:« در روزنامهای که از بودجه بیتالمال تغذیه میکند مینویسند، چون این مشروبات الکلی قلابی بلای جان مردم شده، پس شما بیایید مانند زمان طاغوت مشروبات الکلی را آزاد کنید؛ این یعنی عبور از اسلام؛ من به هیات نظارت بر مطبوعات میگویم شما باید رصد کنید؛ صبح پرسیدم که آیا هیات نظارت با این روزنامه برخورد کرده؟ گفتند هنوز نه! امروز میگویند مشروبات الکلی را آزاد کنید؛ فردا میگویند حجاب را آزاد کنید، پسفردا میگویند اسلام را به رفراندوم بگذارید؛ من به شما میگویم آرزوی آن را به گور میبرید؛ این مردم به اسلام رأی دادند و برای دفاع از اسلام تا آخرین قطره خون مقاومت میکنند. من جریانی را پشت این مطلب روزنامه میبینم که میخواهند اسلامستیزی را تئوریزه کنند..»
در این نوشتار کاری به یادداشت عباس عبدی و محتوای آن ندارم. خود عباس عبدی و روزنامه ایران باید در مورد آن سخن بگویند. (البته گویا روزنامه ایران در واکنش به سخنان خطیب جمعه تهران نوشت که سید احمد خاتمی اصلا این یادداشت را نخوانده است و برای آن حکم صادر کرده است.)
میخواهم چند خطی در مورد نحوه برخورد آیتالله سید احمد خاتمی با این موضوع بنویسم. شاید روا نباشد من روزنامه نگار به استاد حوزه یادآور شوم که خداوند در قرآن به آداب و شیوه سخن گفتن اشاره کرده است به ویژه زمانی که پای نصیحت کردن در میان باشد.
آقای سید احمد خاتمی «قول لیّن» شما کجاست؟
در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنم:
«قولاً سدیداً»
"مستدل و محکم باشد." (سوره «نساء» آیه 9)
«قولاً معروفاً»
"پسندیده و به اندازه باشد."(سوره «بقره» آیه 235)
«قولاً لیّناً»
نرم و مهربانانه باشد.(سوره «طه» آیه 44)
«قولا کریماً»
کریمانه و بزرگوارانه باشد. (سوره «اسراء» آیه 23)
«قولو للناس حسنا»
زیبا، نیکو و مطلوب باشد. (سوره «بقره» آیه 83)
«جادلهم بالّتی هی احسن»
حتی مجادلات و گفتوگوهای انتقادی، به بهترین وجه باشد (سوره «نحل» آیه 125)
حالا باید از امام جمعه پرسید «قولاً لیّناً» شما کجاست؟ چرا هر وقت در مورد مسئلهای میخواهید صحبت کنید اینقدر تند و تیز بیان میکنید؟ فردی نظرش را گفته، خوب یا بد، چرا سریع حکم صادر میکنید؟ نمیشد برادرانه در خطبههای نماز جمعه در مورد این مسئله صحبت کنید و با زبان نرم این موضوع را مورد بررسی قرار میدادید.
هرکسی تا حرفی میزند، سریع شمشیر را برای او از رو میکشیم و گوینده را متهم به اتهامات کوچک و بزرگ میکنیم و این در حالی است که نگاه اسلام به این مسئله نگاه رحمانی است. اسلام با اصل برائت به این موضوع نگاه میکند اما برخی در همان سخن اول، حکم را صادر میکنند بدون اینکه پی به اصل ماجرا ببرند.
به عقیده نگارنده این ادبیات به جذب حداکثری کمکی نمیکند. کاش به این سوال فکر میکردیم که چرا جوانانی که شیهد بهشتی را ندیدند آنقدر او را دوست دارند؟ چون هرچه از او خواندند زبان شیرین بوده است و یا هر چه از او شنیدند توصیه به رفتار مناسب بوده است.
بیایید کمی به ذهنمان فشار بیاوریم تا ببینم آخرین باری که از نماز جمعه ادبیاتی همچون شهید بهشتی شنیدهایم کی بود؟