گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی - بعد از سخنان دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در خصوص خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه شاهدیم که اولین گروه از این نیروهای نظامی دیروز شنبه از سوریه خارج شدند. پیش از آن هم در ۲۱ دسامبر شاهد ورود ناو جنگی یو اس اس جان سی استینز به خلیج فارس هستیم. به نظر می آید که این تحرکات نشان از تغییر و تحولاتی در منطقه غرب آسیا برای سال 2019 میلادی می دهد. دیپلماسی ایرانی برای بررسی اهداف و برنامه های آمریکا و نیز سناریوهای پشت پرده این تحولات امنیتی و نظامی در خاورمیانه، گفت و گویی را با محسن جلیلوند، کارشناس مسائل بین الملل ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
بعد از سخنان و مواضع ترامپ در خصوص خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه و افغانستان و متعاقب آن استعفای جیمز متیس، وزیر دفاع و برت مک گورک، نماینده ایالات متحده در ائتلاف مبارزه با داعش حرف و حدیث ها و برآوردهای زیادی شکل گرفت، اما به موازاتش شاهد وقوع برخی تحولات نظامی و امنیتی در خاورمیانه نیز هستیم. البته در این میان مسئله ای که کمتر به آن پرداخته شده وزن و نفوذ دو نفر است که میتواند اسرار پشت پرده این سناریوی جدید ترامپ را تا اندازه ای روشن کند؛ یکی جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید و دیگری سناتور رند پال. به نظر شما جایگاه و وزن این دو فرد در این سخنان و مواضع دونالد ترامپ برای خروج نیروهای نظامی آمریکا در سوریه چیست؟
من هم در راستای نکاتی که شما عنوان داشتید معتقدم که اساساً تغییرات در ساختار سیاسی و بدنه کابینه دولت ترامپ به واسطه سخنانش در خصوص خروج نیروهای نظامی آمریکا و افغانستان را نمیتوان مسئله درون ساختاری آمریکا و یا مسئله کاهش بودجه نظامی آمریکا عنوان کرد؛ هر چند که برخی از کارشناسان بر این امر تأکید دارند. اما بر خلاف نظر این تحلیلگران که امکان دارد درست هم باشد، به نظر میآید که این سخنان ترامپ حکایت از شکل گیری نگاه و سیاست جدید و البته جدی از جانب واشنگتن برای غرب آسیا دارد. لذا برای ایجاد بسترهای این نگاه، نیاز بوده که برخی تغییرات در این راستا در کابینه شکل بگیرد. چون اگر دقت باشید در سایه مواضع رئیس جمهوری آمریکا تنها نزدیک به دو هزار نیروی نظامی ایالات متحده که در سوریه مستقر بوده است، از خاک این کشور خارج خواهند شد که آن هم در دیگر پایگاه های آمریکا که عمدتاً در خاک عراق و همسایگی سوریه است، مستقر می شوند.فارغ از نگاه راهبردی و در سطح بازی تاکتیکی مهره های سیاسی، می توان عنوان داشت که رند پال تنها سناتور جمهوری خواهی بود که نقدی بر سخنان ترامپ که به استعفای جیمز متیس انجامید نداشت. آیا این نکته نشان از دست داشتن وی در این پوست اندازی کابینه ترامپ ندارد؟
آن چه مسلم است خروج نیروهای آمریکایی مطابق میل و نظر پال هم بوده است، چون خود او در گفت وگویی با سی ان ان عنوان داشته که با دونالد ترامپ درباره تغییر نگاه و استراتژی آمریکا در قبال سوریه صحبت کرده است، اما این که مشاوره این سناتور حتما و مشخصا به تغییر رفتار ترامپ و مهم تر از آن استعفای متیس و مک گورک انجامیده، با اما و اگرهای جدی رو به رو است. اما به هر حال اخیرا هم اسم او در این رابطه زیاد به گوش می رسد. نکته دیگر این که روسای جمهوری در آمریکا یا از طریق پتانسیل خود به عنوان فرماندهی کل نیروهای نظامی، امنیتی و ارتش اهداف و برنامه های خود را پیش میبرند و یا از طریق موازنه در نیروها و ساختار سیاسی منافع خود را شکل خواهند داد؛ لذا امکان دارد که رابطه مسئله استعفای استعفای جیمز متیس و سناتور رند پال در این قالب تحلیل شود.
با توجه به این که جان بولتون به مراتب سیاستی تندروانه تر از دیگر مقامات آمریکایی دارد، اما استعفای وزیر دفاع و نماینده ایالات متحده در ائتلاف مبارزه با داعش با سکوت معنادار او همراه بود. لذا یقیناً نمیتوانیم مسئله استعفا را تنها به دلیل خروج نیروهای آمریکایی از سوریه ببینیم، چون که به موازات نکته شما خروج آمریکا از سوریه با برنامه جدیتری از سوی کاخ سفید همراه است. اما مشخصا این برنامه چیست؟
ببینید اساساً جیمز متیس و دونالد ترامپ نگاهی کاملا متفاوت به مسائل امنیتی و دفاعی داشتند. در این راستا ترامپ به عنوان رئیس جمهوری آمریکا و فرمانده کل قوا برخی از دستورات را بدون مشورت با پنتاگون و جیمز متیس صادر کرده است. برای مثال طبق گزارش های البته غیر رسمی حتی حضور نیروهای آمریکایی و ناوهای جنگی در خلیج فارس مانند ناو جان استینز بدون هماهنگی و موافقت نظر وزیر دفاع سابق ایالات متحده بوده است. از طرف دیگر چون جیمز متیس به عنوان یک ژنرال کارکشته همواره با نوعی هوشمندی امنیتی به مسائل نگاه می کرد، سعی داشت در سمت وزیر دفاع پرونده هایی مانند ایران را از طرق دیگر مدیریت کند. لذا احتمال دارد که جیمز متیس به واسطه اختلاف نظر با برنامه های آتی جان بولتون در قبال پرونده ایران به استعفا دست زده باشد. اما در خصوص چیستی و ماهیت برنامه مد نظر آمریکا هم باید گفت که اخیراً یکی از کارشناسان و تحلیلگران آمریکایی در توییتی نوشته بود که یقیناً خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و ورود ناو جنگی آمریکا به خلیج فارس حکایت از ماجراجویی بازی کاخ سفید در خاورمیانه خواهد داشت. اما این که به طور مشخص این ماجراجویی و برنامه مدنظر آمریکا برای سال ۲۰۱۹ در خاورمیانه چیست، هنوز ابهام های زیادی وجود دارد. اما به هر حال آن چه به طور واضح و روشن در حال وقوع است این است که ایالات متحده آمریکا در حال تقویت و هماهنگی بیشتر میان نیروهای نظامی خود در غرب آسیا است، نه تضعیف و خروج این نیروها از این منطقه.
آیا می توان گفت که برنامه تقویت و هماهنگی نیروهای نظامی آمریکا در غرب آسیا به مبارزه و تنش نظامی با ایران خواهد انجامید؟
من اعتقاد ندارم که حتما و لزوماً این فعالیت و تقویت نیروهای نظامی آمریکایی به تنش و درگیری نظامی ایالات متحده با ایران در سال آتی خواهد انجامید، اما یقینا و مطمئناً میزان هزینههای نظامی ما را در مرزهای کشور، به خصوص مرزهای آبی خلیج فارس افزایش خواهد داد و در این راستا باید دقت عمل بسیار زیادی را هم داشته باشیم. چون حتما یکی از اهداف ورود ناو جنگی جان استینز به خلیج فارس، فشار بر ایران خواهد بود.