- در بیانیه موسوی مانند مواضع برخی مسئولان و مقامات جمهوری اسلامی تمرکز بر روی «یک تصمیم غیرمعقول» و قیمت بنزین و مسائل معیشتی مردم گذاشته شده در حالی که گمان نمیرود کسانی که خبر کشتار مردم به آنها رسیده و آنها را واداشته تا پس از چندین روز تأخیر پیام بدهند، از شعارهای مردم بیخبر باشند!
- هواداران موسوی در داخل و خارج از کشور که دچار رخوت سیاسی شده و از پتک سنگین شعارهای مردم و مقاومت آنها هنوز به خود نیامدهاند، از حرفهای او استقبال کردند و پیامهای او و حججالاسلام محمد خاتمی و مهدی کروبی را «از خودگذشتگی برای نجات ایران» خواندند.
- گروهی دیگر «تثلیث اصلاحات» را «سوپاپهای اطمینان رژیم» خواندند که نه برای نجات ایران بلکه برای نجات نظام دست به قلم شدهاند. سوپاپهایی که البته خیلی دیر به کار افتادهاند!
- میرحسین موسوی در بیانیه شماره ۱۱ خود که اتفاقا روز ۱۷ شهریور ۸۸ صادر کرد میگوید، «ما خواستههایی بسیار روشن و منطقی داریم. ما حفظ جمهوری اسلامی را میخواهیم...» آیا در ده سال گذشته این مواضع تغییری کرده است؟!
کیهان لندن - صدور بیانیههای دیرهنگام موسوی، کروبی و خاتمی که به عنوان «رهبران جنبش سبز» و «رهبران اصلاحات» شناخته شدهاند، در واکنش به قتلعام مردم در اعتراضات آبانماه ۹۸ با واکنشهای مختلفی روبرو شده است.
به ویژه بیانیه میرحسین موسوی که از دیگران دیرتر صادر شد هواداران و مقلّدان آنها را که تا این زمان در مقابل کشتار و سرکوبها خاموش بودند و دم برنمیآوردند خشنود کرد و به جنب و جوش در آورد. در حالی که میرحسین موسوی حرفی فراتر از نظام جمهوری اسلامی و «دوران طلایی امام» در رابطه با سرکوب و کشتاری که خود مقامات نیز نمیتوانند منکر آن شوند، نزده است!
در این بیانیه که وبسایت «کلمه» هوادار میرحسین موسوی روز شنبه نهم آذر منتشر کرد آمده «برخورد خشن و خونین با مردمی خشمگین و فرودستانی جان به لب رسیده که در اعتراض به یک تصمیم غیرمعقول کاسبکارانه و مخالف منافع اقشار مستضعف، و زخم خورده از سیاستهای خانمان برانداز به خیابانها آمده بودند، و تأمل در گستردگی اعتراضها در تهران و سایر نقاط کشور که نشاندهنده سرخوردگی همگانی در میان اقشار جان به لب رسیده از اوضاع کشور دارد شباهت تام و تمام با کشتار بیرحمانه مردم در ۱۷ شهریورخونین ۵۷ دارد.»
موسوی در ادامه گفته «آدمکشان سال ۵۷ نمایندگان یک رژیم غیردینی بودند، و ماموران و تیراندازان آبان ۹۸ نمایندگان یک حکومت دینی. آنجا فرمانده کل قوا شاه بود و امروز اینجا ولی فقیه با اختیارات مطلقه.»
او در پایان به خانوادههای «شهیدان بیگناه» تسلیت گفته و تاکید کرده «زخم وارد شده بر جان و تن ملت التیام نخواهد یافت مگر با معرفی آمرین و مباشرین این کشتار و محاکمه علنی آنها و توضیح بدون لکنت دلایل این جنایت آشکار. وگرنه صدا کلفت کردن و دم از میان یک جنگ جهانی بودن پاسخی قانع کننده به مردم نیست و این فرافکنیها نمیتواند زخم عمیق و خطرناک وارد شده را التیام بخشد. کافی است نظام به عواقب کشتار میدان ژاله توجه کند.»
این بیانیه مانند مواضع برخی مسئولان و مقامات جمهوری اسلامی تمرکز را بر روی «یک تصمیم غیرمعقول» و قیمت بنزین و مسائل معیشتی مردم گذاشته در حالی که مردم معترض و ناراضی از دیماه ۹۶ کاملا واضح و آشکار علیه نظام جمهوری اسلامی شعار میدهند و در تظاهرات آبانماه نیز شعارها نه علیه قیمت بنزین بلکه علیه نظام و مناسباتی است که این شرایط را موجب شده است. همچنین بسیاری از معترضان در هودارای از پهلویها شعار میدهند. گمان نمیرود کسانی که خبر کشتار مردم به آنها رسیده و آنها را واداشته تا پس از چندین روز تأخیر پیام بدهند، از شعارهای مردم بیخبر باشند!
در هر حال، واکنشها به این بیانیه بسیار متفاوت است. هواداران موسوی در داخل و خارج از کشور که دچار رخوت سیاسی شده و از پتک سنگین شعارهای مردم و مقاومت آنها هنوز به خود نیامدهاند، از حرفهای او استقبال کردند و پیامهای او و حججالاسلام محمد خاتمی و مهدی کروبی را در واکنش به سرکوب اعتراضات آبانماه و کشتار مردم بیگناه، «از خودگذشتگی برای نجات ایران» خواندند.
گروهی دیگر هم آنها را «سوپاپهای اطمینان رژیم» خواندند که نه برای نجات ایران بلکه برای نجات نظام دست به قلم شدهاند و با تأخیر بیانیه صادر کردهاند. سوپاپهایی که البته خیلی دیر به کار افتادهاند!
اینهمه در حالیست که میرحسین موسوی ناخواسته در بیانیهاش خودزنی نیز میکند و میگوید «آدمکشان سال ۵۷ نمایندگان یک رژیم غیردینی بودند، و ماموران و تیراندازان آبان ۹۸ نمایندگان یک حکومت دینی. آنجا فرمانده کل قوا شاه بود و امروز اینجا ولی فقیه با اختیارات مطلقه.» گویا او فراموش کرده است که خود وی در دوران رهبری خمینی، نخست وزیر دولت وقت به ریاست جمهوری علی خامنهای یعنی همین «ولی فقیه با اختیارات مطلقه»ی کنونی بوده است! دههای که جمهوری اسلامی به همین شکل معترضان و مخالفان را کشتار کرد!
واقعیت این است که شمار زیادی از کارگزاران نظام که دستشان علاوه بر فساد به خون نیز آلوده است و در گذشته و حال مقام و مسئولیت داشتهاند، از حامیان میرحسین موسوی هستند که آرزویش بازگشت به «دوران طلایی امام» یعنی دوران نخست وزیری خودش است! از محمد ریشهری که آدمکشی او در دهه ۶۰ زبانزد است تا قربانعلی دری نجفآبادی که به عنوان کاندیدای اصلاحطلبان در خبرگان سر از «لیست امید» درآورد و همچنین علیاکبر محتشمیپور از رؤسای «کمیتههای انقلاب» که فرماندهی ماشینهای سرکوب را پس از انقلاب بر عهده داشت، همگی وزیر و وکیل و مشاور و... دولتهای اصلاحات و اعتدال شدهاند.
بیهوده نیست که موسوی به روی خود نمیآورد که در دههی خونین ۶۰ برای هشت سال نخست وزیر این «فرمانده کل قوا» بوده و از بانیان و مدافعان و نمایندهی رژیمی بوده که کارنامهای سیاه در کشتار منتقدان و مخالفان دارد. میرحسین موسوی در همین بیانیه نیز همچنان در پی حفظ نظام است و به احتمال زیاد پس از کسب مجوز از «فرمانده کل قوا» و «ولی فقیه با اختیارات مطلقه» این پیام را صادر کرده است.
ولی «تثلیث اصلاحات»، موسوی و کروبی و خاتمی، با شرایط امروز ایران دیگر نمیتواند بار نظام را بر دوش بکشد. اگر آنها واقعا دل با مردم دارند، نه امروز بلکه از دیماه ۹۶ فرصت داشتهاند که از «زمان انتخاب» استفاده کرده و تصمیم بگیرند: با مردم در برابر نظام یا بر مردم در کنار نظام! «زمان انتخاب» ابدی نیست و تاریخ اگرچه صبور و گشادهنظر است اما وقتی این زمان به پایان برسد، دروازههای پیوستن به مردم را با شدت تمام به روی کسانی میکوبد که نظامهای جنایتکار را بر مردم ترجیح دادهاند.
میرحسین موسوی در بیانیه شماره ۱۱ خود که اتفاقا روز ۱۷ شهریور ۸۸ صادر کرد میگوید، «ما خواستههایی بسیار روشن و منطقی داریم. ما حفظ جمهوری اسلامی را میخواهیم...»
آیا در ده سال گذشته این مواضع تغییری کرده است؟! اگر آری، چرا اثری از این تغییر در پیام کنونیاش، ۹ آذر ۹۸، دیده نمیشود؟! و اگر نه، چرا مردمی که فریاد میزنند: «جمهوری اسلامی نمیخوایم نمیخوایم» و برای رسیدن به این هدف خون عزیزانشان بر زمین ریخته میشود، باید موسوی و امثال او را جدی بگیرند؟!