بابک مجیدی - انصاف نیوز
کمتر از یک ماه دیگر انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار میشود. اعتراضات به وضعیت معیشتی و اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در طول دو سال گذشته مخصوصا در دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ استقبال و مشارکت در انتخابات را با چالش روبرو کرد. بعضی از مردم رای ندادن را نشانی از اعتراض میدانند که وضعیت تغییر کند. بعضیها خواستار تغییر ساختاری جدی هستند و بعضیها از جریانهای مختلف خواستار این هستند چهرههای شاخص جناحهای مختلف و محبوب بر سر کار برگردنند.
در دوشهر تهران و تبریز با جمعیتی حدود ۶۰ نفر گفتگویی کوتاه کرده و پرسیدهایم در چه صورتی در انتخابات شرکت میکنید و اگر چه کسی در انتخابات کاندید شود به او رای خواهید داد؟
گزارش انصاف نیوز از پاسخ تعدادی از مردم تهران و تبریز را در ادامه بخوانید:
تهران
در حوالی پل کالج تا چهار راه ولیعصر جوانی با تیپ اسپرت زمستانی و حدودا بین ۲۴ تا ۲۶ ساله در پاسخ به اینکه «چه کسی در انتخابات کاندید شود به او رای میدهی و چه اتفاقی بیوفتد به او رای میدهی؟»، گفت: «با آمریکا مذاکره کنیم تا وضعیت اقتصادی جامعه بهتر شود و همچنین در سیاست حرفی برای گفتن داشته باشیم و فقط یک حرف نباشد؛ آن وقت رای میدهم. درباره فرد هم تا امروز کسی پیدا نشده به درد مردم گوش کند و آن را اجرایی کند. در طول انقلاب کسی واقعا تربیت نشده تا بتواند اثر گذاری خوبی داشته باشد».
کمی جلوتر یک زنی محجبه و حدودا ۳۰ ساله نیز به سوالات پاسخ داده و میگوید: «رسیدگی به تخلفات افرادی که در سیستم فاسد هستند و بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی جامعه باعث رای دادنم میشود. همچنین از نیروهای که مردمی هستند من فقط آقای حداد عادل و آقای لاریجانی را میشناسم که به مردم توجه میکنند و به درد مردم اهمیت میدهند اگر یکی از این دو فرد بیایند من رای خواهم داد».
در پارک دانشجو پسر و دختری که بیش از بیست سال و دست در دست هم دارند هم به دو سوالم پاسخ میدهند و میگویند: «اگر وضعیت هنر خوب شود و بتوانیم بدون مشکل کار کنیم رای میدهیم». در پاسخ به اینکه حضور چه کسانی باعث تشویقشان به رای دادن میشوند هم میگویند: «فردی که هم فرهنگی باشد و هم اهل سیاست؛ فقط دو نفر یکی آقای موسوی و دومی هم آقای خاتمی. هر دو واقعا در زمینه هنر و فرهنگ تلاش زیادی داشتند. اگر بیایند هم مورد قبول مردم هستند و هم رای بالایی دارند».
شهروند بعدی مردی مسن است که بر روی نیمکت در داخل پارک نشسته. در پاسخ به سوالات میگوید: «انتخاباتی که رای من و تو هیچ تاثیری نداشته باشه انتخابات نیست انتصاباته. انتخابات یعنی اینکه کسی که دوست داره کاندید بشه و برنامه بده مردم رو ببینه و بعد اگر مردم صلاحیتش رو تایید کردن به او رای بدن. اما چند نفر توسط یک نهادی انتخاب میشن یک سری هم که خوب هستند حذف میشن و بعد از مردم میخوان در انتخاباتی که خودشون نتیجهی اون رو مشخص کردن، بیان رای بدن. تازه اگر انتخابات هم مشخص شد اون فردی که انتخاب شده هیچ اختیاری نداره و تصمیمگیرندهی نهایی جای دیگهایه. حرف اگر حرف اون باشه کسی که انتخاب شده جرات مخالفت نداره».
در پاسخ به اینکه در صورت حضور چه کسی رای میدهد؟ گفت: «با وجود مخالفتی که با احمدینژاد دارم، اما اون بیاید خوبه؛ چون فقط اون تونست مخالفت کنه؛ اگر بیاد با جرات بیشتری میتونه این کار رو انجام بده».
پاسخ دهندهی بعدی میوه فروشی است حدودا ۴۰ ساله میگوید: «مذاکره با آمریکا بهترین گزینه است. از اونها هم که دوست دارم بهشون رای بدم، رئیسجمهورهای قبلی که دیگه نمیآن اما دلم میخواد کسی که فکرش به آقای خاتمی نزدیکه بیاد؛ کسی که هم راه اصلاحات رو بدونه و هم جامعه رو میفهمه. اگر همچین آدمی بیاد من رای میدم».
کاسب دیگری میگوید که در صورتی رای میدهد که «جوانها بتونن زندگی کنن، تنها خواستهی من همینه. اگر خاتمی بیاد رای میدم؛ اون دوره خیلی خوب بود، مردم زندگی میکردن».
زنی که مشغول خرید از همین مغازه بود اما میگوید در صورتی شرکت میکند که «مردم حق اعتراض داشته باشن و بتونن حرف خودشون رو بزنن؛ اون وقت رای میدم. اما اگر همین روال گذشته باشه، نه! رای نمیدم».
ادامه میدهد که «من خیلی دوست داشتم مرحوم هاشمی زنده بود، میاومد و رای میدادم، حالا که نیست دوست دارم پسرش بیاد تا راه پدرش رو ادامه بده».
در تاکسی طبق معمول بسیاری از اوقات، راننده تاکسیها با مسافران بحث سیاسی و اجتماعی میکنند؛ راننده از وضعیت سخت اقتصادی خانواده خود و مردم حرف میزند و بارها هم تاکید میکند که تصمیم گیرندهی نهایی رهبری است؛ در میان صحبتها به سوالات انصاف نیوز هم پاسخ میدهد که «چه اتفاقی بیفتد رای میدهی؟» گفت: «آدمهایی بیان که دانش و تخصص کافی از این شغل داشته باشن و دوم اینکه راه حل درست شدن اوضاع فقط مذاکره با اروپاست، چون ما قدرت ویژه برای جنگیدن با قدرتهای امروز رو نداریم.
در پاسخ به اینکه چه کسی بیاید رای میدهد، میگوید: «ظریف بهترین آدم است هم زبان خارجیها را میفهمد و هم بلد است چه طوری مخ آنها را بزند.
زنی حدودا ۳۵ ساله با فرزندش جلوی ویترین مغازهای ایستاده و در پاسخ به اینکه در چه صورت در انتخابات شرکت میکند، میگوید: «آینده برای فرزندم تضمین شده باشد و درآمد زندگی بتواند جواب خرجهایی که میکنیم بدهد آن موقع رای میدهم».
دربارهی کاندیدهایی که میتوانند مشوقی برای رای دادنش باشند هم میگوید: «خیلی با چهرههای سیاسی آشنا نیستم اما تا همین حد میدانم فردی که در گذشته ارتباطهای قوی با اروپا و آمریکا داشتیم بیاید وضع کمی بهتر خواهد شد».
پاسخ دهندهی بعدی در ایستگاه اتوبوسی به مقصد شمال تهران مردی است حدودا ۵۵ ساله که ریش و تیپی ساده دارد و تسبیح در دستش را بین انگشتانش میچرخاند. او میگوید: «چارهی کار آوردن نیروهایی است که در انقلاب نقش داشتند و مردمی بودند. دوم اینکه مردم را بفهمند و بدانند مردم باعث شدند الان در مقام بالاتر باشند».
در پاسخ به سوال دوممان که چه کسی بیاید در انتخابات به او رای میدهید؟ گفت: «کسانی که در انقلاب نقش داشتند اما به علت حوادث، در میان ما نیستند؛ اما اگر پسران و دخترانشان بیایند میتوانند تاثیر بگذارند. پسر شهید مطهری، شهید بهشتی، فرزند آقای منتظری، پسران آقای هاشمی اینها با روش و تربیتی که پدرانشان به آنها یاد داده بیایند من به آنها رای میدهم».
داخل اتوبوس پسری حدودا ۱۸-۱۹ ساله در حال خواندن کتابی درسی است. در پاسخ به سوال اول میگوید: «مشکلات اقتصادی که خانوادهها درگیرش هستن کمتر بشه تا زندگی بهتری داشته باشن. دوم اینکه مردم در سرنوشت سیاسی تاثیرگذار باشن، سوم اینکه وضعیت آموزش و پرورش بهتر بشه و به سبک مدارس اروپایی تدریس بشه. من سیاستمدار نیستم، اما از زبون هم مدرسهایها و معلمام میشنوم که میگن دوره خاتمی بهترین دوره بود، اگر اون بیاد میدونه چه کار کنه».
اما زنی در صف ایستگاه مقصد میگوید درصورتی رای میدهد که «مردم آزاد باشن و دین و مذهب از فضای کاری جدا باشه و به کسی هم رای میدم که اندیشه مردمی داشته باشه و دین رو وارد سیاست نکنه».
مرد دیگری میگوید که «اگر همهی جریانهای سیاسی در انتخابات باشند و انتخابات آزاد باشد من رای میدهم و اصلاحات ساختاری اتفاقی است که من روی آن تاکید دارم که فرد یا جریانی باشد تا من در انتخابات شرکت کنم. اسم برای من اصلا مهم نیست، ممکن است به طور مثال از میان دو نفر مثل باهنر و تاجزاده به باهنر رای دهم اما در شرایطی که به مردم اعتماد داشته باشد، و ساختار موجود را اصلاح کند من رای میدهم».
مرد دیگری میگوید «اگر دروغسنج داشته باشم میتونم با این معیار که کی کمتر دروغ گفته انتخاب کنم و به او رای بدم. فرد خاصی مد نظر ندارم چون همه کسانی که تا به الان اومدن درس خودشون رو پس دادن، باید دنبال افراد جدید و تفکر جدید و روش جدید بود».
مرد کارمندی که در شرکتی خصوصی کار میکند هم میگوید: «جواب شما اینه که اگر نمایندگان فکری همه اندیشههای مردم در انتخابات حضور داشته باشن رای میدم در مورد فردش هم فکر میکنم تاجزاده گزینه خوبی برای رای دادنه».
پسری جوان با ظاهری هنری در خیابان ملاصدرا اما به سوالات انصاف نیوز خندید و گفت: «من نه طرفدار جناحی هستم نه طبقهی خاصی. برای من کسی مهمه که با برنامههاش و نتیجهی عملکردش روزمره خودمو تنظیم کنم، همین». با لبخندی دیگر دستی تکان داد و دور شد. چند قدم جلوتر نزدیک به خیابان شیخ بهایی مردی مسن ایستاده بود و دستفروشی کتاب میکرد؛ او در پاسخ به سوالات گفت: «میدونی جوون من به خاطر کاری که شورای نگهبان انجام داد رای میدم، بهترین کار رو انجام دادن. افرادی که چهار سال خبری جز فساد اخلاقی، مالی، اداری و شعارهای بیعمل و بی روح چیز دیگهای برای ملت و مملکت نداشتن و رد صلاحیت شدن اتفاق خوبیه. به نظر من زمام قانون دست افرادی باشه که اسلام شناس، متدین و متخصص در امور سیاسی و اقتصادی باشن. الان نوبت جریان اصولگراست؛ اگر طیف حداد عادل و همراهاش بیان من به اونها رای میدم».
زنی که مشتری کتاب فروش بود در پاسخ به سوالمان مبنی بر اینکه چه اتفاقی بیفتد رای میدهد، گفت: «اتفاق، چه اتفاقی ؟ من دلسرد شدم. آقایان که در مقام وکیل مردم در مجلس هستند کاری برای ما جوانان نکردند».
او در پاسخ به اینکه «آیا منتظر نمیمانی جواب آخر صلاحیتها بیاید؟» گفت: تو نمیتوانی تنور انتخابات را گرم کنی» و پس از این جمله خیلی عصبانی دور شد.
پاسخ دهندهی بعدی در میدان ولیعصر مردی است با لباس روحانیت و حدودا ۴۵ ساله که میگوید: «من به دعواهای جناحی آقایان کاری ندارم و به عنوان یک محقق تحصیلکرده ایرانی عقیدهام این است که انصافا مگر در این چند سال که این به اصطلاح مدعیان اصلاح طلب در مجلس بودند کدام کار زیر بنایی را برای رفع مشکلات مردم چه از لحاظ اقتصادی، فرهنگی و سیاسی انجام دادند. مگر کم فرصت سوزی شد، آقایان چه خبر دارند که درد مردم ما چیست؟ چرا به نظر سنجی واقعی مردم گوش نکردند خب نتیجهاش این میشود که هر جای شهر که صحبت از این نمایندگان میشود از بیلیاقتی هردو جناح صحبت میشود. امیدوارم مردم فهیم ما این بار فارغ از خطوط سیاسی و فریب خورده بعضی از شعارهای پوچ افراد مستقل و سالم انتخاب کنند.
الان با توجه به فسادی که از هر دو طرف افشا شده فعلا به دنبال این هستم به کسانی رای دهم که کارنامه بهتری دارند و خیلی برای من نام مطرح نیست».
زنی که خود را معلمی بازنشسته معرفی میکند هم میگوید: «متاسفانه تنها دورهای که میتوانیم مجلسی متنوع از همه گروهها و جناحهای سیاسی داشته باشیم همین دوره بود که این رد صلاحیتها باعث دلسردی مردم از شرکت در انتخابات شده و نتیجهای جز دوباره یکدست شدن مجلس ندارد که آن هم به تجارب گذشته کارایی لازم را ندارد. من به دنبال افرادی هستم که مستقل هستند. اصلاح طلبان در ۴ سال گذشته به اندازه ۲۰ سال فرصت سوزی کردهاند برای حفظ صندلی پشت به مردم کردهاند. برای مردم هیچ ارزشی ندارند. من به هیچ وجه جناحی رای نمیدهم. مگر در این شش سال چقدر در عمل صادق بودند؟ فعلا نمیخواهم در موردش فکر کنم. من در دور قبل با امیدواری فراوان در انتخابات شرکت کردم اما به دلیل دریافت نکردن نتیجه مطلوب احساس سرخوردگی پیدا کردهام. من اصلاح طلبم اما به این جناح رای نمیدهم، مگر فراکسیون امید قدمی برای ما مردم برداشتند؟!»
زن مسن دیگری که عصا به دست دارد هم در این مورد میگوید: «دست شورای نگهبان درد نکند. افرادی که هیچ کارایی مثبتی در روند زندگی ملت ندارن باید حذف شوند. کشور ما به نیروی جوان و خوش فکر احتیاج دارد آقایان دیگر درسهای خود را پس دادند؛ باید صندلیهای مجلس به جوانان برسد. من نه از جناح راست و نه چپ انتخاب نخواهم کرد. به انتخاب افرادی فکر میکنم و رای خواهم داد که به دنبال اصلاح وضعیت فعلی باشند».
نظرسنجی اینستاگرامی
در صفحه اینستاگرام قابلیت سوال را فعال میکنم دو سوال از کسانی که من را دنبال میکنند میپرسم:
سوال اول: چه میخواهید تا در انتخابات رای بدهید؟
سوال دوم: چه کسی را برای رای دادن در انتخابات دوست دارید؟
جواب سوال اول که اکثرا به صورت یک کلمهای بود اینگونه بود:
پول، شغل، زندگی مناسب، عشق و حال زیاد، سخت نگرفتن برای ارتباطات اجتماعی در مکانهای عمومی، خانه، ماشین، جدایی دین از سیاست، افراد دانا در کار باشند، مبارزه با افراد فاسد، دوستی با دنیا، مرگ بر گفتن به کشورها تمام شود، بیکاری حل شود، طبقات اجتماعی یکی شود. ثروت برای مردم باشد، پول نفت برای مردم باشد، کمک به کشورهای دیگر را کم و به مردم فقیر خودمان بیشتر رسیدگی کنیم، مدیریتها متحول شوند، حجاب آزاد باشد، ترجیح میدم چیزی نخواهم چون اتفاقی نمیافتد، حرفها شنیده شود و زنان هم کاندید انتخابات شوند
اکثر شهروندان حاضر در یکی از بیمارستانهای تبریز به هیچ جریان سیاسی خاصی نظر مثبتی ندارند و ترجیح میدهند که به صورت مستقل به کاندیداهای خودشان رای دهند.
مردی حدودا ۴۵ ساله که با همسرش در حال خروج از بیمارستان هستند در پاسخ به سوال انصاق نیوز گفت: «تبریز طیف مذهبی بر طیف مدرن تاثیر زیادی میگذارد و عملا در طول زندگی که به همراه همسرم داشتیم این طیف مذهبی مشکلات زیادی را برای من و کسانی که مثل من فکر میکنند ایجاد کرده؛ اگر برنامهای باشد که این طیف کاری به قشر مدرن نداشته باشد بهتر است. برای انتخابات اگر افرادی باشند که برنامهی نو و مدرنی داشته باشند من به آنها رای میدهم».
در لابی بیمارستان مردی بسیار مسن با لهجهی ترکی گفت: «اگر منظورت مجلس پارلمانی است من در این شهر به هیچ کس رای نخواهم داد، یک نماینده داریم که مثلا نایب رییس است اما عملا برای مردم تبریز هیچ کاری نکرده، بعد به دنبال رای آوردن برای دور بعد است. اگر زبان ترکی در ایران و استان رسمی شود، یعنی اینکه ترکی را هم بشود در مکان عمومی صحبت کرد آن وقت رای میدهم. در مورد انتخابات ریاست جمهوری یک کلمه بگویم رای مردم یک شعار است، اما در عمل مشی دیگری است؛ به این دلیل ما میخواهیم کسانی باشند که تفکر ملی دارند اما شورای نگهبان میگذارد؟ یا کسانی را میآورد که فقط خودشان قبول دارند؟
اوایل انقلاب افرادی داشتیم که واقعا تفکر ملی داشتند و به درد کشور گوش میدادند اگر از طیف نهضت ملی همانهایی که در اول انقلاب بودند باشند من رای میدهم. آن دوره بهترین دوره بود».
در بازار تبریز مردی مسن با صدای خش دار و لهجهی آذری میگوید: «من اولین بار سال ۵۸ رای دادم وقتی وضعیت کشور را دیدم تصمیم گرفتم دیگر رای ندهم. وقتی همه حرفها فقط شعار است و هیچ کاربردی ندارد و هیج وقت عملیاتی نمیشود چرا رای بدهم؟ قرار بود حجاب اختیاری باشد کو؟ قرار بود هیچ روحانیتی رییسجمهور نشود کو؟ قرار بود با مفسدین مبارزه کنند و به مردم اعلام کنند کو؟ قرار بود پول نفت بر سر سفره مردم بیاید چه شد؟
کشور باید از این دروغگویان و مفسدانی که الان هستند پاکسازی شود».
پیرمردی حدودا ۶۰ ساله که در یکی از تیمچههای معروف بازار تبریز در حال حساب و کتاب است در پاسخ به اینکه در چه صورتی رای میدهید، میگوید: زبان آذری رسمی شود و نهادهای نامربوط دستشان از اقتصاد کشور قطع شود چرا که تمام بدبختی اقتصادی کشور زیرسر آنها است. در صورتی رای میدهم که افراد بر سر کارها نباشند».
در منطقه ولیعصر تبریز زنی جوان که مشغول خرید از یک دستفروش بود میگوید: «فقط شغل ایجاد شود. من در خانه پدریام دو برادر دارم که بیکار هستند، با توجه به داشتن سواد و دانش کافی اما در خانه نشستهاند. رانت و فامیل بازی در بین همه هست و جای کسانی که باید در کار باشند خالی است».
او در پاسخ به سوال دوم که چه کسی در انتخابات حضور داشته باشد رای میدهید، گفت: «من فرد خاصی را نمیبینم که رای بدهم واقعا یک نفر باید بیاید که به فکر مشکلات مردم باشد. نه اینکه در هرجایی هرکس مشغول به کار شد تمام افراد فامیل را به کار بگیرند».
در همان حوالی خیابان ولیعصر بزازی که نشسته و منتظر مشتری است هم به سوالات پاسخ داده و گفت: «اگر بروند با آمریکا مذاکره کنند و وضعیت اقتصادی را درست کنند من رای میدهم. من تمام پارچهها را از کشورهای اطراف میآورم اما به دلیل تحریم هیچ پارچهای نمیتوانم وارد کنم. چون تحریم هستیم و گمرک هم بسته و اجازه نمیدهند مجبوریم بعضیاز پارچهها را به صورت قاچاق وارد کنیم. اگر احمدینژاد بیاید رای میدهم واقعا آن دوران به لحاظ باز بودن مرز و وارد کردن اجناس عالی بود. او بیاید خیلی خوب میشود».
در پاساژی دو دختر جوان در حال چرخ زدنند و در پاسخ به اینکه چه اتفاقی بیفتد رای میدهید، یکی از آنها گفت: «ما زنان و دختران را آزاد بذارن و دوم اینکه حجاب اختیاری باشه». دختر همراهش هم گفت: «توجه به زنها توی امور کشوری زیاد باشه، یعنی اونها هم بتونن کاندید بشن».
آنها در پاسخ به این سوال که چه کسی بیاید رای میدهید؟ گفتند: «با توجه به رشته علوم سیاسی که در تبریز میخوانیم اگر آقای خاتمی و آقای موسوی بیایند خوب است چون این دو در کشور خیلی خوب کار کردند و کارنامه قابل قبولی دارند».
فروشندهی سوپرمارکتی که بخش زیادی از اجناسش خارجی است، با لهجهی آذری میگوید: «در حال حاضر باید همهی جریانها در انتخابات باشند. اگر همه افکار و همه طیفها به همدیگر احترام بگذارند و حضور داشته باشند کشور شرایط بهتری خواهد داشت. من به کسی رای میدهم که ملی فکر کند و ملی تصمیم بگیرد و ملی کار کند».