در شرایط بحرانی ایران، اصلا مهم نیست که چه دین یا ایدئولوژی بر جامعه حاکم است. مهم نیست چه حاکمیتی - مارکسیست یا لیبرالیست یا اسلام گرا - بر مردم تسلط دارد. مهم نیست اهل چه شهری، چه ایل و تباری و دارای چه جنسیتی باشی. جامعه مانند یک کشتی بزرگ است که هر آسیبش برای همه مسافران آن تبعات یکسانی دارد و راه گریزی نیست.
حاکمیت با وجود انتقاداتی که به نحوه اطلاع رسانیاش حاکم بود با تبلیغات زیاد خود و همچنین برانگیختن احساسات و عواطف مردم و گاه با استفاده از زبان تهدید میکوشد شرّ این ویروس را از جامعه کم کند. با این حال بی توجهی بخش عمدهای از مردم نسبت به هشدارهای داده شده و ابتلای رو به رشد مردم، کار را به انجا کشانیده که با دستور آیت الله خامنهای، نیروهای نظامی وارد عرصه شدهاند و حرف از قرنطینه برخی از شهرها و احتمالا صدور فرمان منع تردد و رفت آمد درون شهری هم در میان است.
با این شرایط فضای روانی جامعه به شدت آشفته است. تلویزیون ملی حکومت هم به این آشفتگی ناآگاهانه دامن میزند. در این شرایط همه هم وطنان و ایران دوستان سراسر دنیا با کنار گذاردن هرگونه اختلافات انتزاعی و سیاسی بین خود، باید کمک کنند تا ایران این بحران را از سر خود عبور دهد.
اما واقعیت امر این چنین نیست. هنوز هم - به خصوص در فضای مجازی - دشمنیها با جمهوری اسلامی باعث شده برخی گروههای اپوزیسیون بی توجه به شرایط خاص حاکم بر کشور با انتشار شایعات یا حتی برجسته کردن خبرهای واقعی بد - مثل ناکارمدی دولت در مدیریت بحران یا کمبود برخی وسایل ضروری مورد نیاز مردم -ذهن آشفته مردم را آشفته تر میکنند و فرصت خوبی برای زیر آتش گرفتن حکومت اسلامی یافتهاند.
نمیدانم در ذهنشان چه میگذرد. اما خوب میدانم در ایران مانند من بسیاریند که فارغ از مخالف یا موافقت با حاکمیت دینی، این روزها فقط به نجات خود و خانوادهاش از این وضعیت و کمک و یاری رساندن به بقیه هم وطنانش فارغ از هر گرایش سیاسی، فکر میکند.
من به عنوان یک ایرانی ساکن کشورم، نه تنها عبادات مسلمان را، و مراسم و آئینهای اقلیتهای مذهبی برای یاری خواستن از ایزد کردگار را تشویق میکنم که معتقدم هر ایرانی با هر گرایش معنوی میتواند در کنار هم دست به دعا بردارند. مگر پلورالیزم همین نیست؟
تکثر گرایی و پذیرش قرائتهای مختلف از ایدئولوژی که در گاهی در قالب اسلامی گاهی مسیحیت و گاهی یهودیت شکل میگیرد یک فرصت است و نه تهدید.
مگر داریوش هخامنشی دست بر دعا برای ایران دعا نکرد که: «خدا این کشور را، از دشمن، از خشک سالی، از دروغ حفظ نماید.»
روزی بزرگان ایرانی و موبدان زرتشتی از کوروش بزرگ خواستندکه برای ایران زمین دعای خیر کند؛ و ایشان بعد از ایستادن در کنار آتش مقدس اینگونه دعا کردند: «خداوندا اهورا مزداای بزرگ آفریننده آفریننده این سرزمین بزرگ، سرزمینم و مردمم را از دروغ و دروغگویی به دور بدار.»
هنوز نمیدانم چرا و با چه هدفی برخیها مراسم آئینی مسلمانان در ایران برای نجات از این بحران را به تمسخر میگیرند و خرافات مینامند؟ عجیب است که واکنش طبیعی انسان معتقد با هر مذهبی و هر دینی برای برقراری ارتباط با یک وجود بی نهایت که غالب مردم جهان به ان معتقدند، اینقدر حساسیت برانگیز شده که فضای مجازی را پر میکنند از تصاویر استهزاء و تخریب شخصیت دین داران.
یادمان باشد مردم در بزنگاههای تاریخی مانند امروز به خوبی دوستان و دشمنانشان را میشناسند. پس باید مراقب بود که جلوی چشم این مردم نمیتوان هر کاری کرد. چون در حافظه مردم باقی خواهد ماند.
امین هدایت پناه