Monday, Jul 20, 2020

صفحه نخست » #هرگز_اعدام_نکنید، حسین باقر زاده

bagherzadeh.jpg

۲۱ سال پیش، نشر یادداشت کوتاهی از من در روزنامه نشاط در حمایت از لغو مجازات اعدام به غوغای زیادی منجر شد. مقامات حکومتی فریاد وااسلاما سر دادند (در مقاله، هیچ نامی از اسلام، مذهب، دین یا قصاص برده نشده بود) و خواهان مجازات نویسنده و عاملان نشر آن مقاله شدند، روزنامه را توقیف کردند، ناشر و سردبیر آن، آقایان لطیف صفری و ماشالله شمس الواعظین را همراه با آقای عمادالدین باقی (که در دفاع از درج مقاله من، استدلال کرده بود مخالفت با اعدام الزاما به معنای مخالفت با قصاص نیست) برای چند سال به زندان انداختند، مرا تهدید به مرگ کردند و هفته نامه جبهه، به سردبیری مسعود ده‌ نمکی در تیتر اول خود از یک جایزه ۱۰ میلیون تومانی (به نرخ آن روزها!) برای «اعدام انقلابی حسین باقر زاده» خبر داد.

امروز پس از ۲۱ سال و اعدام هزاران نفر دیگر در جمهوری اسلامی، شاهد آن هستیم که در مخالفت با حکم اعدام سه مرد جوان به خاطر شرکت در اعتراضات آبان ماه گذشته هشتک #اعدام_نکنید از سوی میلیون ها نفر در ایران و جهان تویت می شود، روزنامه های ایران تلویحا از آن حمایت می کنند - و از همه مهمتر، مقامات حکومتی از لزوم «احترام به افکار عمومی» سخن می گویند.

در این فاصله، به همت فعالان حقوق بشری و پیکارگران علیه مجازات اعدام، تابوی گفتگو در باره این مجازات ضد انسانی در جمهوری اسلامی شکسته شده و جمع زیادی از ایرانیان و به خصوص ازنسل جوان به این پیکار پیوسته اند. در داخل کشور که ۲۱ سال پیش نام بردن از اعدام و حمایت از لغو آن، چنان عواقب سهمگینی را به دنبال داشت، امروز گفتگو در این باره به جریان اصلی (mainstream) رسانه ها راه یافته است. در این مورد به خصوص باید از سهم عمادالدین باقی یاد کرد که به رغم صدماتی که در این راه دیده (به شمول زندان رفتن ها) پیوسته علیه مجازات اعدام مبارزه کرده است. او هم به لحاظ نظری نوآوری های زیادی را در مورد حق حیات از دید فقه اسلامی/شیعی مطرح کرده و هم به لحاظ عملی در نجات جان عده زیادی از افراد که در معرض قصاص بوده اند نقش داشته است.

شرکت جمع میلیونی ایرانیان در توفان تویتری #اعدام_نکنید البته به معنای آن نیست که اینان همه با مجازات اعدام مخالفند. به عکس، شواهد نشان می دهد که بخش عظیمی از اینان تنها به دلایل سیاسی و در اعتراض به اعدام های سیاسی به این پیکار پیوسته اند و برخی از آنان حتی مصرند که در فردای پس از جمهوری اسلامی باید بسیاری از کسانی را که در این رژیم مرتکب جنایت شده اند به جوخه اعدام سپرد.

این واقعیت به معنای آن است که ما هنوز تا جا انداختن ضرورت لغو اعدام در جامعه ایران راه زیادی در پیش داریم. از جمله، باید مساله را درست طرح کرد. باید توضیح داد که مسئله اعدام ربطی به شدت و ضعف جنایت ندارد. به عبارت دیگر: چه کسی باید اعدام بشود یا نشود؟ مسئله این نیست. مسئله این است که کسی نباید دست به اعدام دیگری بزند، نباید انسان دیگری را که دست بسته در اختیار او است بکشد. اعدام یک قتل است، قتلی به عمد و با برنامه ریزی قبلی، قتل یک انسان اسیر، قتلی زبونانه، کاری که هیچ حیوانی نسبت به هم نوع خود انجام نمی دهد. قتلی ضد انسانی و به عبارتی، ضد حیوانی..

مطالعات علمی و تجربی نشان داده که هیچ یک از استدلالات مربوط به کاربرد مجازات اعدام (و از جمله، عبرت سازی آن) پایه ای ندارد، و به همین دلیل دُه دهم کشورهای جهان از آن دست کشیده اند. جمهوری اسلامی ایران جزو اقلیت بسیار کوچکی از کشورها است که هم چنان به کاربرد این مجازات ادامه می دهد و برای سالیان دراز به لحاظ سرانه در صدر لیست قرار گرفته است. وقت آن است که این مجازات وحشیانه در ایران نیز متوقف شود و دور باطل مرگ و خشونت در این کشور پایان بپذیرد. لغو مجازات اعدام و نهادینه شدن آن به نفع سردمداران جمهوری اسلامی که آفتاب عمر سیاسی شان به لب بام نزدیک شده نیز هست. و گرنه، در صورت ادامه سیاست موجود خشونت و سرکوب و اعدام، آنان به سختی می توانند از خشم انتقامجویانه مردم در امان بمانند.

به پیکار تویتری #هرگز_اعدام_نکنید بپیوندید.

مباد کشتن انسان و کیفر اعدام

ز دادگاه جهان نیست باد این قانون

(ژاله اصفهانی)



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy