Thursday, Jul 23, 2020

صفحه نخست » نرگس محمدی درباره پشت پرده تصاویر پخش شده از صدا و سیما: با سرم و آمپول سر پایم کردند تا فیلم بگیرند

national.jpgایران اینترنشنال - نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی، در یادداشتی حاوی روز شمار دوره بیماری خود از زندان زنجان، گفت که فیلم پخش شده از صداوسیمای جمهوری اسلامی دومین فیلمی است که در زندان ضبط شده و چون فیلم اول به دلیل ضعف جسمانی‌اش قابل پخش نبود، بار دیگر «با سرم و آمپول سر پایم کردند تا فیلم بگیرند.»

نرگس محمدی از ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ که برای چندمین بار بازداشت شد از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ابوالقاسم صلواتی به ۱۶ سال زندان محکوم شد که ۱۰ سال آن به اتهام فعالیت او در کمپین گام به گام تا لغو مجازات اعدام، لگام، است.

او که طی پنج سال گذشته تنها سه روز به مرخصی اعزام شده است. فرزندانش علی و کیانا در حال حاضر نزد پدرشان تقی رحمانی در فرانسه زندگی می‌کنند و در تصاویر اخیرشان گفتند که ۱۱ ماه است حتی از تماس تلفنی مادر زندانی‌شان محروم شده‌اند.

پس از انتشار خبر ابتلای احتمالی نرگس محمدی به کرونا، برنامه ۲۰:۳۰ صدا و سیما اقدام به پخش تصاویری از ویزیت او از سوی یک پزشک در زندان زنجان کرد؛ تصاویری با برش‌هایی مکرر با این هدف که خبر ابتلای محمدی به کرنا را رد کنند.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

نرگس محمدی اما روز چهارشنبه اول مرداد، طی یادداشت‌هایی از زندان زنجان، تاکید کرد که این تصاویر بیش از ده روز بعد از بیماری و درحالی ضبط شده که شب قبل به او سرم وصل کرده و آمپول زده‌اند تا برای ضبط مخفیانه این تصاویر آماده کنند.

ساعاتی قبل از انتشار یادداشت محمدی، شانزده گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل از جمله جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران،طی بیانیه‌ای وضعیت سلامتی نرگس محمدی در زندان زنجان را به شدت نگران کننده و ابتلای احتمالی او به کرونا را به دلیل بیماری زمینه‌ای، مساله مرگ و زندگی خواندند و خواهان آزادی فوری او شدند.

یادداشت نرگس محمدی به شکل روزشمار شامل وقایع ۱۵ تیر ماه تا اول مرداد ماه و شرح وضعیت ابتلای او و ۱۱ نفر دیگر از زندانیان به کرونا، بی‌توجهی مقام‌های مسئول در زندان به بیماری زندانیان، محرومیت از دسترسی به درمان و تجهیزات حفاظتی و دارو، محرومیت از حقوق قانونی زندانیان، و اقدامات مشترک مسئولان زندان و زندانبان‌ها و صدا و سیما برای ضبط و پخش تصاویری از او برای پخش در برنامه ۲۰:۳۰ صدا و سیماست.

محمدی در یادداشت روز ۱۵ تیر ماه نوشته است: «۱۲ زندانی کرونایی در بند هستیم. از چند روز پیش که بیماری محرز شد، چند نفر سالم را از ما جدا کردند. مطلقا هیچ امکاناتی و هیچ رسیدگی پزشکی در بند نیست. حتی ژل شستشوی دست نداریم. فقط پروفن می‌دهند. نا و رمق نداریم.»

او با شرح وضعیت خود نوشته که «احساس می‌کنم از زانو به پایین مطلقا فلجم. نفسم بالا نمی‌آید. درد وحشتناک. طاقتم طاق شده. همه‌مان همینطوریم. فکر کنم دیگر تمام است. تا صبح نمی‌مانم. بالاخره دارد اتفاق می‌افتد. یک لحظه کیانا را تصور می‌کنم. انگار رفته‌ام توی جلد کیانا. تلخی شنیدن خبر مرگِ مادرِ زندانیِ دور از دسترس تا مغز استخوانم می‌رود. کیانا نباید این لحظه را تجربه کند. باید زنده بمانم. این نگهبان گفته بود دکتر می‌آورد، پس کو؟»

در ۲۱ تیر ماه نرگس محمدی در نامه‌ای وضعیت بند را برای مقام‌های مسئول شرح می‌دهد، اما به نوشته او تنها «یک ماسک به هر کدام ما دادند. ژل شستشوی دست را که مدت‌ها التماس می‌کردیم و نمی‌دادند، بالاخره دیروز با پول خودمان خریدند و دادند.فقط سه تا. حال عمومی‌مان افتضاح است. رمق‌مان رفته. نمی‌توانم راه بروم. دستم را به تختی که ۳۰ سانت از زمین فاصله دارد می‌گیرم و خودم را می‌کشم توی تخت.»

در یادداشت ۲۳ تیر او وضعیت جسمی خود را چنین توصیف می‌کند: «تهوع. استفراغ. بی‌رمقی. حس بویایی‌مان هم از بین رفته.»

از ابتدای بیماری تا روز ۲۴ تیر ماه به گفته نرگس محمدی خبری از پزشک نیست اما در این روز «آمدند گفتند دکتر آمده بیا برو. گفتم رمق ندارم. گفتند اجباریه. با مصیبت و کشان کشان خودم را می‌رسانم به اتاق دکتر.»

پزشک اعزامی به زندان، همان پزشکی است که در تصاویر ۲۰:۳۰ صدا و سیما نیز دیده شد و نرگس محمدی درباره او نوشته که «همان دکتری است که موقع انتقال به زندان زنجان من را تحویل گرفت. دیگر اینجا ندیده بودم.»

فیلم اول به گفته نرگس محمدی همین روز ضبط شده اما پخش نشد: «دکتر حالم را می‌پرسد. می‌گویم رمق ندارم، یک کاری کنید رمق‌مان برگردد. می‌گوید: نفس عمیق. نفس وسط سینه‌ام گیر می‌کند. به سرفه می‌افتم. ریه‌هایم درگیر شده. دکتر نسخه می‌نویسد. سرم و ب.کمپلکس و یک آمپول ۱۰ سی‌سی که نمی‌دانم چیست. به زحمت از جا بلند می‌شوم و می‌آیم توی بند.»

در یادداشت نرگس محمدی تاکید شده که تصویر پخش شده در ۲۰:۳۰ متعلق است به روز ۲۵ تیر ماه که «دیشب آمدند سرم زدند. آمپول‌ها را هم تزریق کردند. مسئول خرید می‌گفت آن آمپولت را توی هیچ داروخانه‌ای در زنجان پیدا نکردیم. مجبور شدیم برویم از فلان‌جا بگیریم. دوباره دکتر آمده. می‌گویند رفتن [پیش دکتر] برای محمدی اجباری است، باید بیاید.»

نرگس محمدی درباره لحظه مواجهه با پزشک که تصاویر آن پخش شد و رویدادهای قبل و بعد از آن نوشته است هنگام رفتن پیش پزشک « بهتر از دیروزم. داروها اثر کرده. دکتر می‌پرسد: حالت چطوره؟ "خوبم". خانم زندانبان می‌گوید: از دیشب که آن سرم را بهش زدیم حالش بهتره. دکتر می‌گوید: نفس عمیق! به سرفه می‌افتم.»

محمدی در یادداشت خود نوشته که از اتاق پزشک زندان او را مستقیم برده‌اند به کارگاه قالی‌بافی «هم‌بندی‌های بیمار را هم آورده‌اند. نمی‌گذارند کسی برود بیرون. بچه‌ها حالشان خوب نیست.»

او نوشته که «بعد چند ساعت برمی‌گردیم داخل بند. خبر ۲۰:۳۰ را آنجا می‌بینیم. حتی نکرده‌اند ژل شستشو را با خودشان بیاورند. از توی وسایل خودم برداشته‌اند. تازه می‌فهمم دکتر رفتن اجباری برای چه بود و اینکه فیلم دیروز قابل پخش نبوده بس که بدحال بودم. با سرم و آمپول سر پایم کردند تا فیلم بگیرند.»

نرگس محمدی درباره برش‌های مکرر در تصاویر پخش از شده از برنامه ۲۰:۳۰ صدا و سیما، نوشته است که حتی همان تصاویر ضبط شده با ضرب سرم و دارو را «هم نتوانستند کامل پخش کنند. سرفه امان نمی‌داد. حرف زندانبان خودشان هم قابل پخش نبود.»

در یادداشت‌های ۲۶ تیر، نرگس محمدی نوشته که یکی از کسانی که در تصاویر پخش شده صدا و سیما حرف زد «همان دختری ا‌ست که دو ماه پیش به من گفت من که زیر خاک رفتنی‌ام، تو را هم با خودم می‌برم و تهدید جنسی» کرده بود.

او در یادداشت روز ۲۸ تیر ماه خود نوشته که «از وقتی ۲۰:۳۰ پخش شد تا امروز دیگر خبری از دکتر نیست. با همان یک عدد ماسکی که بهمان دادند سر کرده‌ایم. آن فیلم جعلی هم بدجوری به زندانی‌ها برخورده» است.

محمدی در یادداشت اول مرداد ماه آورده که «حالم بهتر است» اما «هنوز نمی‌توانم یک بار دور حیاط راه بروم. اما بهترم.»

این فعال حقوق بشر زندانی در یادداشت خود اشاره کرده است که «بعضی‌ها می‌گویند اعتصاب غذا کن تا تلفن به علی و کیانا را بهت بدهند اما نمی‌خواهم با مطالبه فردی اعتصاب غذا کنم. به دادیار گفتم فقط مانده شیر آب را هم به رویم ببندید. زندانی‌ام کردید، بچه‌هایم را گرفتید، کتکم زدید، تبعید کردید، و از هیچ شکنجه‌ای فروگذار نکردید. آب را هم ببندید.»

محمدی در پایان یادداشت خود تاکید کرده است که من «هیچ مطالبه فردی ندارم. من بعد از کشتارهای دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ یک جای دیگر ایستاده‌ام. اصلاح‌طلبی عهد ما نبود، راهکار ما بود برای عهد دیگری. من به آن عهد وفادارم. و هیچ سر آشتی ندارم.»



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy