قوانین و نهادهای اجتماعی، باید همراه و منطبق با پیشرفت دانش و شعور انسان، و همگام و همزمان با اکتشافات و اختراعات باشند. رویدادها و نوآوریها، دید و باور انسان را تحت تأثیر قرار میدهند؛ خواستهای مردم و نیازهای جامعه را دگرگون میکنند؛ و انتظاراتِ جدیدی را رقم میزنند. بنابراین، بَدَویّتِ جامعهی ۱۴۰۰ سال پیش، نمیتواند پاسخگویِ زندگی امروز باشد. مدنیت جامعه یِ امروز نیز، در گرویِ پویائیِ قوانین و نهادهایش میباشد.
آیا دانش و بینش، پس از چهارده قرن، تغییری نکرده است؟ آیا نوآوریها و تکنولوژیِ امروز، با دیروز، یکسان هستند؟ آیا دید و برداشت و توقعات ۱۴۰۰ سال پیش، با دید و خواستهای انسان امروز، در یک مدارند و همخوانند؟ تنها شباهتی که پس از گذشتِ صدها سال میتوان تصور کرد، غرایزِ حیوانی مانند خوردن و خوابیدن و نیازهای جنسی هستند. وگرنه شهروند امروز، کوچکترین شباهتی به انسان دیروز ندارد.
برای آشنائی بیشتر، چند نمونه از آداب و رسوم اشخاص و زمانی را که خمینی و جمهوری اسلامی، برای ایران به ارمغان آوردهاند، با هم مرور میکنیم. صحرای عربستان ۱۴۰۰ سال پیش:
- مرد عرب پیش از سفر، شاخهی گُل رَتَم را گره میزد. پس از بازگشت چنانچه گره باز شده بود، برای او بدین معنا بود که زنش به او خیانت کرده بود و... باید نابود شود؛
- در خشکسالی، هیزمِ دیرسوز را به دُم گاو میبستند، او را بالای تپه یا کوه میبردند، و هیزم را آتش میزدند. گاو بهر سو میگریخت، تا توجه خدا را به خشکسالی جلب نماید؛
- پس از درگذشت یک شخص ثروتمند یا قدرتمند، برای اینکه در آن دنیا پیاده نباشد، سر و گردن شترش را به طرف پشت میبستند، در چالهای میانداختند، بدون آب، تا جان بدهد؛
- برای حفظ سلامتی در مقابل وبا و اجنه، به گردنشان، استخوان خرگوش آویزان میکردند و برای دور نگهداشتن ویروس و اجنه، عربده میکشیدند؛
در ضمنی که همه مان با ماجرای شرم آور و غیر انسانیِ زنده بگور کردن نوزاد دختر، آشنا هستیم! دزدی و چپاول، اسیر کردن و تجاوز، خشونت و بربریّت؛ بخشی از زندگی عادی و روزمرهشان بود. دقیقاً روشی که امروز پس از چهل سال حکومت آخوندها، در ایران جاسازی و عادی شده است!
برای روشن کردن تفاوتِ فاحش، بین دیروز و امروز؛ نگاهی بیاندازید به زندگیِ شخصیِ خودتان. زمانی که ده سال داشتید و در دبستان بودید را مجسم کنید، آیا نیازها و خواست هایِ یک خردسال ده ساله، با نیازها و توقعات امروزتان یکسان است؟ آیا امروز، دانش و بینشتان، دید و برداشت و شعورتان، با آن خردسالِ ده ساله، یکی است؟ حتی از نظر جسمی، آنقدر تفاوت وجود دارد که نمیتوانید لباسی را که در ده سالگی میپوشیدید، امروز به تن کنید! قوانین و نهادها نیز باید به روز درآیند، وگرنه مانند لباس ده سالگی در تن یک شهروند، بشدت - دست و پا گیر و محدود کننده و حتی - خفقان آور خواهد بود.
مشکلی که ما امروز با آن روبرو هستیم، حکومتی است که میخواهد با دید و برداشت و نسخهی ۱۴۰۰ سال پیش، زندگی امروز مردم در قرن کامپیوتر و فضا را هدایت کند، و مشکلات جامعه قرن بیست و یکم را پاسخ بدهد! جامعهی روحانیت (آخوندها)، از نظر دانش و بینش، شعور، و دید و برداشت، هنوز در دوران بدویت هستند. آیا سخنان این آخوندها را در مورد زمین لرزه، بخاطر دارید:
احمد جنتی در مورد پیش بینی زلزله: "این گونه مسائل با دعا و توجه به خدا، قابل جلوگیری است... با توسل، عبادت، خیرات و توبه میتوان جلوی زلزله را گرفت".
احمد خاتمی: "معصومین میگویند اگر به درگاه خدا انابه (التماس) کنید، زلزله متوقف میشود،... هیچ کس جز معصومین که علم غیب دارند نمیتوانند زمان دقیق زلزله را مشخص کنند... ما در قرآن آیهی "ضد زلزله" داریم... که اگر کسی شب یا روز بخواهد بخوابد و آیهی ۴۱ از سوره فاطره را بخواند خانه بر سر او خراب نخواهد شد. "
کاظم صدیقی: "بانوانی که ظاهر مناسبی ندارند باعث گسترش زنا در جامعه میشوند که این باعث افزایش زلزله است.... بسیاری از بانوانی که ظاهر مناسبی ندارند... باعث لغزش دلهای جوانان و آلودگی دامن آنها و گسترش زنا در جامعه میشوند که باعث افزایش زلزله است. "
سخنان و باور آخوندها، در مورد مبارزه و مقابله با ویروس کرونا:
امام جمعه، تولیت آستان قدس حضرت معصومه، و نماینده ولی فقیه در استان قم، با تعطیل اماکن مذهبی مخالف بود. و گفت: "دشمن میخواهد قم را شهری نا امن نشان دهد و انتقام همه شکستهای خود را از قم بگیرد. ما این حرم را دارالشفا میدانیم، دارالشفا یعنی مردم بیآیند و از امراض روحی و جسمی شفا بگیرند؛ نه تنها مردم نباید از رفتن به اماکن مذهبی در قم مانند حرم حضرت معصومه منع شوند، بل که برای گرفتن "شفای جسمی" به این اماکن بروند.
زیارت و ازدحام هزاران تن در حرم، مناسب ترین کانال برای شیوع ویروس کرونا بود، و استان قم بالاترین درصدِ مبتلایان و قربانیان را داشت.
علی خامنهای به مردم میگوید برای مقابله با ویروس کرونا: باید توسل به شفاعت و وساطت از اعمهی اطهار و طلب کمک از اون بزرگواران کرد. توسل به اعمهی اطهار و بنی مکرم اسلام، میتواند خیلی از مشکلات را بر طرف کنند. توصیه میکنم دعای صحیفهی سجادیه را که در مفاتیح هم هست را بخوانید. این دعای خیلی خوبی است.
"یک تاریخ نویس مصری از قول پیامبر نوشته: مکه و مدینه با فرشتگان احاطه شده است، و بیماری و طاعون نمیتواند وارد آنها شود. ملاها در ایران نیز، مکه و مدینه را کمی گسترش دادند که شامل حرم و آرامگاه هم بشود.
با در نظر گرفتنِ قِدمَت ۱۴۰۰ سالهی دانش و بینش و شعورِ آخوندها، عقب مانده ترین قشرِ جامعه، نباید تعجب کنیم که چنین سخنانِ پوچ و بی معنی را بیان میکنند. فراموش نکنید که "از کوزه همان برون ترواد که در اوست. " آخوند خمینی و خامنهای و جنتی و خاتمی و صدیقی و بقیهشان، در حدِ دانش و بینش و شعورشان سخن میگویند. پرسش اینجاست که آیا زندگی آنروز، و دانش و بینش آنزمان؛ میتوانند پاسخ گویِ خواستها و انتظاراتِ جامعهی امروز بشری باشند؟ آیا کوچکترین شباهتی بین هزار و چهار صد سال پیش و امروز وجود دارد؟ آیا میتوان انسانِ امروز را با قوانینِ قیمومت و آقا بالاسری و محدودیتهای چهارده قرن پیش، هدایت کرد؟ انسانِ امروز، به اقیانوسی از اطلاعات و دانش و بینش دسترسی دارد.، شهروندی است که هم میداند و هم میفهمد و هم میتواند با اراده و انتخاب، زندگی خود را اداره کند.
ولایت فقیه و شورای نگهبان و تشخیص مصلحت، متعلق به قرون بیخبری، و دوران نا آگاهی و بدویت است. دوران ارباب - رعیتیِ سلطنت، و امام - اُمتیِ مذهب، سپری شده اند؛ انسان امروز، با دانش و بینش به مقام شهروندی رسیده؛ نه اراده و انتخابش را واگذار میکند و نه حق و حقوقش را تسلیم دیگران مینماید. شهروند، خودش تصمیم میگیرد، شخصاً انتخاب میکند و آگاهانه گام بر میدارد. امروز روز برابری انسانها و عدالت اجتماعی و حکومت مردمی است.
دو باورِ اندیشکده آگاهی و شناخت، ما را در مقابل ولایت فقیه قرار میدهد:
باور نخست: امروز، "خردگرایی" و پذیرش ارزش و آبروی انسان، حکم میکند که همه چیز باید، برای زندگی انسان و در خدمت انسان باشد. نوع حکومت؛ قوانین حاکم بر جامعه؛ آموزش و پرورش؛ سیستم اقتصادی؛ حتی ایدئولوژی و مذهب؛ همه و همه باید برای آسایش، آرامش، و پیشرفت انسان باشد. (دیباچه اندیشکده)
باور دوم: حکومتها، بصورت کلی، یا خداسالار هستند و یا مردمسالار؛ یعنی یا مدعیِ مشروعیت الهی هستند و یا منتخب مردم. در چارچوب باور نخست، تنها حکومت انسان مدار و مورد پذیرش شهروندِ امروز، حکومت مردمسالار است. حکومتی که مشروعیتش از مردم است: حکومتی از مردم، بوسیلهی مردم و برای مردم. (دیباچه)
این دو باور با اصل ولایت فقیه در تضاد هستند. اصلِ نخست: در جمهوری اسلامی فرض بر آنستکه انسانها قادر به تشخیص راه از چاه نیستند و باید تابع روحانیت که جانشین خداوند و مبین دین هستند، باشند. اصلِ دوم، جمهوری اسلامی بر این باور و یا در این توهم است که ولایت فقیه، نه امری انتخابی یا انتصابی است، بل که امری الهی.
قصد ما، برپائیِ جمهوری دموکراتیک و لائیک ایران است. جمهوری، یعنی نه به سلطنت؛ دموکراتیک، یعنی آری به انتخاب، لائیک، یعنی نه به فقاهت و دخالت مذهب، و ایران، یعنی همه چیز باید در چارچوب فرهنگ و یکپارچگی ملت و تمامیت ارضی کشور باشد.
امیرحسین لادن
چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۹
ahladan@outlook. com
آخرین رجزخوانیها و دیگر هیچ، علی اکبر امیدمهر