رژیم ایران در حال تبدیل شدن به یک نظام در حال محاصره است. محاصرهی خارجی از سوی آمریکا، اسرائیل و متحدانشان به شکل نظامی و اقتصادی و محاصرهی اجتماعی از سوی اکثریتی خشمگین، ناراضی، کرونا زده، بیمار، بی نان و بی آب و گرسنه از مردم ایران. در این شرایط، یگانه روزنهی امید تهران به انتخابات آتی ریاست جمهوری در آمریکا بود. این روزنه، با وخیم ترشدن چشم انداز این رویداد در آمریکا، از همین حالا در حال بسته شدن است. «دونالد ترامپ» به طور غیر مستقیم اعلام کرده است که آمریکا را تا مرز یک جنگ داخلی به پیش خواهد برد، اما کاخ سفید را ترک نخواهد کرد. این خبر از آن میدهد که، کاندیدای مطلوب رژیم ایران، «جو بایدن»، به عنوان برندهی احتمالی انتخابات سوم نوامبر در آمریکا، باید از میان آتش و خون عبور کند تا به کاخ سفید برسد. این که بعد، دربین سَمنهای خود، وقت داشته باشد به یاسمن پژمردهی رژیم ایران هم بپردازد به چشم اندازی دور و دیر نیاز دارد.
در این فاصله اما وضعیت داخل کشور به سوی «انقلاب اسیدهای معده» به پیش میرود. تمامی گزارشها حاکی از لشگر کشی گستردهی نیروهای سپاه و بسیج به خیابان هاست؛ رژیم در انتظار آغاز شورش مردم فقیر و خشمگین روزشماری میکند. در این بین، سایهی جنگ در خلیج فارس و هجوم گستردهی نظامی اسرائیل-اعراب-آمریکا بر سر ایران سایه افکنده است. نفع این جنگ برای ترامپ درآمریکا، نتانیاهو در اسرائیل و نیز مستبدین کشورهای عرب منطقه، در کنار کارکرد رونق بخش آن به اقتصاد فَشَل اروپا و آمریکا، میتواند انگیزهای قوی برای آغاز آن باشد.
پس، سه پارامتر احتمالی دخیل در معادلهی تعیین تکلیف وضعیت و آینده ایران را لیست کنیم:
۱. انتخابات آمریکا به جنگ داخلی ختم شود.
۲. اسرائیل درصدد برآید که آن جنگ داخلی احتمالی آمریکا را به جنگ بیرونی این کشور با ایران گره بزند.
۳. فشارهای اقتصادی و وخامت معیشتی علتی برای آغاز شورشهای خونین در داخل شود.
هر سه عامل به طور موازی و همزمان و در عین حال مرتبط و موثر برهم به پیش میروند. اگر این سه متغیر را در یک معادلهی مرتبط قرار دهیم برآیندهای آن به طور روشن این است:
• بروز جنگ داخلی در آمریکا بهانه و فرصتی برای انتقال بحران درونی این کشور به بیرون میشود و به این واسطه جنگ با ایران کارکرد و حتی ضرورت پیدا میکند.
• در صورت به خطر افتادن آیندهی ترامپ در سایهی یک انتخابات پرحادثه، اسرائیل برای از دست ندادن فرصت، از اتحاد جدید خود با اعراب برای شروع جنگ و کشاندن آمریکایِ هنوز تحت حکومت ترامپ به آن استفاده خواهد کرد.
• اگر جنگ نظامی کلید نخورد اما فشارها و تحریمها بر اقتصاد ایران -به دلیل بلاتکلیفی انتخابات در آمریکا- ادامه پیدا کند، میلیونها ایرانی گرسنه چارهای جز تسویه حساب خونین با حکومت آخوندی-پاسداری دزدسالار نخواهند داشت و به سوی یکی از پرحادثه ترین و پرهزینه ترین جنبشهای اجتماعی تاریخ ایران خواهیم رفت.
از این سه احتمال، دوتا به سوی جنگ نظامی و یکی به سمت جنگ اجتماعی میل میکند. سناریو چهارمی اگر در راه باشد باید شواهد متقنی بر آن یافت تا بتوان در این محاسبات آن را لحاظ کرد. به طور مثال، بسیج چرخ پنجم نظام -یعنی تفالههای باقی مانده از جریان ورشکستهی اصلاح طلبان- با چراغ سبز بیت رهبری و شورای فرماندهی سپاه و سفارش اتاقهای فکر موئتلفه میتواند شواهدی براین سناریو بسیار کم احتمال باشند.
نگارنده بر این باورست که آن چه بر سر ایران خواهد آمد بیشتر از آن چه حاصل یک وضعیت ملی و حتی منطقهای باشد، قرار است آغازگر استقرار منطق یک نظم نوین جهانی باشد که در مقالات قبل از آن به عنوان «عصر پساکرونایی» نام بردیم. در این عصر، تمام کشورهای دارای مدیریت ضعیف دولتی از یک سو و جامعهی مدنی ضعیف از سوی دیگر، محکوم به پرداخت بالاترین هزینهها خواهند بود. به این ترتیب میبینیم که -به طور بالقوه- کشورمان به سوی موقعیتی میرود که در آن، وضعیت کشورهایی مانند یمن، لیبی، سوریه، افغانستان و عراق، به مراتب بهتر و قابل تحمل تر از ما خواهد بود.
درک واقعیت سهمگین سناریویی که در حال تقویت برای شکل بخشیدن به آینده ایران است کار آسانی نیست، اما کاریست ضروری. در نبود یک جایگزین فراگیر مردمی برای نظام جمهوری اسلامی، جایگزین رژیم -در هر یک از سه سناریو بالا- میتواند نیرویی غیرفراگیر، مورد حمایت قدرتهای دخالتگر در ایران و همسوی با نظم نوین جهانیِ در عصر پساکرونایی باشد. به نظر میرسد که به پایان زمان توهم درک ضرورت و تدارک رویکردی عمل گرا در قبال این واقعیت جدید رسیدهایم. به هم ریختن تناسب شانسهای بالقوهی خوب و واقعیتِ بالفعلِ بد بر عهدهی نیروهای آگاه و مسئولیت پذیر جامعه است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نگارنده در تلویزیون دیدگاه به این وبسایت مراجعه کنید: www.didgah.tv
آدرس ایمیل تماس با نویسنده: [email protected]
صدها نوید، مهران رفیعی