همه کوشش نگارنده با توانِ ناچیزِ خود، برایِ آینده ایران و هُشیاری هر چه بیشتر جوانان آیندهساز ایران است تا پس از رهایی از حکومت آدمخوارِ اسلامی، در دنیایی بهتر از دنیایِ ما گذشتگانِ خود زندگی کنند.
قانونِ اساسی آینده و چند نکته مهم
تا کنون شمارِ زیادی از هممیهنان در باره قانونِاساسی آینده نوشته و گفته اند. اینک برایِ همه حتا مردم عادی نیز جدایی دین از دولتوحکومت دیگر امری روشن و پذیرفته شده است. در پیشنهادها برایِ قانونِاساسیِآینده ایرانِ آزاد، دمکراتیک و لاییک که مبنایش نیز اعلامیه جهانی و پذیرفته شده حقوقِبشر است، در باره پایهایترین ستونهایِ قانونِاساسی نیز فراوان سخن بهمیان آمده است، ولی از دیدِ نگارنده تنها این بسنده نیست که ما از جدایی دین از دولتوحکومت و کوتاه کردنِ دست روحانیان از دخالت در قانونِاساسی و سیاست بگوییم و بنویسیم. در قانونِاساسیِآینده باید پیشبینیهایِ دیگری نیز انجام بگیرد تا زمینههایِ شوم کاسبکاریِ و مغزشوییِ روزهخوانها (روضهخوان) نیز در جامعه ریشهکن شده و جامعه ایران بهشکلی جدی در راهِ رهایی از ترفندها و ریاکاریهایِ روحانیان و از میان برداشتنِ خرافههای دینی، که تا ژرفنای جامعه نفوذ ویرانگر داشته و سدی در برابر پیشرفت جامعه ایران بوده نیز گام بردارد. بنابراین نگارنده خوانندگان گرامی را به چند مورد، از دیدِ خود مهم، دیگر توجه میدهد که شاید تا کنون بهآن پرداخته نشده باشد.
حکم فتوا و تکفیر
ـ در ایرانِآینده و در قانونِاساسیِآن میباید بندی وجود داشته باشد که بر مبنایِ آن اگر آخوندی فتوا بدهد و یا کسی را تکفیر کند، به بالاترین میزان جزا برابر با برنامهریزی برایِ جنایت و آدمکشی محکوم شود. اگر بهدنبال چنین فتوا و یا تکفیری قتلی انجام بگیرد فتوا دهنده و تکفیر کننده، باید بهجزایی سختتر از اجرا کننده آن فتوا و تکفیر، جزایی برابر با قتل برنامهریزی شده (قتلِ عمد)، محکوم شود.
ـ هر آخوندی بههرشکل و شیوهای دست بهتحریک مردم و سدسازی در راه پیشرفت جامعه بزند، باید مجازات شود. همه این دادگاهها میباید آشکار (علنی) باشند.
ممنوع کردن زنجیرزنی و قمهزنی
در ایران آینده و در قانونِاساسیِ آن، نمایش زشت و بیخردانه زنجیرزنی و قمهزنی نه تنها ممنوع که برای انجامدهنده آن میباید همراه با مجازاتِ باشد. سینه زنی و عزاداری برای باورمندان تنها میباید در درونِ مسجدها باشد و آنها حق حضور درخیابانها را نباید داشته باشند.
مسجدها و امامزادههایِ ساختگی و دروغین
باید از شمار مسجدها به فراوانی کاسته شده و آنها به مرکزهای آموزشی، فرهنگی و هنری تبدیل شوند. با همه امامزادههایِ ساختگی و دروغین نیز میباید بههمینشیوه برخورد شده و این مکانها در خدمتِ پیشرفت جوانان و جامعه قرار بگیرند.
ـ ویروسِکرونا بههمه نشان داد که این امامزادهها کارهای نبوده، هیچ معجزهای ندارند و همه آنهاخود در برابر کرونا زانو زدهاند. ویروس کرونا به افسانهسازیها در باره این امامزادهها، از بزرگ تا کوچکشان، پایان داد و پسازاین دیگر هیچ ایرانی با درک و خردمندی وقتِ گرانبها و پولِ بیزبانش را برایِ این مکانها بهباد نخواهد داد.
گزینش باور، دین و مذهب
ـ یک امر مهم دیگر؛ در ایران آینده باید بندی در قانون اساسی باشد که بنا برآن همه جوانان که به سن قانونی میرسند حق داشته باشند که خود اراده کنند چه باور، دین و مذهبی داشته و یا بهکلی باورمند به دین و مذهبی نباشند. پدر و مادرها حق نخواهند داشت که فرزندان خود را مجبور به پذیرش دین و مذهب و باور خود کنند. پیش از رسیدن به سن قانونی نیز پدر و مادرها نباید حق داشته باشند فرزندان خود را مجبور به پیروی از خود و انجام سنتهایِ دینی/مذهبی خود کنند.
نگارنده در آینده در زمینههای دیگر خواهم نوشت از آن میان "حلال و حرام"، "نجس، مکروه و ممنوع از دیدِ روزهخوانها" که بندهایی است که به دستوپایِ مردم بستهاند تا بر مغز و زندگی مردم فرمانروا باشند و هیچیک پایه علمی و درستی ندارد و برایِ روزگار امروز مسخره و توهین به خرد و درک انسانی است و تنها به دردِ همآن قفسههایِ پوسیده دکانهایِ کاسبی روزهخوانان میخورد!
یکبار دیگر بهروشنی باید گفت که ایران میباید خود را از گردابِ کشنده روش و منشِ پسمانده روزهخوانها و خرافههایِ دینی بیرون کشیده و از گردونه کشورهایِاسلامی بیرون آید تا راه بر پیشرفتاش باز شود.
اگر قانونِاساسیِآینده ایران موردهای آمده در بالا را دربر نگیرد، نگارنده به عنوان یک ایرانی، بهآن رای نخواهد داد!