منشه امیر - رادیو پیام اسراییل
یکی از پر ریسک ترین شرط بندی های سیاسی در دنیای امروز آن است که آیا گفتگو خواهند کرد و یا گفتگو نخواهند کرد؟
پرسش دیگرآن است که آیا به نتیجه خواهند رسید و یا نخواهند رسید؟
دیدگاه ها در این مورد متفاوت است.
جناح بندیها وجود دارد.
یک طرف میگوید که رژیم ایران هرگز وارد گفتگو نخواهد شد حتی در بدترین شرایط.
و دیگران می گویند هنگامی که حکومت موجودیت خویش را در خطر ببیند به مذاکرات تن در خواهد داد،مگر نه آن است که نرمش قهرمانانه اعلام کردند و قرارداد برجام را پذیرفتند و آن را امضا کردند.
دیگران میگویند که اگر حکومت ایران یک بار دیگر وارد گفتگو شود، پس از آنکه بارها و بارها علی خامنهای گفته است که به آمریکا نمی توان اعتماد کرد و او خروج پرزیدنت ترامپ از برجام را نشانه عدم اعتماد به ایالات متحده معرفی کرد اکنون چگونه ممکن است به میز مذاکرات باز کردند.
و پاسخ گروهی به این پرسش آن است که امروز کشتیبان را سیاستی دگر پدید آمده است.
ترامپ رفت و بایدن آمد و بایدن از روز اول آغاز پیکار انتخاباتی خود گفته بود که حاضر است به برجام بازگردد و با حکومت اسلامی راه آشتی در پیش گیرد و این درحالیست که پرزیدنت ترامپ در پیکار انتخاباتی خود گفته بود که رژیم ایران حتماً به پای میز مذاکرات بر خواهد گشت اگر ترامپ دوباره پیروز شود.
وی گفته بود اگر چنین شود او در ظرف مدت کوتاهی خواهد توانست که با رژیم ایران به توافق برسد.
ممکن است اینگونه سخن گفتن و اینگونه ارزیابی بخشی از پیکار انتخاباتی بوده است اما مسلم آن است که رژیم ایران به آسانی به مذاکرات باز نخواهد گشت و اگر هم باز گردد به آسانی شرایط آمریکا را نخواهد پذیرفت و اگر هم بخواهد حسننیت، تفاهم و نرمش نشان دهد باز هم احتمال دارد که مذاکرات برای مدتی طولانی به درازا بکشد. بنابراین می آیند و یا نمی آیند و اگر بیایند توافقی حاصل خواهد شد و یا نخواهد شد؟ به یاد آوریم سخنان روح الله خمینی را به علی خامنهای ، در آن هنگام که خامنهای رئیس جمهور بود که گفت: برای حفظ موجودیت حکومت اسلامی باید به هر تلاشی دست زد و حتی اگر متوقف گذاشتن انجام فرایض اسلامی برای مدتی معین باشد.
با همین شیوه بود که علی خامنه ای به نرمش قهرمانانه دست زد و برجام را امضا کرد.
اما برجام برای حکومت اسلامی ایران امتیازات بسیار داشت و آن رژیم را از سقوط حتمی نجات داد و علی خامنهای توانست همچنان به قدرت ادامه دهد و از فروپاشی رژیم جلوگیری کند.
آیا امروز شرایط همان شرایط دوران اوباما میباشد؟
درست است که جو بایدن به مدت ۸ سال معاون ریاست جمهوری ایالات متحده در دوران اوباما بود و درست است که او نظارهگر قرارداد و توافق برجام و شاید هم در رسیدن به آن نقشی به عهده داشته است.
اما از آن هنگام تاکنون آب های زیادی در رودخانه جاری شده است و اوضاع دگرگون گردیده و جو بایدن امروز همان معاون ریاست جمهوری نیست او باید سیاستگذاری کند و تصمیم بگیرد و آنچه را برگزیند که با تجربه ای که اندوخته میتواند منافع امنیتی- سیاسی و اقتصادی ایالات متحده را به بهترین وجه تامین کند.
مسلم آن است که بایدن همانند پرزیدنت ترامپ میداند که اگر توافق فقط هستهای باشد نتیجه لازم حاصل نخواهد شد.
بایدن هم می داند که هدف عمده باید جلوگیری از فتنه گری های حکومت ایران در منطقه باشد.
جلوگیری از فتنه گری به مفهوم نه فقط متوقف کردن برنامههای اتمی بلکه برنامههای موشکی باشد و متوقف ساختن و باطل کردن دخالتهای نظامی حکومت ایران در منطقه و همچنین دست برداشتن از کینه توزی نسبت به اسرائیل و همچنین دست برداشتن از تعرض نسبت به امارات- عربستان و کشور های دیگر اسلامی اهل تسنن که در خط حکومت شیعه ایران نیستند.
علاوه بر این اکنون مدت مدیدی است که مسئله حقوق بشر ایران مطرح شده است و رژیم باید پاسخگو باشد.
جنایات به حدی رسیده که دنیا دیگر نمیتواند در برابر آن سکوت کند و اگر جو بایدن فرد با انصاف و با وجدانی باشد اگر از اصول دموکراسی پیروی می کند مسلماً هنگامی که مذاکرات با حکومت ایران آغاز گردد مسئله حقوق بشر را نیز مطرح خواهد کرد و رژیم ایران ناچار خواهد گردید اگر میخواهد به توافقی برسد و خود را نجات دهد که از این پس از سرکوب مردم دست بردارد.
جنایت نکند.
زنان را در زندان هدف تجاوز جنسی قرار ندهد.
و با فقر مبارزه کند و از دزدی ها دست بردارد و این بار اگر مردم ایران دوباره خیزش کنند و این بار نه مانند دوران وزارت خارجه هیلاری کلینتون بلکه ناچار خواهد بود در کنار ملت ایران بایستد و از خیزش آنان جانبداری کند.
این انتظاری است که از جو بایدن اگر ریاست جمهوری او قطعی شود می رود.
یک نکته دیگر، بایدن پس از آنکه سوگند ریاستجمهوری ادا کند برنامه های بسیار و مشکلات عدیدهای در داخلی ایالات متحده در برابر خود دارد.
بزرگترین دلمشغولی دولتی که پس از ۲۰ ژانویه رسمیت خواهد یافت رسیدگی به مصیبت کرونا در ایالات متحده است.
امروز دیگر هیچ کس در آمریکا نمیتواند نسبت به ادامه این وضع سکوت کند و این مستلزم تلاش بسیار و زمانی طولانی خواهد بود علاوه بر این دولت جدید جو بایدن باید مسائلی را که در رابطه با ایران و برنامه های موشکی و اتمی و فتنه گری ها در منطقه است مورد ارزیابی و بازبینی قرار دهد.
دنیای خاورمیانه عوض شده است.
برخی کشورهای مسلمان و عرب دعوت اسرائیل را برای برقراری صلح پذیرفتند. امارات- عربستان و دیگر کشورها از حکومت اسلامی ایران و برنامههای تعرضی آن در هراس هستند و راه رهایی و پشتیبانی میطلبند.
اینها برخی از شاخصهای تغییرات و تحولاتی است که در منطقه خاورمیانه رخ داده و رخ می دهد و همه اینها را جو بایدن باید در نظر بگیرد.
هر اندازه هم که حزب دموکرات اهل مسالمت و معامله و آشتی و همکاری باشد اما از اصول خود و از مطالب بسیار مهمی که با امنیت ایالات متحده و امنیت جهانی ارتباط دارد به آسانی صرف نظر نخواهد کردو
این را حکومت ایران باید بداند و مورد توجه قرار دهد.
و پرسش دیگر در این شرط بندی و قمار
آیا با آنچه گفتیم سران حکومت ایران و شخص علی خامنه ای و فرماندهان سپاه پاسداران آیا حاضر خواهند شد به پای میز مذاکرات بازگردند و یا آنکه به سیاست کنونی ادامه خواهند داد و بحران اقتصادی و اجتماعی و کرونا در ایران همچنان پیشرفت خواهد کرد و مردم ایران فقیر و فقیر تر خواهند شد و شهروندان هر چه بیشتر جان خواهند سپرد و یا رهسپار بیمارستان خواهند شد.
و به موازات آن سرکوب و آدمکشی ادامه خواهد یافت و حتی بیشتر و بیشتر خواهد شد.
آیا حکومت اگر این شیوه ها را در پیش گیرد خواهد توانست به دوام خود ادامه دهد؟ برخی در رژیم ایران میگویند که باید رژیم کره شمالی و آنچه را که در سوریه میگذرد نمونه قرار داد و دید که هم در کره شمالی و هم در پایتخت سوریه دمشق رژیم ها همچنان به حکومت خود ادامه می دهند.
اما این به بهای فقیرتر و محنت زده شدن مردم کره شمالی و ادامه کشتار و خونریزی در میان مردم سوریه است.
آیا ایران کره شمالی و یا کشور سوریه است؟
خیر و خیر زیرا شناخت مردم ایران از امور سیاسی و خیزش آنان و ایستادگی در برابر سرکوب ها بسیار گستردهتر از کشورهایی هستند که از آنها نام بردیم.
مردم ایران به این نتیجه رسیدند و هرچه بیشتر می رسند که این راه به ترکستان می رود و حکومت ایران هرگز نخواهد توانست مشکلات بنیادین کشور را حل کند.
این رژیم هرگز نخواهد توانست از شعارهای خود دست بردارد . به آن ادامه خواهد داد و از برنامههای اتمی گذشت نخواهد کرد و به برنامههای موشکی ادامه خواهد داد. و همچنان خرافه پرستی را تقویت خواهد کرد و در شرایط امروز که حتی در بنادر جنوبی ایران ده ها هزار تن کالا مانده که توان و قدرت و تجربه ترخیص آن را ندارند هنگامیکه کرونا به این مرحله فاجعهبار رسیده که سراسر کشور را در بر گرفته است حکومت چگونه خواهد توانست دیگر مشکلات کشور را حل کند.
از یک سو می گویند که برای اجرای برنامه های اتمی و موشکی ده ها میلیون و شاید صدها میلیارد دلار پول هزینه کردند که اگر از آن دست بردارند به مفهوم آن است که اعتراف کردند که این ثروت ملی مردم ایران را به هدر دادند.
و اگر شرط آمریکا را برای حفظ حقوق انسانی در ایران بپذیرند و از سرکوبگری دست بردارند آنگاه ملت ایران درخواهند یافت که امروز بیش از هر زمان دیگری موعد به با خیزی فرا رسیده است و حکومتی لرزان در برابر خود دارند که اگر ملت دست اتحاد به یکدیگر بدهد بیتردید آن را از پای در خواهد آورد.
و به ویژه آن که هم اکنون نهادهای بین المللی ارزش های معنوی جهان شمول به یاری ملت ایران آمده است و ملت این بار دیگر تنها نخواهد بود.