الف
محسن سلگی
شكست ترامپ اين قاتل شهيد والامقام قاسم سليماني، همراه با برداشت هاي غلط و اميدهاي واهي بوده است؛ برداشت ها و اميدهايي مبني بر اين كه رابطه ايران و امريكا تغيير كرده و مسئله اقتصاد ايران در پي اين حل مي شود.
ذيلاً خواهيم گفت كه دو حزب دمكرات و جمهوري خواه تفاوت ذاتي ندارند و ثانياً امريكا در برابر تماميت ايران و ذات ايران است؛ به بيان ديگر، ذات امريكا و ايران تقابل دارند و نمي توان متوقع عادي سازي روابط اين دو به ويژه در دوران جمهوري اسلامي ايران بود.
جمهوری خواهان و هم دمکراتها در حوزه سیاست خارجی به شدت ایدئولوژیک اند. آنها مفهومی تحت عنوان استثناءگرایی آمریکایی دارند. یعنی آمریکایی ها خودشان را استثناء می دانند و نتیجه استثناءانگاري آن است که به خود حق می دهند رهبری دنیا را حتي با وحشيانه ترين روش ها داشته باشند. در همه اسناد بالادستی آمریکا رهبری این دست عناصر به شدت ایدئولوژیک وجود دارد.
البته ايدئولوژي لزوماً امري منفي نيست و بهتر است برخي ايدئولوژي ستيزان وطني به جاي آن كه آنقدر امريكا را بزك كرده و ميهن خود را تحقير كنند، واقعيت امريكا را منعكس كنند. نتیجه عدم نگاه ایدئولوژیک این است که ترديدگرايي و نسبی گرایی بر ما حاكم شده و افراد دیگر دغدغه هاي خاص جهادي و انگيزه مبارزه ندارند. در طول جنگ سرد آمریکایی ها ضمن اینکه خود به شدت ایدئولوژیک بودند، سعی کردند ایدئولوژی کمونیسم را زیر سؤال ببرند و زير ساتور نقد بگذارند و عميق تر از اين خود ایدئولوژی را اساساً زیر سؤال بردند. نظريه شكست خورده "پايان ايدئولوژي" كه توسط دانيل بل ارائه شد، در همين راستا قابل ارزيابي است.
بايد از خود پرسيد چرا بيشتر كساني كه در وزارت خارجه مسئولیت می گیرند و ماموریتهای وزارت خارجه می روند، تمایل بیشتری به اروپا و آمریکا دارند؟ اين همان نگاه به غرب است كه از خوداتكايي دوري كرده و با اصل استقلال و عزت بيگانه است.
دعوای ریشه ای غرب با ما هسته اي و موشكي و حتي جمهوري اسلامي نيست بلكه ايران است.
برخي به خطا تصور مي كنند كه امريكا با ايران بر سر هسته اي و يا موشكي مشكل دارد. اين در حالي است كه امريكايي ها به خوبي مي دانستند و مي دانند ايران هرگز در پي سلاح اتمي نبوده است. حتي اگر موشكي را هم تمام و كمال به آنها بدهيم باز هم از دشمني ايران عزل نظر نخواهند كرد.
اخيرا مفهوم برتري كيفي اسرائيل، در امريكا به شدت مورد تأكيد قرار مي گيرد. ماجراي برجام گون جت های اف 35 آمریکایی كه اسرائیلی ها قول آن را به مقامات اماراتی دادند، اين بود كه توافقي صورت گرفت اما توافق که انجام شد به يكباره اسرائیلی ها از در مخالفت وارد شدند و به آن اعتراض كردند. اماراتی که حتي در فرودگاه هايش همه چيز را به زبان انگليسي نوشته است و مطيع مطلق امريكا است هم تحديد مي شود. امنیت همين فرودگاه هاي امارات با آمریکایی هاست. شواهد كثيري وجود دارد كه نشان مي دهد امارات کشور مستقلی نیست. با وجود اين، هرگز امريكا رقابت-حتي رقابت ضمني يا پيامدي و نه رقابت به عنوان هدف- اين كشور با اسرائيل را تحمل نخواهد كرد. برتری کیفی در سال 2008 قانون شده و از آن سال به بعد در هر سند بالادستی آمریکا این برتری کیفی اسرائیل وجود دارد. از جمله سندی که دمکراتها برای انتخابات تهیه کردند. در نهایت برتری کیفی نظامی در همین متن دموکراتها هم وجود دارد. نقش سندرز مدعي دمكراسي در اين سند بس برجسته و جدي است و اين دندان نيشي است كه ژست دمكرات ها و گزاره هايي مانند "بازگشت به برجام و بازگشت امید" را دچار بن فكني و یا تردید مي كند.
بي معنا نيست كه برنارد لوئيس پدر تجزيه طلبي ايران يك امريكايي است. امريكا و اسرائيل با توانايي هاي ذاتي ايران مشكل دارند. آنها با وسعت، جمعيت، ژئوپلتيك، منابع حياتي و تاريخ و تمدن ايران مشكل دارند. چيزي كه براي آنها بي خطر است، ايران تجزيه شده و ايرانستان است. براي همين تقابل ذاتي بود كه حتي باوجود سازگاري حداكثري پهلوي با امريكا و اسرائيل اما آنها مخالف قدرت زياد از حد شاه بودند. روي اين ملاحظات، بسيار ناواقع بينانه است كه انتظار داشته باشيم با روي كارآمدن بايدن، قرار است تغيير عمده اي اتفاق بيافتد و جاي افسوس دارد كه برخي نه فقط از تاريخ، كه حتي از تجربه هاي خود هم درس نمي گيرند و بازهم در پي القاي اميد كاذب به مردم هستند. نااميدي بعد از اميد كاذب بسيار بدتر از نااميدي بعد از نااميدي است و آنچه منشأ اميد صادق و حقيقي براي هر كشوري خواهد بود، اتكاي به ظرفيت هاي دروني است. اين درباره ما كه ذاتيات و توانايي هاي طبيعي فوق العاده اي داريم صادق تر است. وقت آن رسيده كه صرفاً به خود اتكا كنيم.
پاپ فرانسیس عکس یک مدل نیمه برهنه را لایک کرد
ترامپ بالاخره اعتراف کرد