بایک مجیدی، انصاف نیوز - نصرتالله تاحیک دیپلمات سابق ایرانی دربارهی الزام پیش شرط برای مذاکره مجدد با آمریکا میگوید: آمریکا ابدا برای ایران پیش شرط نخواهد گذاشت اما ایران باید الزاماتی را به برجام اضافه کند تا اگر تحولاتی اتفاق افتاد بتواند استفاده کند. بایدن پیش از انتخابات گفته به برجام برمیگردیم اما باید اصلاحاتی در آن انجام داد. برای مذاکره با آمریکا باید به عملکرد بایدن نگاه کرد چون نه بایدن سوپرمن است نه پسرخالهی ما و همچنین که ایران باید با رعایت موازین حقوقی بین المللی از آمریکا به دلیل خروج از برجام که باعث شد خسارتهایی به ایران تحمیل شود درخواست خسارت کند.
تقریبا سرانجام انتخابات آمریکا مشخص و اگر اتفاق غریبی نیافتد، جو بایدن برندهی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شده است. بایدن با توجه به اینکه در دولت اوباما معاون اول رئیس جمهور بود و در امضای قرارداد برجام حضور داشت پیش از انتخابات صحبت از بازگشت به برجام کرد حالا بعد از مشخص شدن نتیجهی انتخابات، احتمال مذاکره آمریکا با ایران و بازگشت این کشور به برجام شدت گرفته است. اما در ایران با وجود مخالفت نسبی با مذاکره، دولت دوازدهم و در راس آن حسن روحانی مذاکره با آمریکا برای برداشتن تحریمها را رد نکردهاند. بعضی از نمایندگان مجلس یازدهم هم به دنبال گرفتن خسارت از آمریکا به دلیل خروج از برجام و همچنین ترور سردار سلیمانی هستند. بر همین اساس با نصرتالله تاجیک دیپلمات سابق دربارهی مسئلهی گذاشتن پیش شرط برای مذاکره و دریافت خسارت ایران از آمریکا گفتوگو کردیم که متن کامل آن را در زیر میخوانید:
انصاف نیوز: آیا ایران و آمریکا باید برای بازگشت به برجام شرط بگذارند؟
تاجیک: اصولا مذاکرات با پیش شرط، امید به توفیق ندارند و از نظر روانی هم کشورها تمایل دارند مذاکراتی آزاد و در صحنه برابر را در پیش رو داشته باشند و مخصوصا دو کشوری که در زمینه منطقهای و بین المللی در سطوح بالای تنش دو جانبه هستند. لذا گذاشتن پیش شرط نه منطقی، نه عملی و اجرائی است. یکطرف ابرقدرتی است که ادعا میکند امکاناتی هم در جهان دارد. مخصوصا از منظر اقتصادی که ما هم به دلیل داشتن اقتصاد تک محصولی و فروش نفت، نسبت به سلطه دلار آسیب پذیر هستیم. طرف دیگر هم ایران است که تاثیرات ژئوپلیتیکیاش افزون از پهنه جغرافیائیاش شده و قدرت بازی سیاسی نیز دارد و مخصوصا از روحیه و روانشناسی مخصوص به خود برخوردار بوده و با پیروزی انقلاب اسلامی نیز از اعتماد به نفس زائدالوصفی برخوردار شده و حداقل در این مورد که ترامپ یک اشتباه محاسبه فاحش کرده و ایران دست برتر را دارد از آمریکا پیش شرطی نمیپذیرد!
اما فرق است بین پیش شرط و الزامات طراحی روندی که بتواند یک مذاکرات سخت، چند وجهی و بین المللی را به موفقیت برساند. لذا در دورهی جدید تعامل ایران و آمریکا و به دلیل آن سابقهی تاریخی و اقدامات منفی آمریکا طی چهل سال گذشته باعث شده این دیوار بی اعتمادی بلندتر شده ولی نباید در تاریخ ماند و باید از تجربیات تاریخی استفاده کرد و هم به مولفههای جدیدی که در روابط بین المللی وارد شده و ما هم باید مخصوصا درتحولات منطقهائی واقع بین باشیم و در عقاید خود محصور نمانیم بلکه آنچه که شاخصهی مسلمان ایرانی است، شرایط زمانی و مکانی را در اجتهاد روند آتی تعاملات بین المللی خود وارد کنیم تا در کسب منافع حداکثری خود برای ملت ایران موفق باشیم و آنچه که در توسعه سیاسی اجتماعی ایران به سیاست خارجی ما مربوط میشود، به دلیل اشتباهات ما در اقتصاد سیاسیمان وزن سنگینی هم دارد، با دیدن تصویر بزرگ تحولات دست به تصمیمات شجاعانه و صحیح بزنیم و در حالیکه دست برتر داریم و اهرم برای بازی، خودمان را از این عوامل محروم نکنیم.
ایرانیها قبلا گفتند ما اگر بدانیم که پروژه برجام، پروژهی موفقی بین ایران و آمریکا می شود، امکان تبدیل آن به پروسه و روند کاهش تنشها و مشکلات بین ایران و آمریکا مهیا و طبیعتا اگر مسائل دیگری هم مورد علاقه طرفین باشد، میتوان با چنین الگوئی حل کرد. دقت کنیم این مدل پیشنهادی به این معنا است که الگو و مدل برجام در صورت توفیق و حتما با اصلاحاتی در حل مشکلات دیگر استفاده خواهد شد نه اینکه مواردی به آن اضافه کرده و نه اینکه برجام یک و دو باشد، بلکه میشود زمینههای جدید همکاری، رفع دغدغه و پیدا کردن یک مسیر جدید را در آینده به شرط آن که برجام موفق باشد بررسی و حل کرد. ولی متاسفانه اقدام نابخردانه ترامپ باعث شد همین پروژه هم سقط شود اما با درایت ایران و برای کسب حداکثری منافع ملی، برجام تا کنون در انکوباتور نگهداری شود و این تنها بایدن است که میتواند این موجود را نجات دهد.
از این منظر فکر میکنم اول باید ما خود برجام و بستر (Context) آن یعنی مسائل هستهای ایران را نجات داده و احیا کنیم تا سرپا شود، آن موقع میگوییم چون برجام موفق شد، میتواند مدل همکاری و نه صرفا خود برجام بر سایر موارد مورد علاقه تسری پیدا کند.
کشور ما به این دلیل برجام را انتخاب کرد که میخواست رویکرد جدیدی در کار با صحنهها و سازمانهای بین المللی و کشورهای دیگر داشته باشد. رویکرد جدید ما در برجام یک تحول اساسی در نگاه ما به تعاملات بین المللی بود. درست است که با برجام از دیدگاه درونی به دنبال ایجاد فضای تنفسی در سیاست خارجی کشورمان بودیم، ولی از منظر بیرونی، میخواستیم با جامعه بین المللی کار کنیم.
در حقیقت حاکمیت از این منظر برجام را پذیرفت که هم یک فضای تنفسی برای سیاست خارجی کشور باشد و هم یک رویکرد جدید در تعامل بین المللی ما به منظور استفاده از موقعیتهای بین المللی و نیز تثبیت موقعیت خود در نظام منطقه ائی بود. ولی متاسفانه با اقداماتی که ترامپ انجام داد این روند ابتر ماند. ما اول باید برجام را سرپا و فعال کنیم، توجه داشته باشیم که بدلیل گذشت زمان و معطل ماندن اجرای تدریجی اش باید در درون آن اصلاحاتی انجام شود، چرا که اقدامات ترامپ هم باعث شد اجرای تدریجی آن معطل و منتفی شود و هم تحولاتی در آن اتفاق بیفتد. ما باید ضریبی برای این تحولات در نظر بگیریم تا در معادله برجام آن را به روز کنیم. بعد اگر این معادله جدید و اصلاح شده برجام (Modified JCPOA)، و رفع اثار اقدامات نابخردانه ترامپ از سوی آمریکا اجرا و موفق شد، آن موقع بیاییم سایر موضوعات را مطرح کنیم تا با چنین الگوئی حل و فصل کنیم. مثلا اگر آمریکاییها دربارهی خاورمیانه، بحث موشکی و حقوق بشر بحث میکنند، ما بگوییم نظرات، دغدغهها و استانداردهای ما در این مقولات این است، اما حاضریم با حفظ اصول و دغدغه های خودمان راه های رفع دغدغه را پیدا کنیم. میشود این صحبتها را در مسائل و مذاکرات بعدی مطرح کرد، ولی اگر در همان مرحلهی اول بخواهیم مسائل دیگر را به برجام پیوند بزنیم، باید ۲۰ سال دیگر هم دنبال این موضوعات بدویم. این پیشنهاد از آن جهت مطرح میشود که وزن و حساسیت مسائل مورد مناقشه بین دو کشور متفاوت است. مثلا مسائل موشکی به امنیت ملی کشور مربوط میشود و هیچ کشوری و مخصوصا ایران برای طراحی دکترین امنیت ملی و مخصوصا دفاع از سرزمین و استقلال کشور از کشور دیگر اجازه نمیگیرند! ولی اگر اروپا و یا آمریکا نقطه نظر و دغدغه هائی دارند باید به نقاط نظر و دغدغههای ایران و مخصوصا" اهداف غیر شفافی که آمریکا در قبال ایران دنبال میکند و تبعات آن و مشکلاتی که برای مردم ایران بوجود آمده توجه کنند و این موارد فقط با مذاکره حل و فصل میشود.
اگر آمریکا به میز مذاکره برگشت، احتمال گذاشتن پیش شرط از طرف آمریکا وجود دارد؟ در آن صورت پیش شرطهای آمریکا برای بازگشت به برجام چیست؟
نه. آمریکا بدلیل تخریب روند برجام و مخالفت جامعه بین المللی با اقدامات این کشور که توسط ترامپ صورت گرفت و یک موافقتنامه بین المللی که در میان جهانیان ایجاد امید کرده بود را عقیم گذاشت حق گذاشتن پیش شرطی برای برجام را ندارد. بایدن هم گفته است که میخواهد به برجام بازگردد. ولی میخواهد اصلاحاتی در آن انجام دهد. به عقیدهی من، اگر ترامپ خارج نمیشد و سکتهای که در روند اجرای برجام به وجود نیامده بود، در آن صورت میتوانستیم بگوئیم برجام ۴ سال اجرا شده و تجربهی ما این است، حالا بیاییم از نقاط ضعف و قوت آن استفاده کنیم و به سراغ موضوعات دیگر برویم. ولی چون برجام رشد طبیعی خود را نداشته و یا سکته کرده است، در این صورت ما باید اول خود برجام را احیا و سرپا کنیم، بعد به سراغ مسائل دیگر برویم.
با توجه به خسارتهایی که آمریکا به ایران زده است، آیا آمریکا باید به ایران خسارت بدهد؟
معتقدم که ما باید درخواست خسارت کنیم. قبلا هم طی توییتی نوشتم اگر واقعا مسئله درخواست خسارت از سوی ایران جدی است، از الان باید موضوعات و اسناد را جمع آوری و کار حقوقی بین المللی آن را شروع کنیم تا یک پرونده مثلا شامل خسارتهای ناشی از تحریمها و یا حتی حمله نظامیان ایرانی در بغداد و به شهادت رساندن سردار سلیمانی و دیگر همراهانش روی میز بایدن بیاید، نه صرفا یک خواسته باشد. یعنی به این صورت درخواست نشود که کلی بگوییم. باید عدد، رقم و موضوعات آن مشخص شود،خسارات محاسبه و محکمه پسند باشد و ترجیحا بهتر است اقدامات اولیهی حقوق قضایی هم انجام شود. بنابراین معتقدم که باید این موضوع به این نحو جلو برود. اگر بخواهیم همینطور خام مطرح کنیم فایده ندارد. ما متاسفانه در اینجور موضوعها اندکی ضعیف هستیم. ولی اگر این موضوع برایمان جدی است باید روی آن بیشتر کار کنیم.
با توجه به اینکه عمر دولت آقای روحانی رو به اتمام است اگر بازگشت به برجام اتفاق بیافتد، چقدر احتمال دارد دولت بعدی ایران، به برجام پایبند بماند؟
سطح مقولات سیاست خارجی شامل اهداف، تنظیمات و تعاملات خارجی ما بالاتر از دولتهاست. این مقولات حاکمیتی است. یعنی وقتی ما یک قرارداد بین المللی داریم، همه دولتها باید به آن تمکین کنند. ضمن اینکه در سپهر سیاست و حکومت ایران، در حقیقت آن کس یا بخشی که تصمیم میگیرد که پای برجام را امضا کند، موسسات حاکمیتی هستند و تصمیم نظام است که ما برجام را امضا کنیم. مگر اینکه به ضرر کشور باشد و دولت بعدی بگوید، یک بار ترامپ از برجام بیرون رفت و حالا ما برویم و آنهم نیازمند تائید حاکمیتی است. مثلا سازمانهای فرادستی همچون شورایعالی امنیت ملی و یا مجلس شورای اسلامی تصویب کنند.
به عقیدهی من برجام، به عنوان یک راه چاره برای خروج از بن بستی که توسط دولت مهرورز محافظه کاران برای ما بین سالهای ۸۰ تا ۸۸ فراهم کرد و چند قطعنامه بین المللی گرفتیم، فضای تنفس برای کشور را تنگ کرد و ما با دست خود به پروژه ایران هراسی و انزوای ایران کمک میکردیم نجات داد. بنابراین احساس من این است که اگر بتوانیم پروژه برجام را موفق کنیم و با همراهی هم پیمانان در برجام، آن را تبدیل به یک پروسه کنیم تا باعث کاهش مشکلات ما با دنیا و مخصوصا با آمریکاییها شود، فکر میکنم به نفع ماست در برجام بمانیم تا اینکه بخواهیم از آن خارج شویم. معتقدم برجام از آن فیل هائی است که مرده و زنده اش یک قیمت است و ما با دو استراتژی خوب: ۱- منزوی نگه داشتن ترامپ ناشی از خروجش از برجام و ۲- برجام تا زمانی مقدس است که برای کشور و مردم نافع باشد، تا کنون بهترین بازی را داشتهایم و توانستهایم همپیمانانمان را در اردوگاه خود نگه داریم و ابرقدرت امریکا علیرغم تمام تلاشهایش بدلیل عدم وجاهت اقداماتش همچنان تنها مانده است!
یعنی وقتی که ترامپ خارج شد، شاید خیلی در دنیا منتظر بودند ما با انفعال و عکس العملی شدن نیز از آن خارج شویم! اما ما با عقل و درایت، خوشبختانه نه تنها خارج نشدیم، بلکه تلاش کردیم ترامپ نتواند هم پیمانان ما را پشت سر خودش ببرد. به عقیدهی من یکی از ضربههایی که ترامپ در سیاست خارجی خورد همین است. درست است که در انتخابات آمریکا، مسائل خارجی وزن زیادی ندارد و موضوعی که ترامپ را زمین زد کرونا و بحث داخلی بود، ولی به هر صورت، ترامپ نتوانست توفیقی در مقابل ایران داشته باشد. و این از دید تیز بین نخبگان و اندیشکده ها و رسانه های آمریکائی و غربی که جریان ساز هستند دور نماند.
در حال حاضر هم یک فضای حداقلی بین نخبگان آمریکایی به عنوان شکست ترامپ شکل گرفت. حالا اگرچه پایگاه رای ترامپ که کارگران سفید هستند، خیلی به این مسائل توجه نکردند. لذا فکر میکنم برجام همچنان میتواند و ظرفیت آن را دارد که اگر دو طرف تلاش کنند، تبدیل به یک سکو و نقطهی پرشی برای حل سایر مشکلات شود. این کاملا به رویکرد بایدن که نه سوپر من است و نه پسر خاله ما! و تیمش بستگی دارد که علیرغم مشکلات داخلی و اولویتهایشان در داخل و خارج که مدتها طول خواهد کشید تا اثرات اقدامات ترامپ منتفی شود، چگونه میخواهند وزن و قدرت منطقهای ایران را نه تنها در روابط دو جانبه بلکه در سطح توازن ژئوپلیتیکی منطقه مورد توجه قرار داده و بدون افتادن در روندها و اقدامات تخریبی رقبای ایران با یک پیشنهاد و رویکرد ترجیحا کارکردی و نه لزوما ساختاری هم جبران مافات کند و هم زمینه سازندهای برای ایجاد امنیت و ثبات منطقهای فراهم کند.