برای من مثل روز روشن است که دستگاه امنیتی حکومت اسلامی از دو خاصیت رسانه های آزاد اینترنتی برای پیش برد اهداف خود به نحو احسن استفاده می کند:
۱- تزریق انواع و اقسام خبرها و نظرهای راست و دروغ و نیز بهره گیری تمام و کمال از انواع و اقسام خبرها و نظرهای راست و دروغی که کاربران اینترنت فارسی بدون وابستگی به حکومت منتشر می کنند.
۲- بهره گیری از خبرها و نظرهایی که این روزها به خاطر در اختیار همگان بودن ابزار انتشار خبر و نظر در اینترنت تعدادشان به طرز حیرت انگیزی افزایش یافته است.
دوستی از قول یووال نوح هراری، نویسنده ی اندیشمند اسراییلی نوشته است:
در گذشته سانسور از طریق مسدود کردن جریان اطلاعات به اجرا در می آمد. امروز سانسور از طریق غوطه ور کردن انسان ها در سیلاب اطلاعات بی اهمیت و نامربوط عملی می شود.
به همین جریان نحوه ی ترور محسن فخری زاده که نگاه کنیم و اطلاعات غلط بی شماری که توسط حکومت و نیز آدم های بیکار در این باره منتشر شده است دقت کنیم، متوجه این سانسور مدرن که مانع از دستیابی به حقیقت می شود خواهیم شد.
اما بعد از این دو مورد، به موردِ «پیش بینی ها» و «پیش گویی»های سیاسی می رسیم که سال هاست فضای رسانه ای ما را آلوده کرده است.
افرادی چه از نوع رسانه چی های حرفه ای، چه از نوع کاربران اینترنتی آماتور، علاقه ی عجیبی به پیش بینی اتفاقاتی که در آینده در عرصه های سیاسی رخ خواهد داد دارند و ابدا متوجه نیستند که این پیش بینی ها، که «تنها» به حدس و گمان آن ها متکی ست، چه بر سر واقعیت آن اتفاقات می آورد.
جالب اینجاست، که بعد از پیش بینی یک رویداد، اگر نظر پیش بینی کننده غلط از آب در بیاید، تو گویی نه خانی آمده نه خانی رفته است و کسی پیش بینی یی کرده و آن پیش بینی غلط از آب در آمده است. طرف می رود پی کار ش و بعد از مدتی دوباره، در باره ی موضوع دیگری پیش گویی می کند.
اگر هم پیش بینی او درست از آب در بیاید، دیگر زمین و زمان را بنده نیست که این من بودم که به درستی، موضوع را قبل از این که اتفاق بیفتد پیش بینی کردم.
خب. کردی که کردی! چه اتفاقی با پیش بینی تو افتاد؟ آیا چیزی عوض شد؟ آیا مسیر آن اتفاق تغییر کرد؟
خیر.
اهمیت این پیش گویی ها فقط و فقط در نشان دادن «من بلد هستم» طرف است و پر کردن صفحات اینترنت از نظرهای ضد و نقیضی که خواننده را در دریایی از کلمات غرق می کند و مانع تنفس او می شود.
اما جلوی این موضوع را در جهان امروز نمی توان گرفت. این گونه خدشه وارد کردن به چهره ی حقیقت وجود دارد و بعد از این هم وجود خواهد داشت. در این مورد، فقط باید به عقل و خرد خوانندگان متکی و امیدوار بود و بس.
امروز که خبر تایید حکم اعدام روح الله زم مجددا بر سر زبان ها افتاده، بازار پیش گویان سیاسی نیز در این مورد حسابی گرم شده است.
عده ای می گویند او از خود حکومت است و اعدام نخواهد شد.
عده ای می گویند او هر چند از خود حکومت است ولی همان طور که سعید امامی را اعدام کردند، می توانند او را هم اعدام کنند.
عده ای هم می گویند روح الله خبرنگاری ست که پای اعدام است و باید برای جلوگیری از اعدام اش دست به کاری زد.
واقعا چه اهمیتی دارد که روح الله زم حکومتی بوده یا نبوده و حکم اعدام او اجرا خواهد شد یا نخواهد شد؟
آیا شرط بندی بر سر زندگی و مرگ یک جوان جایز است؟
بیایید، همه ی این فرضیه ها را به دور افکنیم و فقط به این موضوع فکر کنیم که باید برای این جوان به اندازه ی یک جمله یا یک حرکت، اقدامی کرد که اعدام نشود.
این کار را هم نه به خاطر او که به خاطر خودمان انجام دهیم که انسانیت مان را ثابت کنیم. که مخالفت مان با اعدام های سیاسی را ثابت کنیم.
اگر روح الله حکومتی باشد و اعدام نشود، این امتیازی خواهد بود برای ما که مانع اعدام او شدیم.
اگر روح الله حکومتی نباشد و خبرنگاری مستقل باشد و اعدام نشود، باز این امتیازی خواهد بود برای ما که مانع اعدام او شدیم.
گمان نمی کنم ابراز مخالفت ما با اعدام یک جوان، آسیبی به شخصیت سیاسی ما برساند.
ظریف: با فشار حداکثری نه ما برنده هستیم، نه آمریکا
درخواست نمایندگان دموکرات برای بازگشت بایدن به برجام