ایران برای پایان یافتن مدت باقیمانده ترامپ در کاخ سفید و رسیدن نامزد دموکراتها به قدرت، روزشماری میکرد
محمد السلمی نویسنده، استاد ادبیات فارسی
ایندیپندنت فارسی - در ماههای گذشته ایران با تکیه بر سیاست انتظار، مراقب نتایج انتخابات آمریکا بود تا معلوم شود که آیا برخلاف میلش دونالد ترامپ برای دور دوم به پیروزی میرسد یا اینکه جو بایدن برنده میشود؛ کسیکه معاونت ریاست جمهوری دوره اوباما را برعهده داشت و در دوران او بود که روابط ایران و آمریکا بهبود قابل توجهی یافت، هرچند که به مرحله عادیسازی نرسید، اما آثار مثبت بزرگی بر روی ایران گذاشت.
اکنون موضوع تا حد زیادی روشن شده است و پیروزی جو بایدن نامزد دموکراتها به گونه غیر رسمی اعلام شده است. اگر چه ترامپ نتیجه انتخابات را نپذیرفته و پافشاری میکند که در انتخابات و در شمارش آرا تقلب و دستکاری صورت گرفته و تعدادی از کارتهای انتخاباتی پس از انقضای زمان تعیین شده وارد سامانه شده است اما به هر صورت در چند هفته آینده مسأله به گونه قاطع حل خواهد شد.
اظهارات رسمی که تاکنون از سوی مقامات ایرانی پخش شده همه به اتفاق هم در راستای خط آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی قرار دارند؛ یعنی اینکه ایران علاقهای به نتایج انتخابات آمریکا ندارد و آن را متعلق به امور داخلی آمریکا میداند و در واقع به رفتار آمریکا نگاه میکند تا اشخاص؛ از این جهت برای ایران فرقی نمیکند که ترامپ برنده شود یا بایدن. این در حالی است که برخی از مقامات ایرانی مانند حمید بعیدینژاد، سفیر ایران در لندن و شماری دیگر، به گونه علنی از شکست ترامپ و پیروزی بایدن، اظهار خوشحالی کردند و آن را نوعی پیروزی ایران بر دشمنانش تلقی کردند.
از سوی دیگر رسانههای نوشتاری ایران، بخش بزرگی از صفحات اول خود را در روزهای انتخابات و تا زمان اعلام پیروزی بایدن از سوی رسانههای آمریکا، به انتخابات آمریکا اختصاص داده بودند و این البته با ادعای مقامات ایرانی مبنی بر اینکه نتایج انتخابات آمریکا برای آنها اهمیتی ندارد، ناسازگار بود.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
توجه ویژه رسانههای ایران به انتخابات آمریکا، این واقعیت را تأیید میکند که ایران علیرغم انکار در اظهارات، برای پایان یافتن مدت باقیمانده ترامپ در کاخ سفید و رسیدن نامزد دموکراتها به قدرت، روزشماری میکرد؛ به ویژه اینکه نامزد دموکراتها، معاون باراک اوباما، فردی است که درباره بسیاری از جزییات گفتوگوهای آمریکا و ایران از سال ۲۰۱۳ تا پایان ریاست جمهوری اوباما آگاهی دارد. گذشته از آن محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران در یکی از مصاحبههای تلویزیونی خود گفته بود که روابط دوستانه بسیار عمیق و دیرین با جو بایدن دارد. افزون بر آن، پس از روشن شدن نتایج انتخابات آمریکا، بهای طلا در ایران پایین آمد و ارزش پول ایرانی در برابر ارزهای خارجی، تا حدودی بالا رفت. اینها همه دلایلی است که نشان میدهد، شاید ایران نسبت به سایر کشورها از نتایج انتخابات آمریکا بیشتر تأثیر گرفته باشد.
اگرچه عباس موسوی سخنگوی پیشین وزارت خارجه ایران و سفیر فعلی ایران در آذربایجان، بعد از اعلام پیروزی بایدن، در صفحه توییتر خود نوشت: «همانگونه که ایران برای کارتر، ریگان، کلینتون، بوش، اوباما و ترامپ تفاوتی نداشت، آنها هم برای ایران فرقی ندارند. جو بایدن هم احتمالا کپی برابر اصل اسلافش باشد؛ اما ایران را باید جو-ایران بسازد و به قلههای افتخار برساند؛ آن هم با اکسیری از یک جو ایمان، یک جو همت و یک جو غیرت.»
اما توییت موسوی با انتقادات تمسخرآمیز و طعنهداری روبهرو شد که چگونه از یک شخصیت دیپلماتیک چنین توییتی صادر شده است. از این رو موسوی مجبور شد که توییت خود را حذف کند.
صرف نظر از پیشبینیهای متفاوتیکه درباره چگونگی تعامل ایران با رئیس جمهور منتخب، در کاخ سفید ابراز میشود، در داخل ایران دیدگاههای مختلفی در مورد بهترین روش برای تعامل با رئیس جمهور جدید آمریکا، وجود دارد. دیدگاه دولت روحانی این است که هر چه زودتر کانالهای ارتباط با بایدن گشوده شود تا قبل از پایان دوره ریاست جمهوری روحانی، جریان موسوم به میانهرو یا اصلاحطلب دستاوردی کسب کند. اما جریان اصولگرا به این نظر است که بهجای شتافتن به سوی بایدن، باید انتظار کشید تا موضع وی در قبال ایران روشن شود. این روش هرچند دردآور است اما امید میرود که نتیجه بهتر و بزرگتری در پی داشته باشد. همچنان جریان اصولگرا در تلاش است تا دولت روحانی را تضعیف کند و خود بر نهادهای دولتی تسلط یابد.
قابل یادآوری است که تمام این کشمکشها در نظام جمهوری اسلامی تنها به سیاستهای داخلی بر میگردد؛ زیرا پرونده سیاست خارجی و امنیت ملی ایران در دست رهبر قرار دارد و تنها او است که حرف آخر را در این مورد میزند و تصمیم میگیرد. اما من فکر میکنم موضع رهبر به دیدگاه جریان اصولگرا نزدیکتر است تا به دیدگاه دولت روحانی و جریان طرفدار او.
از سوی دیگر بعید به نظر نمیرسد که ایران برای اینکه واکنش دولت جدید آمریکا را امتحان کند، سعی در به چالش کشیدن خطوط قرمز رئیس جمهور جدید کند، به ویژه آن که این امر به سیاست منطقهای ایران و پشتیبانی وی از گروههای شبهنظامی، تروریستی و فرقهگرا در عراق، لبنان و یمن، تعلق دارد. این در حالی است که ایران از اتخاذ اقدامات تحریکآمیز در برابر دولت فعلی، خودداری کرده است؛ از این جهت زمانیکه فخریزاده دانشمند هستهای ترور شد، ایران سکوت اختیار کرد تا مبادا ترامپ واکنشی نشان دهد و در نتیجه، همه برگههای بازی درهم و برهم شود.
در بخش اقتصادی، در زمان آینده و پیش از اینکه دولت جدید آمریکا تصمیمی درباره تحریمهای یکجانبه بر تهران اتخاذ کند، ایران سعی خواهد کرد تحریمهای مرتبط با فروش نفت و فرآوردههای پتروشیمی و تحریمهای متعلق به سامانه مالی و بانکداری را دور بزند. ایران تلاش خواهد کرد تا قبل از رسیدن به هر نوع مذاکرهای میان تهران و واشینگتن، میزان جدیت دولت جدید در اجرای تحریمها را شناسایی کند.
افزون بر آن تهران روابط خود با کشورهای اروپایی طرفدار برجام را حفظ خواهد کرد، تا دولت جدید آمریکا را متقاعد کند که به سرعت به برجام باز گردد و تحریمهای یکجانبه را از ایران بردارد. همچنان احتمال میرود که تهران سقف خواستهها را بالا ببرد و خواستار پرداخت غرامت و زیانهایی شود که به دلیل خروج یکجانبه آمریکا از برجام متحمل شده است. البته ایران میداند که به دست آوردن هرگونه غرامت غیر ممکن است، اما عنوان کردن چنین خواستههایی میتواند برای ایران در میز مذاکره کمک واقع شود و در داخل سبب حفظ آبرویش شود.
به همین ترتیب اتنظار میرود که لابی ایرانی در ایالات متحده آمریکا موسوم به «نایاک» در ماههای آینده فعال شود و تلاش کند تا با محافل نزدیک به رئیس جمهور جدید و همکارانش، تماس بر قرار کند و بخشی از نفوذی را که در دوران اوباما داشت و در زمان ترامپ از دست داده بود دوباره به دست آورد.
خلاصه، ایران به گونه کامل باور دارد که تبعات سیاست ترامپ در خاورمیانه به سرعت از بین نخواهد رفت و به خوبی میداند که وضعیت سیاسی موجود در منطقه به ویژه عادی شدن روابط برخی از کشورهای عربی با اسرائیل و تحول سریع در روابط ریاض - بغداد و گشوده شدن دفتر رایزنی بازرگانی عربستان سعودی در بغداد، با پروژه ایران در منطقه سازگاری ندارد.
همچنان بیداری و آگاهی ملتهای عربی به ویژه جوامع شیعه مذهب در عراق و لبنان و موضع منفی آنها در قبال سیاستهای تهران در این کشورها، تهران را وادار خواهد کرد تا زمانیکه نفسی تازه نکشیده و وضعیت خارجی و داخلی خود را ترمیم نکرده، به حفظ برخی از دستاوردهای گذشته خود، بسنده کند.
اما با وجود این تهران هرگز دست از تلاش برنخواهد داشت و هر دری را برای رسیدن به برخی از اهدافش و حداقل برداشتن فشارهای رنجآور اقتصادی و سیاسی، خواهد کوبید. اما اگر تهران خواهان صلح و آشتی و روابط بهتر با کشورهای عربی باشد، باید از روایت کهنه و تکراری و خستهکننده گذشته که براساس آن مواضع کشورهای منطقه را با مواضع آمریکا پیوند میزند، دست بردارد.
مشکل ایران در رفتار خصمانهاش با همسایهها و پشتیبانیاش از گروههای شبهنظامی، فرقهگرا و تروریستی و در اظهارات فریبنده و گفتار متناقض با کردارش، ریشه دارد. اگر ایران این رویکرد را ادامه دهد، مشکل بهجای خود باقی خواهد ماند، صرف نظر از اینکه زمامدار کاخ سفید چه کسی خواهد بود. زیرا کشورهای منطقه با این روش آشنایی کامل دارند و این رویکرد آن قدر تکرار شده است که آن را از بر کردهاند و دیگر فریب آن را نخواهند خورد.
دلار به خط قرمز نزدیک شد