محمد غلامابوالفضل - رادیو زمانه
گرچه ممکن است چنین به نظر آید که پرونده روحالله زم با اعدام غیرقانونی او توسط جمهوری اسلامی بسته شده، اما پیچیدگی زندگی سیاسی و کاری او و وابستگی پدرش به صاحبان قدرت باعث میشود وجوه مختلف این موضوع همچنان قابل ارزیابی و تجزیه و تحلیل باقی بماند.
یکی از مهمترین جنبههای دستگیری روحالله زم استفاده اطلاعات سپاه از پوشش «تأسیس تلویزیون با حمایت آیتالله علی سیستانی» است. سناریویی برای فریب زم و کشاندنش به عراق برای دستگیری. این موضوع بارها مورد نقد چهرههای مذهبی منتقد نظام قرار گرفته و از آن با عنوان «سوء استفاده از "شأن مرجعیت"» یاد میشود.
پس از اعدام روحالله زم بسیاری از چهرههای منتقد انگشت اتهام را به سوی آیتالله سیستانی نشانه گرفتند و او و دفترش را به اهمال و کوتاهی در قبال ماجرای دستگیری و محاکمه روحالله زم متهم کردند. بسیاری هم این نقد را به او وارد دانستند که شاید ورودش به پرونده روحالله زم و اعتراض نسبت به سوء استفاده اطلاعات سپاه از نام او برای فریفتن زم، میتوانست تأثیری در روند محاکمه و مجازات او داشته باشد و تغییری ایجاد کند.
در این میان، برخی چهرههای مذهبی منتقد حکومت نیز حضور داشتند و دفتر آیتالله سیستانی را به بیتفاوتی و عافیتطلبی در مورد پرونده روحالله زم محکوم کردند.
آیتالله محمود امجد، از چهرههای شناخته شده مذهبی منتقد سیاستهای آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در یک برنامه زنده اینستاگرامی ضمن محکوم کردن رهبر جمهوری اسلامی به علت «قتل مظلومانه» روحالله زم از بیتفاوتی و سکوت بیت آیتالله سیستانی ابراز تعجب کرد و با بیان اینکه از نظر او سکوت در برابر ظلم خیانت است، خطاب به دفتر این مرجع تقلید شیعیان گفت:
«من تعجب میکنم که چرا آیتالله سیستانی و دفتر ایشان در برابر این اتفاق سکوت کردهاند؟!»
او در بخش دیگری از سخنان خود دایره این مسئولیت را گستردهتر کرد، تمام حوزههای علمیه، نجف، کربلا و قم را مشمول آن دانست، این سکوت را نشانه خیانت خواند و آنان را به توبه دعوت کرد.
این روزها آیتالله محمود امجد که به گفته خودش هجرت را انتخاب کرده تا راحتتر انتقادهایش را به گوش مردم و مسئولان برساند، در فرانسه و در منزل فرزند خود محمد امجد سکونت دارد که او نیز از چهرههای مذهبی منتقد جمهوری اسلامی است و در سالهای سکونت روحالله زم در فرانسه از دوستان و نزدیکان او بوده است.
محمد امجد که این روزها نقش رابط میان پدرش و مخاطبان او را (به دلیل کهولت سن و کسالت آیتالله امجد) ایفا میکند، در گفتوگویی تلفنی و در حضور پدرش در ارتباط پرونده روحالله زم و اتفاقات پس از دستگیری او به زمانه میگوید:
«حدودا یک هفته پیش از سفر روحالله زم به عراق در تماسی تلفنی در خصوص این سفر و دیدار با آیتالله سیستانی با من گفتوگو کرد او از من خواست تا به او در طراحی سوالات مصاحبه با آیتالله سیستانی کمک کنم. پس از شنیدن ادعای تأسیس تلویزیون به او هشدار دادم که قطعا این یک دام است اما او گوشش بدهکار ما نبود زیرا کسانی که در دستگاه اطلاعاتی ایران او را اداره میکردند به شدت مانع از این بودند که او با امثال ما مشورت کند.»
موضع دفتر آیتالله سیستانی در ماجرای زم اصلیترین ایراد منتقدان به رویکرد این مرجع شیعه نسبت به مرگ یک انسان است که بدون رعایت تشریفات قانونی و به شیوه تبهکاران بینالمللی ربوده شد و محاکمه او نیز چیزی کم از دادگاههای تفتیش عقاید قرون وسطایی نداشت.
محمد امجد اما رویکردی متفاوت نسبت به این موضع دارد و در این باره میگوید:
«بیانیه سید جواد شهرستانی، نماینده و داماد آیتالله سیستانی در ایران، فیالواقع با زبان بی زبانی به افکار عمومی ایران و جهان رسانده است که دست ما زیر گیوتین این نظام است و از ما جویای هیچ حقیقتی نباشید. بنده بر این باورم که آقای شهرستانی روابط عمومی قویای دارد و همین روابط عمومی قوی توانسته در داخل ایران مرجعیت آقای سیستانی را همعرض مرجعیت آقای خامنهای و بسیار محافظهکارانه پیش ببرد. با توجه به این موضوع در این بیانیه -نقل به مضمون- آمده که دفتر آیتالله سیستانی در ایران بعد از مراجعه به رئیس قوه قضاییه از او در خصوص سوء استفاده نهادهای امنیتی از نام او در ماجرای دستگیری روحالله زم پرسیده و رئیس قوه قضاییه نیز این موضوع را رد کرده و گفته در دستگیری روحالله زم از نام و اعتبار ایشان سوء استفادهای نشده. اینجا باید این سوال را مطرح کرد که چرا آقای شهرستانی این سوال را از کسی پرسیده که خودش متهم است؟ مگر نه اینکه دستگاه قضا در جمهوری اسلامی تحت امر نهادهای امنیتی و در راس آنها اطلاعات سپاه کار میکند؟ به نظر من این عمل زیرکانه آقای شهرستانی این معنی را به مخاطب منتقل میکند که دفتر آیتالله سیستانی در محاصره سپاه پاسداران است و آقای سیستانی حتی در عراق هم قدرتی ندارد هر چند که به ظاهر، بخشی از سیاسیون عراق بر حسب احترام، در برخی امور نظرات ایشان را جویا میشوند ولی در عمل ایشان و دفتر ایشان حتی در نجف در محاصره نیروهای سپاه و عوامل آن در عراق هستند.»
بسیاری اما مسئولیت اعدام روحالله زم را از آن جهت متوجه آیتالله سیستانی و دفتر او میدانند که در برخی روایتها از ربایش روحالله زم، تماس برخی افراد از دفتر این مرجع تقلید، دلیل اطمینان روحالله زم و رفتن به این سفر اعلام شده و به همین دلیل منتقدان میگویند آیتالله سیستانی باید در راستای فاش شدن نام این افراد و تلاش برای جلوگیری از اعدام روحآلله زم واکنش نشان میداد که چنین نکرد.
محمد امجد اما ماجرا را به گونهای دیگر بیان میکند که نسبت به روایتهای پیشین نکات جدیدی در آن دیده میشود:
«من مطمئن نیستم کسی مستقیما از تلفنهای دفتر آیتالله سیستانی با روحالله تماس گرفته باشد. روحالله وقتی به سفارت عراق در فرانسه برای اخذ ویزا مراجعت میکند از او مبلغی پول طلب میکنند و روحالله که مبلغ را به صورت نقد همراه نداشته، قصد میکند سفارت را ترک کند و پول نقد تهیه کند، اما افرادی که در سفارت کارهای اداری صدور ویزا را انجام میدادند مانع او میشوند بدون دریافت مبلغ هزینه صدور ویزا در عرض چند دقیقه ویزای او را صادر میکنند. اگر روحالله همان اتفاق را برای ما تعریف کرده بود اجازه نمیدادیم به این سفر برود. همه اینها نشانه مشکوک بودن این ماجرا بوده. همه ما فکر میکردیم روحالله چند هفته یا حتی چند ماه دیگر قصد دارد تا به عراق سفر کند اما او بدون مشورت گرفتار این دام شد که اطلاعات سپاه با همکاری افرادی چه بسا در وزارت خارجه عراق برای او پهن کرده بودند.»
محمد امجد در ادامه از احتمالی سخن میگوید که با توجه به نزدیکی او به روحالله زم و همچنین رویکردی که زم در انتخاب و انتشار اخبار در آمدنیوز اتخاذ کرده بود، قوت صحت این احتمال بیشتر میشود.
او میگوید:
«روحالله یک روز پیش از سفر به عراق نزد حسن فرشتیان، دوست و وکیل خود میرود و ماجرا را با او در میان میگذارد. فرشتیان با او مخالفت کرده و به او گوشزد میکند که تمام شواهد دال بر دام بودن این ماجراست و به او میگوید به محض اینکه پایت به عراق برست تو را دستگیر کرده و تحویل مقامات امنیتی ایران خواهند داد اما روحالله به قدری از پیشنهاد حمایت مالی آیتالله وسوسه شده بود که هیچ توصیهای را نمیشنید. آقای فرشتیان یا من اگر میدانستیم او به این سرعت میخواهد به عراق سفر کند بیشک از سفر او ممانعت به عمل میآوردیم. من شک ندارم که فرد معتبری در داخل نظام، اطلاعات درست و غلط به او میداد. همان فرد هم او را برای این سفر اغوا کرد.»
محمد امجد در ادامه میگوید:
«به واقع من نمیدانم چه کسی این اطلاعات را به روحالله میداد. روحالله همیشه از داشتن منبعی معتبر در درون بیت آقای خامنهای سخن میگفت تا جایی که پس از افشای اطلاعات در خصوص جاسوسی دختر آملی لاریجانی و همچنین اطلاعات حسابهای شخصی آقای لاریجانی در قوه قضاییه به من گفت از درون بیت خبر دارم که افشاگریهای من باعث شد خامنهای بهانهای پیدا کند و لاریجانی را از قوه قضاییه جابهجا کند. روحالله هیچ گاه نام این فرد را نمیبرد اما با گذاشتن تکههای پازل در کنار هم میتوان فهمید که دستگاههای امنیتی و نهادهای قدرت در جمهوری اسلامی در نزاع قدرت برای تعیین وارث رهبر فعلی از روحالله به عنوان ابزاری برای ضربه زدن به یکدیگر و افشای اطلاعات مربوط به یکدیگر بهره میبردند و در نهایت هم او را فریفتند و به عراق کشاندند تا حذفش کنند.»
حالا روحالله زم و تمام دانستههایش زیر خاک خفتهاند. باید منتظر ماند و دید کسانی که او را وجهالمصالحه رقابتهای خود کردند دوباره در جنگی دیگر که میان نهادهای قدرت در خواهد گرفت، اسرار سر به مهر آمدنیوز را فاش خواهند کرد یا این ماجرا هم مثل صدها راز ناگفته دیگر در نظام جمهوری اسلامی، در میان اوراق کتابهای تاریخ خاک خواهد خورد.