دررابطه با درگذشت محمدتقی مصباح یزدی، باقر قلیائی
ویژه خبرنامه گویا
نویسنده بعنوان برادرهمسرآقای مصباح یزدی بی ضرردانستم که درضمن تسلیت به خواهرم فاطمه و فرزندانشان، زهرا، علی و مجتبی اشاره ای به خصوصیات متوفی، درحد آگاهی و تجربه خود با نگاهی کاملاًغیرمذهبی وخداناباورانه بنمایم. ازآنجا که خواهرم تنها سه سال از من بزرگتر است، آغازازدواج این دو با دوران نوجوانی من همزمان بود وازاین روخاطرات من ازآقای مصباح دوره ای متجاوز ازشصت سال را دربرمی گیرد.
تا آنجا که به دورۀ قبل از انقلاب اسلامی مربوط می شود، من ازایشان طلبه ای به شدت مذهبی، علاقمند به مطالعه ژرف اندیشانه در زمینۀ فلسفه و تاریخ برای نیل به بینشی استدلالی به دین اسلام، بسیاراهل مطالعۀ متون متنوع وحافظه ای بسیارقوی درخاطر دارم. وی، درمقایسه بادیگرمتعصبان مذهبی و ایدئولوژیک، رواداربه نظر می رسید و طرفدار مباحثه و تبادل نظربا دیگراندیشان بود. البته، تا آنجا که من اطلاع دارم، دراین دوره نیزایشان درمیان طلاب به گروه طلاب جزم اندیش و خشگ اندیش درحوزۀ علمیۀ قم منتسب می گردید. شاید علت آن بود که تفکرو ژرف نگری درمجموع در حوزۀ علمیۀ قم قبل از انقلاب اسلامی بسیار بالاتراز زمانی بود، که روحانیون بحث های تا حدودی تعقلی حوزوی را فدای ورود به بازارسیاست و تجارت و ریاست کردند.
وی از نظرشخصی وروابطش درخانه با همسر و فرزندان وبا اقوام، بیش از حد متعارف، متین، مؤدب، خوشرو و دلپذیربود، بطوریکه من هرگزرفتاری خلاف با آن نه مشاهده کردم و نه از دیگران شنیدم. خصوصیات ذکر شده درجملۀ آخرتنها به دورۀ پیش ازانقلاب محدود نمی گردد و تا پایان عمرایشان را همراهی کرد. پس از انقلاب، و بخصوص پس از مرگ آقای خمینی، بدلیلی که برای من ناروشن است، وی دچار استحاله ای شدید گردید. وی دراین دوره، برخلاف 8 سال اوایل انقلاب، فعالانه وارد جناح بندی های سیاسی حکومتیان گردید.
در این دوره ایشان نه تنها به سخنگو، بلکه به تئوریسین خشونت طلبان تبدیل شد ومدتی که سمت سخنران قبل از نمازجمعه تهران را داشت از جانب آقای محمدخاتمی به مدرس و تئوریسین خشونت ملقب گردید. اظهار نظرهای سیاسی و اجتماعی ایشان دراین دوره هرروزسطحی نگرانه، همراه با ضد و نقیض گوئی وعوامانه شد، بطوریکه، با توجه به میزان سواد ومطالعات ایشان، این پس روی تعجب آوربود. وی دراین مدت نه تنهاهیچگاه علیۀ تجاوزبه حقوق حقۀ مردم و سرکوبگری های حکومتگران اعتراضی نکرد، بلکه تمام قامت ازهمۀ سرکوبگری های حکومتی پشتیبانی نمود وسیرنزولی نظرات واپسگرایانه را تا نقطه ای رسانید، که شاید تنها روحانی بود که حتی حق انتخاب را برای مردم منکر شد، واژۀ جمهوری را " تعارفی اجباری برای دوره ای موقت" دانست و وظیفۀ مردم را تنها در بندگی موجود موهومی بنام خدا و نمایندۀ وی، ولی فقیه، دانست.
لازم به تذکر است، که در زمینه برخورداری ازغارت بیت المال، تا آنجا که من مطلع هستم و مشاهده کرده ام، زندگی شخصی ایشان گرچه نسبت به گذشته اندکی بهترشد، ولی به نظر نمی رسد که وی، به غیر از بودجۀ رسمی کلان دولتی برای مؤسسه امام خمینی، که ایشان ریاست آن را داشت، مستقیماً درغارت بیت المال، چون بسیاری ازهم لباسانش، شرکت داشته است. گرچه هیچگاه نیزاعتراض وانتقادی ازجانب ایشان درمورد این تجاوزاظهرمن الشمس هم لباسانش به حقوق مردم اظهارنشده است.
زینب حاج قاسم؛ مبلغ پدر و عروس حزب الله
"رجزخوانی خنده دار یحیی رحیم صفوی" برای آمریکایی ها