ایران وایر - از آب و برق مجانی تا خانهسازی برای مستضعفان، از حقوق اقلیتهای مذهبی و قومی تا کاهش بودجههای نظامی؛ بیش از چهار دهه از انقلاب ۱۳۵۷ گذشته است اما نه تنها هیچکدام از وعدههایی که «روحالله خمینی»، بنیانگذار و رهبر انقلاب در سخنرانیهایش مطرح کرده بود عملی نشدهاند بلکه در بسیاری موارد جمهوری اسلامی دقیقا بر عکس آنها عمل کرده است.
مرور وعدهها و سخنان آیتالله خمینی در آستانه چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب و در شرایطی که مردم ایران بحرانیترین روزهای زندگی را از نظر مشکلات اقتصادی و وضعیت بهداشت و درمان میگذرانند، یک طنز تلخ تمام عیار است.
در این گزارش، بخشهایی از سخنرانیها و وعدههای آیتالله خمینی، رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی را در چهار سال اول پیروزی انقلاب گردآوری کردهایم.
«ایرانوایر» در روزهای آینده ویديوهای کوتاهی از وعده و وعیدهای پوشالی روحالله خمینی که در ادبیات دوستدارانش، «امام راحل» نامیده میشود، منتشر میکند؛ وعدههایی که هیچکدام تا امروز که ۴۲ سال از انقلاب ۱۳۵۷ میگذرد، عملی نشدهاند.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
آیتالله خمینی چند روز پس از ورودش به ایران، در شانزدهم بهمن ۱۳۵۷، حکومت «پهلوی» را «رژیم سرنیزه» و «دیکتاتور» معرفی کرد و آن را «غیر قانونی» خواند: «رژیم سلطنتی پهلوی یک رژیم متکی بر سرنیزه بوده است و قانونی نبوده است. وقتی رژیم قانونی نشد، مجالسی که بعدها هم تهیه کردند، ملی نبوده است. قانونی نبوده است. تمام این مسایل به ما میفهماند که الآن نه دولت قانونی است، نه مجلس قانونی است؛ نه این مجلس و نه آن مجلس.»
این در حالی است که اعتراضات مردمی در ۴۰سال گذشته توسط جمهوری اسلامی همواره سرکوب شدهاند. در اعتراضات آبان ۱۳۹۸، فقط بنا به گفته وزیر کشور جمهوری اسلامی، بیش از ۲۰۰ نفر کشته شدند. «سازمان عفو بینالملل» تعداد کشته شدههای این اعتراضات را ۳۰۴ نفر اعلام کرد و خبرگزاری «رویترز» گزاش داد که هزار و ۵۰۰ نفر در جریان این اعتراضات جان باختهاند.
دهم اسفند ۱۳۵۷، روحالله خمینی در یک سخنرانی، پیروزی انقلاب را نتیجه مبارزات مردم دانست و وعده ساخت خانه برای مستضعفان را داد: «[در] سرتاسر ایران برای ضعفا مسکن میسازیم. همین دارایی شاه سابق و خواهر و برادرش برای یک مملکت، برای آباد کردن یک مملکت کافی است. ما عمل میکنیم، حرف نمیزنیم. تمام کمیتههایی که در تمام اطراف ایران هست، موظفند که آنچه به دست آمد از مخازن ایران، هرچه که اینها بردند و مخفی کردند و اتباع آنها بردند و مخفی کردند، آنها را که به دست آمده است، به بانکی که شمارهاش را بعد تعیین میکنند، تحویل بدهند که برای کارگرها، برای مستضعفین، برای بینوایان هم خانه بسازند، هم زندگی آنها را مرفه کنند.»
او در همین سخنرانی وعده آب و برق و اتوبوس مجانی داد: «دلخوش نباشید که مسکن فقط میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند. اتوبوس را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند. دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم. شما را به مقام انسانیت میرسانیم.»
او در بخش دیگری از این سخنرانی نیز از اسلامیکردن بانکها و کم کردن «ربا» در بانکداری حرف زد: «ما پس از این، راجع به بانکها هم طرحهایی داریم که از این وضع رقتبار برگردد. از این وضع استعماری برگردد. باید تمام این کاخهای وزارتخانه را، وزارتخانهها را که میلیونها، میلیاردها مال ملت در آن صرف شده است، باید اینها تبدیل بشود به یک چیز معتدل اسلامی. بانکها به تدریج باید تعدیل بشود و ربا به کلی قطع بشود.»
وضعیت معیشت مردم، افزایش بیرویه قیمت مسکن در این سالها، سود بانکی و خبرهای مرتبط با پروندههای فساد اقتصادی که با نام چهرههای شاخص نظام و فرزندان و نزدیکان آنها گره خوردهاند، به خوبی پوچ بودن این وعدهها را نشان میدهند.
برابری و مبارزه با تبعیض اقلیتهای مذهبی و قومی یکی دیگر از وعدههای خمینی بود که در سخنرانیهای مختلف تکرار میکرد. او روز نهم فروردین ۱۳۵۸ در یک سخنرانی به حقوق اقلیتهای مذهبی اشاره کرده بود: «همه اقشار ملت با ملت شریک هستند در حقوق. و حقوق همه به آنها داده خواهد شد. اقلیتهای مذهبی در اسلام احترام دارند، حقوق دارند. حقوق آنها داده خواهد شد. در عمل به مذهب- به مذهب خودشان، در رای دادن برای وکلای خودشان آزادند. همه اقشار آزاد هستند. و این معنا که بین شماها پخش میکنند که روحانیون میخواهند حق شما را نگذارند به شما برسد، بدانید که این خیانتی است که اینها میکنند به ملت ما. روحانیون در راس آنها هستند که حقوق را، حقوق شماها را محترم میشمارند.»
این در حالی است که پس از انقلاب، حقوق بدیهی اقلیتهای مذهبی نادیده گرفته شده است. زندگی بسیاری از اقلیتهای مذهبی تحت تاثیر احکام اعدام، زندان و تبعید قرار گرفت و بسیاری از آنها تن به مهاجرت اجباری دادند.
او در همان سخنرانی از حقوق زنان نیز حرف زده بود: «اسلام به زنها بیشتر عنایت کرده است تا به مردها. اسلام زنها را بیشتر حقوقشان را ملاحظه کرده است تا مردها. این هم [آن] معنا که بعد از این چه خواهد شد: زنها حق رای دارند- از غرب بالاتر است این مسایلی که برای زنها ما قائل هستیم- حق رای دادن دارند، حق انتخاب دارند، حق انتخاب شدن دارند. همه اینها هست. تمام معاملاتشان به اختیار خودشان است و آزاد هستند. اختیار شغل را آزاد هستند.»
این در حالی است که نه تنها جمهوری اسلامی حجاب را برای زنان اجباری کرد و هماکنون مخالفان حجاب اجباری تحت تعقیب قضایی قرار میگیرند بلکه در سالهای پس از انقلاب بسیاری از فعالان زنان از حقوق اولیهای چون اشتغال، حضانت و حتی حضور در استادیومهای ورزشی محروم شدهاند.آیتالله خمینی در حالی در این سخنرانی از حق انتخاب شدن سخن گفته بود که هنوز شورای نگهبان زنان را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری مورد پذیرش قرار نمیدهد.
خمینی دهم فروردین ۱۳۵۸ در یک سخنرانی دیگر وعده داد که جمهوری اسلامی سرنوشت آزاد و استقلال را برای مردم به ارمغان میآورد: «جمهوری اسلامی برای ما سرنوشت آزاد و خوشبختی و استقلال هدیه میآورد؛ و دشمنان اسلام میخواهند اخلال در امر کنند و ملت ما باید پافشاری کند و رای خودشان را به جمهوری اسلامی بدهند.»
او روز یازدهم اردیبهشت همان سال از حقوق کارگران دفاع کرد: «اسلام برای شما حقوق قائل هست؛ حق همه را خواهد داد. برای همه زنها و مردهای کارگر، برای همه زنها و مردان دهقان حق قایل است اسلام و آنها را عزیز میشمارد و حق آنها را به آنها رد خواهد کرد. شما بگذارید که اسلام تحقق پیدا بکند، جمهوری اسلام با احکام نورانی اسلام تحقق پیدا بکند.»
اعتراضات کارگران به عدم پرداخت حقوق و سنوات یکی از پر مباحثهترین خبرهای سالهای اخیر بوده است. کارگران معترض با احکام حبس و اخراج از محل کار خود رو به رو شدهاند.
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران سه روز بعد در یک سخنرانی دیگر، اسلام را دین با منطقی معرفی کرد که ترور را قبول ندارد: «اگر منطق داشتید که صحبت میکردید؛ مباحثه میکردید. لکن منطق ندارید. منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور را باطل میداند. اسلام منطق دارد.»
جمهوری اسلامی در ۴۰ سال گذشته بارها دست به ترور مخالفان و منتقدان خود زده است؛ از قتلهای زنجیرهای نویسندگان، روشنفکران و منتقدان جمهوری اسلامی در داخل ایران تا ترورهای برونمرزی که از همان ابتدای انقلاب اسلامی شروع شد و تا کنون ادامه دارد.
آیتالله خمینی در مابقی سخنرانیهایش نیز وعده رفاه، آزادی، استقلال، مبارزه با فساد، برابری حقوق و عدل سر میداد؛ وعدههایی که حالا هیچکدامشان با منشی که جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته داشته است، مترادف نیستند.
او در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۵۸ گفت: «اسلام آن قدر به رفاه مردم، آسایش مردم و این طور [امور] توجه دارد و هیچ در این جهت فرقی ما بین قشر با قشر دیگر نمیگذارد و نگذاشته است.»
۱۴خرداد همان سال او گویی تحریمها را پیشبینی کرده و ایران را بینیاز از همه کشورها دانسته بود: «درها را همه را ببندند و ما را محاصره اقتصادی بکنند. ما خودمان در اینجا مملکت وسیعی داریم. آب هم داریم. خدا باران هم به ما میدهد. خودمان میکاریم و میخوریم و هیچ احتیاجی به این مسایل نداریم.»
او ۱۲ روز بعد به گروههای منتقد جمهوری اسلامی هشدار داد و اعلام کرد جمهوری اسلامی فقط یک حزب دارد؛ حزب مستضعفان: «اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم، و روسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزبهای فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم، و روسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم، و چوبههای دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمتها پیش نمیآمد. اگر ما انقلابی بودیم، اجازه نمیدادیم اینها اظهار وجود کنند. تمام احزاب را ممنوع اعلام میکردیم. تمام جبههها را ممنوع اعلام میکردیم. یک حزب و آن "حزبالله"؛ حزب مستضعفین.»
۲۷ مرداد ۱۳۵۸، در یک سخنرانی روشنفکران را تهدید کرد: «البته حتیالامکان حالا هم ما دلمان میخواهد که کسانی که قلم دارند، کسانی که عرض میکنم که به خیال خودشان روشنفکر هستند، کسانی که جبههها تشکیل دادند، آنها باز ما میل داریم که با ملایمت با آنها رفتار کنیم. لکن باید دست از کار خودشان بردارند.»
یکماه بعد از نبودد آزادی در زمان شاه انتقاد کرده بود: «نه مردها آزاد بودند در زمان ایشان، نه زنها و نه مطبوعات و نه رادیو و نه هیچی. آزادی در کار نبود. اسم، صحبتش و تبلیغاتش زیاد بود.»
او در بخش دیگری از این سخنرانی گفته بود: «آزادی سر جای خودش اما بیبند و باری؟ آزادی یعنی هر که دلش میخواهد، هر کاری بکند! میخواهم هرویین بکشم، به شما چه! میخواهم قمار کنم! میخواهم کارهای زشت بکنم! با این مخالف است روحانیت، نه با آزادی بیان. نه با آزادی قلم. نه با آزادی گفتار. نه با روشنگریها. نه با صنعت.»
هشتم مهر ۱۳۵۸ نیز آزادی موضوع سخنرانی روحالله خمینی بود که با انتقاد از عدم آزادی در حکومت قبلی همراه بود: «آزادی که نافع برای مصلحت مملکت ما و کشور ما بود، به کلی مسلوب بود. قلمها را شکسته بودند، زبانها را قطع کرده بودند و کسی حق این که یک کلمه صحبت بکند، نداشت. و باید هرچه بگویند، هرچه در مطبوعات باشد، هرچه در رادیو تلویزیون باشد، هرچه قلمها به کار بیفتد، در مداحی یک نفر آدمی که همه چیز ما را به باد داد.»
نوزدهم آبان او در سخنرانی خود اعلام کرد جمهوری اسلامی دیکتاتور نیست و اسلام به حاکمان اجازه دیکتاتوری نداده است: «ما بنا بر این نداریم که یک تحمیلی به ملتمان بکنیم. و اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری بکنیم. ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هر طور رای داد، ما هم از آنها تبعیت میکنیم. ما حق نداریم، خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم.»
آیتالله خمینی ۲۶ آذر ۱۳۵۸ بار دیگر از برابری حرف زد و این بار به برابری با اقلیتهای قومی اشاره کرد: «وقتی بین تهران و پاوه فرق نباشد، بین اصفهان با ترکمن، محل ترکمنها فرقی نباشد در حکومت کردن، در قضاوت کردن، در اجرای قوانین، در اجرای برنامهها، آن وقت چه نظری دیگر هست به این که ما محل دست خودمان باشد یا دست آنها باشد. این حرفها از آنجا پیدا شده است که ظلم شده است به آنها. آن روزی که حکومت اسلامی به آن طوری که ما میخواهیم، خدا میخواهد، تحقق پیدا کند، همه برادر با هم هستند و کُرد بیاید تهران حاکم باشد، مانعی ندارد. فارس برود کردستان حاکم باشد، پیش آنها مانعی ندارد.»
او در همین سخنرانی گفته بود: «حق ندارد حاکم و ولی امر در وقت، یک ناحیه را بیشتر به آن توجه بکند تا ناحیه دیگر. حق ندارد یک طرف از کشور را زیادتر از طرف دیگر کشور آباد کند.»
۴۲سال از روی کار آمدن جمهوری اسلامی گذشته است اما هنوز بسیاری از مردم کردستان، خوزستان و سیستان و بلوچستان از امکانات اولیه زندگی بهرهمند نیستند. کمبود آب آشامیدنی، مدارس کپری و مصايب کولبری از خبرهای روزانه این استانها است.
چهاردهم دی ماه ۱۳۵۸ او از سازشپذیر بودن انقلابیون با مخالفان جمهوری اسلامی حرف میزند: «در دنیا ما نداریم یک همچو انقلابی که دنبال سرش این جوری با انسانیت رفتار شده باشد. آزادی داده شده باشد. نداریم ما یک همچو چیزی. و این برای این بود که از ملت بود و برای اسلام بود.»
بخشی از سخنرانی ۲۵ مرداد ۱۳۵۹ رهبر وقت جمهوری اسلامی مربوط به قضاوت در دادگاهها بود: «از مهماتی که باید عرض کنم، دقت در امر قضا است. وقتی که نوامیس مردم، جانهای مردم، مالهای مردم تحت نظر شما است، نباید که مسامحه بشود- خدای نخواسته- یک غیرمجرمی مجرم شناخته بشود یا یک مجرمی که باید حد الهی برایش جاری بشود، این غیرمجرم شناخته بشود.... قاضی باید با تمام شدت توجه بکند به مواضع قضا. قاضی باید- جسارتاً عرض میکنم- قسیّالقلب باشد.»
به نظر میرسد قضات پروندههای سیاسی و دگراندیشان در این ۴۲ سال بیش از هرکس یه سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی توجه کردهاند.
یک روز بعد او وعده مردمسالاری در نظام جمهوری اسلامی داد: «امروز مثل زمان رژیم طاغوتی نیست که ملت هیچکاره باشد و همه امور دست یک نفر یا یک عده باشد. ملت همه کاره است و همه هم با رای خود ملت است و همه چیزها هم به نفع ملت است انشاالله.»
او در روز سوم دی ماه ۱۳۵۹ سیاست را حق روحانیون دانست و گفت: «باید عرض کنم که سیاست برای روحانیون و برای انبیا و برای اولیای خدا حقی است، لکن سیاستی که آنها دارند، دامنهاش با سیاستی که اینها دارند، فرق دارد... دیگران این سیاست را نمیتوانند اداره کنند. این مختص به انبیا و اولیا است و به تبع آنها، به علمای بیدار اسلام.»
روز ۱۹بهمن همان سال آیتالله خمینی از حقوق بشر حرف زد: «اسلام، هم حقوق بشر را محترم میشمارد و هم عمل میکند. حقی را از هیچ کس نمیگیرد. حق آزادی را از هیچ کس نمیگیرد. اجازه نمیدهد که کسانی بر او سلطه پیدا کنند که حق آزادی را به اسم آزادی از آنها سلب کند و حق استقلال را به اسم استقلال از آنها سلب کند.»
پنج روز بعد، روز ۲۴ بهمن در بخشی از سخنرانی خود در مورد نحوه بروز دیکتاتوری در انسانها صحبت کرد: «دیکتاتوری کم کم بروز میکند در انسان. از اول خیال میکند که خودش یک آدمی است که با دیکتاتوری مخالف است لکن بعضی وقتها که اتفاق میافتد، در آرا و در اقوال شروع میکند تحمیل کردن... این یک دیکتاتوری است که انسان بخواهد آن چیزی را که خودش فکر کرده است، دیگران از او بیجهت قبول بکنند... از مفاسدی که دیکتاتوری دارد و دیکتاتور مبتلا به آن هست، این است که یک مطلبی را که القا میکند، بعدش نمیتواند... که از قولش برگردد. میگوید گفتم و باید بشود! این بزرگترین دیکتاتوریها است که انسان به آن مبتلا هست که چیزی که گفتم باید بشود و لو این که یک کشور به تباهی کشیده بشود.»
سه روز بعد بار دیگر از سران حکومت قبلی انتقاد کرد و از درستکاری مسوولان جمهوری اسلامی سخن گفت: «آیا رییس مجلس امروز ما مثل روسای مجلس سابق است؟! حتی آن روسای مجلسی که خیلی هم به قول خودشان ملی بودند، لکن از اشراف بودند و از طبقاتی بودند که دارای زندگیهای کذا و کذا و نوکرها و اوضاع طاغوتی عظیم. آیا مساله این طوری است که اینها میگویند؟!»
روز ۱۴ اسفند ۱۳۵۹، او در سخنرانی خود به عبارت «دیکتاتوری آخوندی» اشاره کرد: «اینکه گفته میشود دیکتاتوری آخوندی، این کلمهای است که به باطل گفته میشود برای مقصد باطلتر! والّا پیدا کنند آنها این روحانیونی که دیکتاتوری میکنند... و تکلیف ملت است که تبعیت از روحانیون بکند و حرفها و تبلیغاتی که بر ضد روحانیت میشود، گوش به آن ندهد.»
۲۴ فروردین ۱۳۶۰، بار دیگر به حقوق اقلیتهای مذهبی و به ویژه اهل سنت اشاره کرد: «حقوق همه افراد، چه برادرهای اهل سنت و چه برادرهای اهل تشیع و چه آنهایی که اقلیت مذهبی رسمی دارند، حقوق آنها همه هم در قانون اساسی ملحوظ شده است و هم اسلام برای همه آنها حقوق قایل است و با عدل اسلامی رفتار میکند.»
یک ماه بعد مخالفان جمهوری اسلامی را مورد خطاب قرار داد: «شما اسلحهها را زمین بگذارید و به دامن اسلام برگردید. اسلام شما را میپذیرد و اسلام هوادار همه شماها هست... ما میخواهیم با آغوش باز همه گروههایی که هستند، بپذیریم و همه منحرفین را میل داریم که به استقامت برگردند. اسلام برای همین آمده است... اسلام دین رحمت است، دین عدل است. دیانت قانون است. شما به قوانین اسلام سر بگذارید، گردن فرو بیاورید. کشور اسلامی ما همه شما را میپذیرد.»
دهم شهریور از مسوولان خواست که حتی با مخالفان رفتار اسلامی داشته باشند اما با شدت عمل به سزای عملشان برسانند: «جمهوری، جمهوری اسلامی است. رفتارها حتی با کسانی که قاتل شناخته شدند، رفتار اسلامی باشد و لو این که با شدت عمل و شدت دید، آنها را به جزای خودشان برسانند اما فقط همان رساندن به جزا باشد و تعدی زیادتر نشود.»
۲۴ اسفند سال ۱۳۶۰ از نیروهای نظامی خواست که وارد احزاب نشوند: «من عرض میکنم به همه این قوا و به فرماندهان این قوا که این افراد در هیچ یک از احزاب سیاسی، در هیچ یک از گروهها وارد نشوند. اگر ارتش یا سپاه پاسدار یا سایر قوای مسلحه در حزب وارد بشود، آن روز باید فاتحه آن ارتش را خواند. در حزب وارد نشوید، در گروهها وارد نشوید... اصل وارد شدن در حزب برای ارتش، برای سپاه پاسداران، برای قوای نظامی و انتظامی وارد شدنش جایز نیست، به فساد میکشد اینها را.»
مرداد ۱۳۶۱ آیتالله خمینی در دو سخنرانی درباره صدور حکم برای مخالفان جمهوری اسلامی صحبت کرد. اول در ۱۷ مرداد ۱۳۶۱ قضات را نصیحت کرد که عادل باشند و مسوولیت آنها را یادآوری کرد: «قاضیهایی که جان و مال و ناموس مردم در قبضه آنها و تحت نظر آنها است، آنها باید توجه بکنند، دقت بکنند و ملاحظه بکنند که مبادا یک وقت یک مظلومی را آنها به اسم ظالم به حبس بیاندازند یا- خدای نخواسته- به اعدام. اینها در این دنیا مسوولیت دارند. اگر از زیر بار مسوولیت این دنیا فرار کنید، از زیر بار مسوولیت خدا فرار نمیتوانید بکنید.»
حدود دو هفته بعد به عاملان اجرای حکم نیز راهکار داد و به شیوه خودش از حقوق زندانیان سخن گفت: «متصدیان حبسها و زندانها باید این معنا را توجه داشته باشند؛ چه اشخاصی که در راس هستند و چه اشخاصی که مشغول اجرای عمل هستند، باید این معنا را توجه بکنند که حدود الهی معنایش این نیست که یک کسی که مستحق قتل است، ما فحشش بدهیم. جایز نیست این یا به او سیلی بزنیم. حق نیست. یعنی قصاص دارد این. یک نفر آدم جانی که دارند میبرند بکشندش، اگر شما یک سیلی بزنید، او حق دارد به شما سیلی را عوض بزند و خلاف شرع کردید. گمان نکنید که حالا که این آدم توی حبس آمده است، ما باید با او رفتار بد کنیم. انشاالله نمیکنید و نباید بکنید.»
او ۱۱ مهر ۱۳۶۱، بار دیگر به مقایسه مسوولان زمان شاه و مسوولان جمهوری اسلامی پرداخت و درباره همسنخ بودن مسوولان جمهوری اسلامی با مردم صحبت کرد: «امروز نه رهبران شما و فرماندهان شما از سنخ فرماندهان زمان رژیم طاغوتی است و نه دولت شما از سنخ آن دولتها است و نه ارتش شما و سپاه شما و بسیج شما و شهربانی شما و دیگر قوای نظامی و انتظامی شما از سنخ و بافت آن سابق است و از سنخ و بافت کشورهای دنیا، سرتاسر... فرماندهان شما حالا از سنخ خود شما هستند، در آغوش خود شما هستند، چنانچه شما هم نور چشم فرماندهانتان هستید و در آغوش آنها هستید.»
این آخرین سخنرانی روحالله خمینی نبود، او همین موضوعات را بارها در دیگر سخنرانیهایش تا پایان عمر تکرار کرد.
ویدیوهای وعدههای پوشالی یا دروغهای مردم فریب «امام راحل» را اینجا ببینید: