وقتی از دیکتاتور و دیکتاتوری صحبت می کنیم؛ موضوع بد یا خوب بودن یک نظام، حزب، گروه یا فرد نیست دیکتاتور می تواند فرد بسیار دانا، مهربان، پاک، دلسوز و توانمندی باشدیا هیچکدام از این صفات را نداشته باشد.دیکتاتور می تواند میهن دوستی صادق، یا وطن فروشی خائن باشد.یک نظام دیکتاتوری می تواند کشورش را ابر قدرت جهان کند؛ یا مردمانش را به فلاکت برساند.دیکتاتور خود را فراتر از هر قانونی می داند و حرف و اراده اش را بدون هیچ مانع و محدودیتی اجرایی می کند. دیکتاتور کسی است که می تواند خواست و اراده خود را بر خواست و اراده اکثریت دیکته کندهیچ مقام و نهادی جرات ارزیابی عملکرد و بازخواست دیکتاتور را ندارد. به سخن دیگر؛ دیکتاتور بیشترین قدرت و کمترین پاسخگویی را دارد دیکتاتور و دیکتاتوری می تواند آزادی بیان و رسانه ها را محدود کند؛ کتاب ها را بسوزاند و رسانه ها را تعطیل کند یکی از مشخصات نظام دیکتاتوری دروغگوئی است. هرکس با نگاهی به نظام های دیکتاتوری در تاریخ دور و نزدیک بیندازد به سادگی متوجه این موضوع می شود. هر نظامی، حتی دمکراتیک، به اندازه ای که از خواسته های مترقی و مردمی دور می شود، برای حفظ قدرت و برچیدن منافع ناشی از آن، به همان اندازه دست به دروغپردازی می زند. نظام دیکتاتوری برای انحصار قدرت مجبور است که حقیقت را در انحصار خود داشته باشد و به جامعه تزریق کند. به همین خاطر برای باوراندن دروغ بزرگی دست به دروغ سازی و دروغپردازی بزرگتر می زد.
غیر این عوامل عوامل دیگری همچون
جغرافیا و نفت در منطقة خلیجفارس مهمترین عامل شکلگیری و تداوم حکومتهای دیکتاتوری و رانتی بوده است. جغرافیا و مؤلفههای برآمده از آن در منطقة خلیجفارس مانند موقعیت، آبوهوا، اقتصادو کشاورزی در ساخت نظام حکومتهای دیکتاتوری این منطقه نقشآفرین بوده است منابع سرشار نفت و گاز و عمر طولانی استفاده از این منابع به استقلال حکومت از ملت در راستای تأمین نیازهای مالی خود و تداوم رویه های دیکتاتوری منجر شده است.
با مرگ آیتالله خمینی، دوران رهبری سید علی خامنهای آغاز شد؛ دورانی که ابتدا قرار بود موقت باشد اما سالیان سال به طول انجامیده است.اگر کارنامه رهبری آقای سید علی خامنهای را در برخورد با اعضای شورای سران دوران آیت اله خمینی (آقایان هاشمی، موسوی اردبیلی، میرحسین موسوی، سیداحمد خمینی و خامنهای) مرور کنیم، درمییابیم که ایشان چگونه رفقای سابق خود را بهتدریج منزوی و خانهنشین و از تاثیرگذاری سیاسی خالی کرد، و در مقابل نسل تازهای از روحانیون را در نهادهای حکومتی برکشید که مشخصه اصلیشان وفاداری به وی بود.اصولا خامنهای مرد تصمیمات بزرگ و تاریخی نبوده و نیست. ولایت مطلقه و اختیارات نامحدود و بدون پاسخگویی بهترین مولفه حکومت و زمامداری اوست . ادورای بودن و گردشی بودن چرخه قدرت بزرگترین مانع دیکتاتوری و استبداد است. سید علی خامنه ای اگر چه با انتخاب و رأی غیرمستقیم مردم به قدرت رسیده است، اما تا زمانی که حاضر نباشد برای بقایش در قدرت تن به رأی مردم دهد دیکتاتور خواهد بود. در حکومت آزاد و مردمسالار مقام مادام العمر جائی نداردو این حکومت تلاش میکند با دستچین کردن اعضای مجلس خبرگان از طریق نظارت و ایجاد رعب و وحشت در اعضای این مجلس نه تنها حکومت مادامالعمر وی را تضمین کند بلکه حکومت را پس از وی به یکی از پسرانش منتقل کند..
سید علی خامنه ای برای استمرار استبداد خود هیچ تحزبی را تحمل نکرده است. ایشان جامعه توده وار می پسندند و دشمن تشکیلات و حزب و انجمن هستند. انجمنهای غیر دولتی، تشکلهای صنفی و جنسیتی و قومی در دوران ایشان با بیشترین فشار و محدودیتها مواجه بوده اند. ایشان انجمنهای غیر دولتی (NGO) را لانه جاسوسی دشمن می داند و از مهندسی اجتماعی مثل همه دیکتاتورها لذت می برد و آرزو دارد همه شهروندان صفر باشند و ایشان یک. وی هیچ اندیشه مستقل متشکلی را اجازه رشد و بالیدن نمی دهد.در یک کلام، سید علی خامنه ای دارای تنها نظام حکومتی است که همه جنایاتش را در طی چند دهه به قانون تبدیل کرده است.
تشكيل اجتماعات و راه پيمايي ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن كه مخل به مباني اسلام نباشد آزاد است. این حق ابتدائی مدنی توسط سید علی خامنه ای به شکل نهادینه نقض شده است. مردم در راه پیمائی های مسالمت آمیز مطالبات خود را اعلام می کنند. ایشان راه پیمائی و اجتماعات را حق موافقان و پیروان خود می داند. به اجتماعات مهندسی شده و اتوبوسی معتقد است. البته ایشان با در دست داشتن نیروهایی مثل بسیج به سرکوب راه پیمائی ها و اجتماعات پیشرفته تر و پیچیده تر عمل کرده است.حملات مکرر ماموران حکومتی به تظاهرات دانشجوئی و سرکوب وحشیانه دانشجویان در کوی دانشگاه تهران در سالهای ۱۳۷۸ ، ۱۳۸۸ و اعتراضات سراسری برای اعاده حق در سال ۱۳۹۸وقیام سراسری مردم ایران در ۱۸۹شهر کشور با کشتاربیرحمانه در خیابانها توسط نیروهای سرکوبگررژیم وجوشش خون بیش از هزاران قهرمان که عمدتا ۱۷-۱۸ ساله بودند، باعث شد سید علی خامنه ای به عنوان بزرگترین دشمن آزادی اجتماعات و راه پیمائی های مردمی و تظاهرات دانشجوئی در ایران ثبت شود .
دیکتاتوری جمهوری اسلامی ،حاکمیتی که بر اساس چماق و ظلم و تجاوز به حقوق دیگران و کشتن و بستن و بازداشت و ایجاد خفقان و سانسور روزنامه ها و اخلال در وسائل ارتباطی و زندانی کردن عقلاء و نخبگان جامعه متکی است.
در دادگاههای جمهوری اسلامی در زمان بازجوئی که مرحله اصلی دادرسی است، متهمان با نظر قاضی می توانند از حضور وکیل بی بهره باشند. هیچیک از متهمان سیاسی و مخالفان حکومت در زمان بازجوئی از حق داشتن وکیل برخوردار نبوده اند. متهمان دادگاه غیرقانونی ویژه روحانیت تنها وکلای روحانی مورد تایید دادگاه را می توانند انتخاب کنند که معنایش وکیل تحمیلی است نه حتی تسخیری.در زمان ریاست سید علی خامنه ای اقسام شکنجه برای اقرار برخلاف واقع .در زندانهای جمهوری اسلامی در جریان بوده است. بازجویان امنیتی یا پاسدار تحت امر رهبری متهمان سیاسی و منتقدان و مخالفان را شکنجه می کنند (شکنجه های جسمی و روحی، فیزکی و سفید) تا به آنچه نکرده اند اقرار کنند.در دوران زمامداری سید علی خامنه ای بویژه در حوزه سیاسی نه تنها اصل بر برائت نبوده بلکه منتقدان و مخالفان ایشان مجرمند، مگر اینکه برائت خود را اثبات کنند. این سیره عملی کارگزاران حکومت بوده است. در دادگاههای تحت امر رهبری متهمان سیاسی مجرمند مگر بتوانند بیگناهی خود را اثبات کنند. قوی ترین مستند دادگاههای جمهوری اسلامی شنود تلفنها و ضبط ایمیلهاست. اولین طعمه ماموران امنیتی ضبط کامپیوتر شخصی مخالفان و تجسس در زندگی خصوصی ایشان است. ایرانیانی که سبک زندگی متفاوتی با شیوه رسمی داشته اند یا با آراء رهبری مخالفت کرده باشند یقینا به اشکال مختلف مورد تجسس و تجاوز به زندگی خصوصی واقع شده اند. در زمان زمامداری سید علی خامنه ای نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزاد نیستند. ایشان مطبوعات مستقل و آزاد را پایگاه دشمن اعلام می کنند. حکومتی که بزرگترین دشمنش روزنامه نگار و نویسنده و هنرمند هستند، تنها با زور و استبداد می توانند به حیات خود ادامه دهند.
این میراث شوم به واسطه بسط و توسعه قدرت نظامیان پاسدار و امنیتیها در تمامی عرصههای زندگی مردم از امنیتی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی گرفته تا دخالت در سیاست خارجی کشور تحقق یافته و آینده کشور و منطقه را نیز تحتالشعاع خود قرار می دهند .
شاید بزرگترین منشاء انحراف در دوران رهبر فعلی جمهوری اسلامی این باشد که خود ایشان به این باور رسیده است که نماینده امام زمان و نماینده خدا روی زمین است. همه رهبرانی که به چنین دو قطبی لاینحلی دچار میشوند، اقدام به سرکوب و حذف همه طیفهای سیاسی فکری دور و نزدیک میکنند. همه نظامهای ایدئولوژیک مذهبی ـ سوسیالیستی یا کمونیستی که منشاء قدرت آنان از غیر از آرای مردم یا قدرت مالیات تحصیل میشوند، بهشدت خودکامه و ناکارا و فاسد هستند. این قاعده بهشدت در مورد نظام تحت مدیریت رهبر ایران صدق می کند.قمار اتمی رهبر جمهوری اسلامی بدترین رخداد دوران چندین ساله رهبری ایشان است. سیدعلی خامنهای فکر میکند میتواند دهها مرکز اتمی را در زیر و روی زمین به دور از چشم آژانس و ماهوارهها بنا کند و شبکههای جاسوسی آنها را کشف نخواهند کرد. اوهمزمان هم رویای مهار یا نابودی اسراییل را در سر میپروراند ورویایی دیگر که از موضع یک قدرت اتمی شیعه ،کشور آمریکا را سر جای خود بنشاند و همچنین موشکهایی با قدرت حمل کلاهک هستهای را آزمایش می کندو در این تصور است که کسی نمیفهمد این موشکها برای تهدید یا مقابله با اسراییل ساخته شده است.
بسیاری از روشنفکران معتقدند که دست اندرکاران وسپاهیان. تهیه و تولید یک سلاح هستهای را به عنوان کلید بقای این رژیم میانگارند و از این رو است که رژیم برای دستیابی به این هدف، میلیونها دلار را صرف تلاش برای دستیابی به یک جنگافزار هستهای کرده است و نیازهای مردم را نادیده گرفته است این سیاستها علاوه بر تأثیرات مخربی که در داخل کشور دارد، زمینهساز جنگهای نیابتی در منطقه است و دود آن فقط و فقط به چشم مردم محروم خواهد رفت .
الهه نفری
بهمن ۱۳۹۹