Thursday, Feb 4, 2021

صفحه نخست » اعدام نکنید، الهه نفری

Elaheh_Nafari.jpgاعدام نوعی کیفر و مجازات یا به‌عبارتی دیگر اشد مجازات برای محکوم است. اعدام که در تاریخ حقوق کیفری سنگین‌ترین مجازات بشری به‌شمار می‌رود از دیرباز در جوامع و ملت‌ها جهت برخورد با ناقضان قانون وجود داشته‌است ولی امروزه بسیاری از کشورها این روش مجازات را برچیده‌اند یا کمتر آن را به اجرا درمی‌آورند. اعتراض‌ها و فشار افکار عمومی سازمان‌های مدافع حقوق بشر در کاهش صدور مجازات اعدام یا کنار گذاشتن آن دخیل بوده‌اند بعضی کشورهای جهان از راه برگزاری همه پرسی، اعدام را از قوانین قضایی خود برداشته‌اند. اعدام نه مجازات است و نه رایج بودن این قانون باعث هیچگونه "عدالتی" در جامعه می‌شود. به همین دلیل است که باید برای الغای بی‌قید و شرط مجازات اعدام و سازماندهی جنبش اجتماعی ضد اعدام‌در جامعه تلاش کرد. اعدام، مجازاتی است که حق حیات انسان را نقض می‌کند.

اعدام تنها مجازاتی است که برگشت ناپذیر است واز این رو باید متوقف شود. طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر، مجازات اعدام، تجاوز به حقوق بنیادی انسان است. یکی از عمده ترین دلایل مخالفان اعدام، دلیلی اخلاقی است که باتکیه برآموزه‌های اخلاقی، به کراهت و زشتی خشونت دست می‌آویزند. اعدام با احساس بشر دوستی و روح تمدن امروزی که حق حیات را برای همه انسان‌ها محترم می‌شمارد، مغایر است.

ایران کشوری است که در آن بیشترین اعدام، به نسبت جمعیت به اجرا در می‌آید. همچنین ایران رکوردار اعدام زنان و جوانان زیر ۱۸سال است. حکومت ایران با اعدام فردی و گروهی به پاکسازی سیاسی و قومی و ایجاد رعب و وحشت در جامعه خود می‌پردازد.

البته قابل تامل است که تمام کسانی که به جرم سیاسی در ایران دستگیر می‌شوند، اغلب کسانی هستند که در اعتراضات سراسری برای احقاق حق خود به خیابان‌ها آمده‌اند و در خواست خود را به صورت مسالمت آمیز بیان کرده‌اند ولی از نظر جمهوری اسلامی اینگونه افراد مجرم سیاسی تلقی شده و اشد مجازات که همان اعدام است، برایشان اعمال می‌شود.

رژیم ایران از جمله کشورهایی است که مخالفان خود را اعدام می‌کند. ۱۲۰هزار تن از سال ۱۳۶۰ به خاطر مخالفت‌شان با رژیم اعدام شده‌اند که حداقل، یک سوم آنها زنان بودند. بنا به قوانین بین المللی، زنان باردار نباید اعدام شوند، اما در ایران حداقل ۵۰زن باردار در دهه ۶۰ اعدام شده‌اند. همچنین در سال ۱۳۶۷ زنان در میان ۳۰هزار زندانی سیاسی بودند که قتل عام شدند همچنین در اعتراضات سراسری آبان ۹۸ و برخورد سرکوبگرانه شدید و بی‌سابقه حکومت که هزاران نفر در آن، جان باختند و هزاران نفر بازداشت شدند، وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران را تغییر داده است. سرکوب خونین و مرگبار اعتراضات و تشدید وحشت‌پراکنی طلیعه رویکرد جدید حکومت است.

رژیم ایران از اعدام به عنوان ابزاری برای سرکوب و خاموش کردن جامعه ناراضی که اکثریت‌شان در زیر خط فقر زندگی می‌کنند و از بیکاری در رنج‌اند و از حق آزادی بیان محروم هستند استفاده می‌کنند. اعدام وسیله‌ای است که به ملایان کمک می‌کند، تا قدرت را حفظ کنند.

البته جمهوری اسلامی به لحاظ ساختاری و رفتاری همیشه نظامی اقتدارگرا و تمامیت‌خواه بوده و از خشونت ناموجه به فراخور نیاز برای بقا و به حاشیه راندن مخالفان و منتقدان استفاده کرده است، اما اکنون به نظر می‌رسد ناتوانی از حل و مهار ابرچالش‌ها و تنش‌های داخلی و خارجی باعث شده حکومت به سمت استفاده حداکثری و کنار گذاشتن پوشش‌ها و جنبه‌های روبنایی حرکت کند و به شکل علنی اعمال خشونت عریان و بی‌پرده را توجیه کند. این سخنان در کنار کاربست واژه «اشرار» برای معترضانی که به نافرمانی در برابر تصمیم جنجالی و غیرعقلانی افزایش ناگهانی بهای حامل‌های انرژی روی آورده بودند این تصور را قوت می‌بخشد که جمهوری اسلامی در اندیشه بسته‌تر کردن فضا و میدان دادن بیشتر به جناح‌بازهای نظام است.

بخشی از مردم که پذیرای تصمیمات نظام نشوند، از هیچ حقوقی بهره‌مند نیستند و به‌راحتی می‌شود خون آن‌ها را به عنوان عامل دشمن ریخت و حق حیات را از آنها سلب کرد.

در عملیات گسترده علیه معترضان همواره نیروهای لباس شخصی و بسیجی در کنار نیروی انتظامی حضور داشتند. آنان از باتوم، گاز اشک آور و سایر وسایل برای متفرق کردن اجتماع کنندگان استفاده می‌کردند. اعمال محدودیت بر فعالیت خبرنگاران داخلی و خارجی، و اختلال در سیستم پیام رسانی، برخی از شهروندان عادی را به گزارشگران این وقایع تبدیل کرد. مردم صحنه‌های حمله به راهپیمایان و ضرب و شتم آنان را به تصویر کشیدند، و آن‌ها را از طریق انتشار در شبکه اینترنت در معرض دید جهانیان گذاشتند.

جمهوری اسلامی ایران، هم‌چنان رتبه شرم آور اول، اجرای مجازات اعدام را، نسبت به جمعیت در جهان داراست. بیش از چهار دهه است که زندان، شکنجه و اعدام برای سرکوب مبارزات مردم به‌صورت سیستماتیک در دستور کار این رژیم قرار دارد. اما علیرغم ابعاد گسترده‌ی سرکوب، امروز کارگران، معلمان، زنان، دانشجویان، کشاورزان و فعالین مدنی در کنار نویسندگان و هنرمندان برای احقاق حقوق خویش و برای آزادی و برابری، ‌علیه اعدام و شکنجه پیکار می‌کنند و برای پا گیری، تقویت و تثبیت نهادهای صنفی مستقل و طبقاتی خویش در محیط کار و زندگی تلاش می‌کنند زیرا بر این باورند که قدرت‌ از آن توده‌هاست و با کنش‌گری و با توانمندسازی خود در راستای یک زندگی بهتر برای اکثریت مردم به نبرد می‌پردازند.

عاقبت زندانیان سیاسی در ایران، انواع و اقسام شکنجه‌ها ودر نهایت اعدام است و بحث قتل زندانیان سیاسی یا مرگ، به دلیل عدم رسیدگی پزشکی در داخل زندان‌ها موضوعی است که تاکنون مقامات قضایی حاضر به پذیرش آن نشده‌اند.

مقامات قضایی و اجرایی عموما پس از رسانه‌ای شدن خبر فوت یکی از زندانیان سیاسی در داخل زندان بحث "خودکشی، ایست قلبی و درگیری" با دیگر زندانیان را مطرح می‌کنند. اما فعالان حقوق بشر عموما از حکومت جمهوری اسلامی به دلیل عدم رعایت اصل تفکیک زندانیان، انتقاد کرده و بارها این بحث را مطرح کرده‌اند ولی در واقع مقامات زندان برای مرگ یا مصدوم کردن زندانیان سیاسی سالهاست که از این روش استفاده می‌کنند.

وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران از جانب ایرانیان و از جانب فعالان حقوق بشر، نویسندگان، و سازمانهای مردم نهاد بین‌المللی مورد انتقاد قرار گرفته‌است. در دوران حکومت جمهوری اسلامی ایران مجمع عمومی سازمان ملل متحد به‌جز دو سال، همه ساله، قطعنامه‌ای در مورد نقض حقوق بشر به‌وسیله حکومت جمهوری اسلامی، صادر کرده‌ است.

الهه نفری
بهمن ۱۳۹۹



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy