میزان معنای لغوی آلترناتیو که یعنی جایگزینی، برای رساندن منظور ما در این بحث کفایت میکند. آلترناتیو و سکولاریسم به مانند بسیاری از مفاهیم دیگر غرب در جامعه جمهوری اسلامی وارونه جلوه داده میشوند و ذهن علیل و کج فهم نیز همین لقلقه زبانی و مفهومی سکولاریسم را میگیرد و آن را طوطی وار تکرار میکند. بعنوان مثال، اگر تبلیغ و ترویج قاعده «مدارا» را در فضای دهشتناک جمهوری اسلامی که «سگ صاحبش را نمیشناسد» و هیچ چیز سرجایش نیست با دقت نظر افکنیم، میتوانیم به نمونهای از تحریف آشکار سکولاریسم که باعث میشود تا ضرورت وجودی آلترناتیو خنثی و بی اعتبار گردد، پی ببریم. چونکه اعلام مدارا در این فضای خفقان آلود هیچ معنایی ندارد جز مدارای همگان با حکومت دینی. اصلاح طلبان دینی حکومتی و شبه سکولارهای ایرانی مدافع آنها مظهر چنین ذهن «مدارا» جواند. وقتی جماعتی در بی اصالتی و فرومایگیشان، خود را در کوچه بن بست اصلاح طلبی دینی بیابند و مفتون و مجذوب آن گردند بتبع برای خوشرقصی و خوشخدمتی به آن میتوانند در نقش راهبان، مفهوم آلترناتیو و سکولاریسم را به چنین کوچهای رهنمون سازند. بی سبب نیست که این جماعت از روند رو به شکلگیری آلترناتیو حکومت دینی یعنی سکولاریسم در میان ایرانیان واهمه داشته و از آن «مثل جن از بسم الله میترسند» و هم از اینرو با تمام قوا در صدداند که بی خاصیتش کنند تا جائیکه، حتا تحمل کلمه سکولار را در مادهای از بیانیه ده مادهای «اتحاد جمهوری خواهان ایران» نکرده و پیشنهاد حذف آن را دهند.
حال ببینیم رهبر اصلاح طلبان دینی در ژاژخایی سخنش راجع به سکولاریسم در برلین چه گفته: «سکولاریسم تجربه¬ی فرهنگ و تمدن غرب است و به آن اختصاص دارد. بنابراین تعمیم آن به حوزه¬هایی که فاقد تجربیات فرهنگی مشابه هستند نادرست است. سکولاریسم در مخالفت با تئوکراسی مسیحی شکل گرفته است. در جهان اسلام، به دلیل فقدان زمینه¬های اجتماعی لازم، نمی¬توان از سکولاریسم صحبت کرد. بنابراین قطعی دانستن چنین روندی برای جهان اسلام و مطلق کردن امر تاریخی غلط است». همچنین بنا به گزارش گروه دریافت خبر ایسنا، خاتمی در چهارمین نشست تبیین مبانی اصلاحات نیز در باره سکولاریسم چنین سخن مشابه بر زبان آورد و گفت: «اگر سکولاریسم در غرب به وجود آمده است، متناسب با شرایط تاریخی و اجتماعی آنجاست و تسری آن به جوامعی که دارای این شرایط نیستند، غلط است». اما وی نگفته «سکولاریسم که در مخالفت با تئوکراسی مسیحی شکل گرفته» و آزادی و دموکراسی را برای غرب به ارمغان آورده اگر نتواند در جوامعی مثل ایران تسری یابد پس در مخالفت با تئوکراسی اسلامی حاکم کدام مفهوم باید ساخته شود؟ از این گذشته، چگونه است که اینهمه مفاهیم جامعه شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی و بسیاری از مکتبهای فکری غرب با وجودی که هیچ سنخیت و مناسبت با جامعه و فرهنگ ما ندارند و مخصوص جامعه و فرهنگ خودشان است از سوی «روشنفکران شیعی» رو هوا زده میشوند اما وقتی پای مفهوم سکولاریسم در بنیادگذاری نظام سیاسی ایران به میان آید میشود مختص غرب!؟ چونکه در ضدیت با نظام دینیِ رهبر اصلاح طلبان دینی است؟ و اما توضیحِ یاوه گویی خاتمی راجع به سکولاریسم: چون ایرانیان اسلامیزه شده فاقد تجربه سکولاراند پس لزومی ندارد تا «از سکولاریسم صحبت» کنند. معنای این مهملات اینست از آنجائیکه نظام اسلامی که خاتمی در نامه اخیرش به خامنهای در حمایت توفنده از آن برآمده و گفته «اصلاح طلبان تمام توان خود را برای حفظ آن گذاشته اند» بنابراین از نظر وی چنین نظامی با محتوای اسلامی باقی خواهد ماند. نماینده فرقه اصلاح طلبان دینی را عقیده بر این است که سکولاریسم بر ایرانیان روا نیست چونکه موضوع غرب است و نه موضوع جامعه اسلامی. خاتمی بطور سریع، واضح و بی پروا دارد میگوید با این نظام دینی بسازید و بسوزید زیرا که ارزشهای سکولاریسم غرب به فرهنگ و نظام اسلامی ما، نه مربوط است و نه سازگار. آدمیِ «سکولار» باید بی مقدار باشد تا ضدیت خاتمی به سکولاریسم و موهن جلوه دادن آن و نیز نامه فدایت بشم به خامنهای و تأکیدش در حفظ نظام تئوکراتیک را نفهمد و به دنبال این فرقه در جستجوی «آلترناتیو» باشد! در حالیکه یگانه آلترناتیو در راهگشایی آلام مردم و جامعه همین سکولاریسم است که از آن بازآیی تجدد ایرانی ممکن شده و قادر است ایران را از مصیبت اسلامی وارده نجات دهد.
آلترناتیو یعنی جایگزینی. اگر اصلاح طلبان دینی هر سه قوه را تصاحب کنند و جایگزینی افراد در ساختارها و نهادها هم صورت بگیرد اما این به هیچ وجه جایگزینی نظام دینی نیست برعکس تداوم چنین نظامی ست بواسطه افرادی دیگر. آلترناتیو نظام دینی نمیتواند خودِ ارزشهای دین باشد در حالیکه نیروی همبسته سکولار است. همان چیزی که در مغز خاتمی نمیگنجد و ظرفیت فهم آن را هم ندارد. در هر حال، آلترناتیو نظام اسلامی در داخل ایران حرکت گسترده اعتراضی/ اجتماعی/ سیاسی آبان ۹۸ است؛ بیانیههای چهارده نفر از هموطنان داخل است که جان شیرین خود را در کف گرفته و موکداً به جمهوری اسلامی نه میگویند، نیرومندی جنبش زنانی ست که اهانت پوشش اسلامی را تحمل نکرده و از چنین پوششی سرپیچی میکنند، مقاومت نسل جوان ست که میخواهد از تئوکراسی اسلامی رهایی یابد. مجموع همه این حرکتهای سیاسی اعتراضی و جنبشهای اجتماعی موجود است که در نهایت به شکلگیری آلترناتیو سکولار نظام دینی میانجامد و نه فرقه اصلاح طلبی دینی به رهبری محمد خاتمی که در مساعیشان برای حفظ نظام دینی و تداوم آن، مردم ایران را که در این نظام له و لورده شدهاند سزاوار سکولاریسم راهگشا و نظام و مدیریت سیاسی مناسب با آن، نمیدانند.
نیکروز اعظمی