نقطه - امروز چشمانمان به متنی کوتاه افتاد و چند صد امضا که در زیر آن گرد آمده بودند. در سایت گویا، این مطلب را خواندیم. هنوز بیش از ۱۷ لایک و ۳ آنلایک به این مطلب نداده بودند. اکنون فکر میکنیم که از ۹۰ لایک گذشته باشد، با آنکه دقایقی زیادی را پشت سر نداریم. مطلب در رابطه با آنچه بود که «کارزار نه به جمهوری اسلامی» نام نهادهاند. میدانیم دربارهی این کارزار بزودی بسیاری خواهند نوشت، زیرا دربارهی آن نوشتن بسیار کار سادهای است.
متن این بیانیه بسیار ساده و حتی تا قدری بیآلایش و افتاده است. از دید ادبی هم، متن قدر و پر مغزی نیست. بسیار سعی شده که چینش واژهها و جملات، ابتدایی، بدون دوخت و دوز به جناح خاص و به بیانی، بی موضع سیاسی خاصی باشد. متنها وقتی از میان گزارهها و واژهها و بافتهای کارشناسانه فاصله میگیرند، دلیل بر اینکه سازندگان متن، کارشناس نیستند، نیست. بلکه دلیل آن تمایل سازندگان متن به جذب بیشتر مخاطب است.
امضاهای پا این متن، هم هم شگفتی میآفریند و هم تامل. بویژه که چند نام مهم را در میان آنها نمیتوان دید. زمزمهی نبود این نامها، پژواک خود را پنهان نمیسازد.
متن را چون کوتاه هست اینجا جای میدهیم:
طنین فریاد «نه به جمهوری اسلامی» را رساتر کنیم!
هممیهن!
فریاد «نه به جمهوری اسلامی «در جایجای ایران طنینافکن شده است.
این صدای مردمی است که عزم جزم کردهاند تا بساط جمهوری اسلامی، این مانع اصلی دستیابی به آزادی، رفاه، دموکراسی، پیشرفت و حقوق بشر را برچینند. گسترش کارزار «نه به جمهوری اسلامی» در پیوند با دیگر حرکتهای سیاسی و مدنی، نویدبخش همسویی و همگراییِ بیشترِ مبارزاتِ آزادیخواهانه و عدالتجویانه مردم ایران برای رهایی از حکومتی ضدبشری است.
هموطنان میهندوستی که قلب و ذهنتان سرشار از آرزوی آزادی و آبادی ایران است:
بیاییم خواست «نه به جمهوری اسلامی» را محور همبستگی ملی قرار دهیم تا با برپایی جنبشی بزرگ و فراگیر، خاک ایرانزمین را برای همیشه از فقر و نکبت این رژیم سیاه و فاسد، پاک کنیم.
شروع این متن را خوش میتوان دید: «این صدای مردمی است که عزم جزم کردهاند...» آری، دیگر صدای جمعی از کنشگران، مبارزان، نیروهای پیشرو و غیره نیست. صدای مردم است. مردمی که اکنون به این باور رسیدهاند جهان سیاست قوی است و تا مردمی نباشی، در مقابل این جهان، عددی نخواهی بود.
از این متن ساده چه میتوان فهمید. استقبال و برداشت ما از این متن باید مثبت باشد. مثبت! آری! اما با سری که به پایین متمایل است تا به بالا. این متن میگوید که پس از چهل سال «حرفهای گنده»، و بیانیههای پر شور، و متنهای ادبی و سیاسی بیشمار، اینک، به اینجا رسیدهایم. از میان آن متنها و قلمهای چپها و ملیها و اسلامیستها که چکشکاری نتها و زخمههای واژههایشان، گوش فلک را هم نواخت، به اینجا، رسیدهایم. که، ساده بگوییم و ساده بنویسیم. اما برای رسیدن به این «اتحاد» نیمبند، و نوشتن متنی ساده و بیآلایش، سالها عمرمان گذشت؛ زیرا، ساده بود از اول نیز؛ جمهوری اسلامی بد است و باید برود.
بدون شک امشب مقالاتی به چاپ خواهد رسید که: نه به جمهوری اسلامی، اما آری به چه! به نظر، این حرف بسیار منطقی و حسابی میآید. اما اینگونه نیست. به بیانی، اگر هنوز خیال میکنیم کار عیب دارد، پس باید و در مسیر خود رفت تا به آن «آری» بزرگ رسید.. اما این متن، یک حقیقت تلخ را در پس خود دارد و آن اینکه، تازه فهمیدهایم که این «آری»، و آنچه که این آری، به ایران روا خواهد دید، در ایران و توسط دهها میلیون ایرانی درگیر با مصیبت و نکبت جمهوری اسلامی، تعیین خواهد شد. نه توسط من و تو و چند میلیون ایرانی خوشنشین خارجکشور. نخست، نهی بزرگ به جمهوری اسلامی.
از سویی، نام بسیار از پرکاران در امر نگارش و نوشتار، در میان امضاها دیده میشود، که جای خوشبختی دارد. شاید خودشان هم مدتی استراحت کنند و بلافاصله در نقد «هر آنچه جز ما نیست»، قلم نزنند.
چه نامهای در امضاها دیده میشوند. بیشک نوعی از همفکری (بخوانید همسویی دیالتیک) در بین امضا کنندگان هست و باید باشد. اما نکاتی نیز برجسته مینماید. اصلاحطلبان دیروز، دلباختگان و دلبستگان اهل حصر، باورمندان دو دهه به اصلاحات نیز، اینجا هستند. مشکلی نیست. امیدواریم که این امضایشان برای عقب نماندن از قافله نباشد. چند نام مهم را در بین آنها نمیتوان دید. باید صبر کرد، شاید مذاکرات در جریان است یا اینکه خودشان خواهند گفت چه صلاح دیدهاند. بعضی از نامها که هرگز در زیر هیچ بیانیهای نبودند نیز، اکنون بر خود راه را هموار دیدهاند. نامهای شخصیتهای مهم سازمانهای مردمان مرزنشین ایران هم در این لیست دیده نمیشود. نوشتهاند که جمع آوری امضاها ادامه دارد.
از سویی، این حرکت، این کارزار، نوعی پرتاب تیوپ نجات غریق برای اپوزیسیون خارجکشور هم هست. همه میبینیم که عمر جمهوری اسلامی به غروب رسیده است. کشتی غولپیکر هولناکی، که از آن چهل سال است بوی خون، زجه و جنایت میآید، فرسوده شده و نگران غرق شدن است. ما هم نگران این واقعه هستیم که این کشتی، با خود بیش از این، از ملک و وطن را به زیر آب نبرد.
۱۱ مارس ۲۰۲۱