رادیو فردا - الهام المدفعی، آهنگساز، ترانهسرا، خواننده و گیتاریست عراقی که دهههاست با سبک ترکیبی خود از موسیقی غربی (فلامنکو و راک) و موسیقی سنتی عراق در سراسر خاورمیانه و کشورهای عربی مشهور شده است، پس از بیش از یک سال، سکوت موسیقایی خود را شکسته است.
او چند روزی است که موزیک ویدئو «بعد الغياب لازم تعود» (بعد از غیبت، باید بازگردی) را که همراه با نادین خالدی خوانده است، در شبکههای اجتماعی و یوتیوب منتشر کرده است. این ترانه با استقبال علاقهمندان موسیقی عربی مواجه شده و خبرگزاری فرانسه نیز برای تهیه گزارشی به سراغ او رفته است.
متن ترانه «بعد از غیبت» را عمر ساری، شاعر جوان اردنی سروده و آهنگسازی آن نیز کار خود الهام المدفعی است.
این ستاره موسیقی عراقی که اکنون در شهر امان، پایتخت اردن، زندگی میکند با انتشار این ترانه نشان داد که چشمه خلاقیت هنریاش همچنان در ۷۹ سالگی جوشان است.
در ستایش امید در شرایط کرونا
با اینکه همهگیری کرونا، بسیاری از هنرمندان جهان، از جمله المدفعی را از صحنه و فعالیت هنری دور نگاه داشته و به ویژه خوانندگان نتوانستهاند به طور زنده برای علاقهمندانش به اجرای موسیقی بپردازند، اما این خواننده عراقی با این ترانه، فضای سنگین پیرامونش را شکانده است.
👈مطالب بیشتر در سایت رادیو فردا
ترانه جدید المدفعی، تحت تأثیر شرایط کنونی کرونا شکل گرفته، اما او با صدای حزنانگیزش تسلیم این شرایط نشده و آواز امید سر داده است:
«پس از غیبت، باید بازگردی،
رؤیای تو یک ابر است،
غم تو یک سراب.
با مهربانی بازگرد،
صدایت در گوشهایم میپیچد،
غم را رها کن،
گلایه را به فراموشی بسپار...»
انقلاب در سرزمین موسیقی مقام
الهام المدفعی که از سال ۱۹۹۴، در دوران حکومت صدام حسین، دیکتاتور پیشین عراق، به اردن مهاجرت کرده، پیشتر با ترانههایش در ملودیهای سنتی کشورش انقلابی ایجاد کرده و موجب واکنش منفی سنتگرایان، اما استقبال جوانان شده است.
او که سال ۱۹۴۲ در بغداد به دنیا آمده، از ۱۰ سالگی تاکنون گیتار از دستش رها نشده است. در سال ۱۹۶۱ گروه موسیقی کوچکی با نام Twisters را به راه انداخت و از همان زمان، به دلیل علاقهاش به گروه معروف بریتانیایی دنیای موسیقی، به «بیتل بغداد» مشهور شد.
المدفعی در سال ۱۹۶۷، زمانی که ۲۵ ساله بود، پس از مدتی اقامت در لندن به وطنش بازگشت. او برای تحصیل معماری به لندن رفته بود، اما تحصیل را رها میکند و به موسیقی میپردازد. اقامت در لندن موجب شد او با موسیقی غربی و نوازندگی با آلات این موسیقی آشنا شود.
در سالهای ابتدایی بازگشت به عراق، او گروه دیگری را تأسیس کرد و سازهایی چون قانون و عود و ویلون که سازهای اصلی در موسیقی عربی به شمار میرفتند به کنار گذاشت و آلات موسیقی غربی، از گیتار برقی و پیانو تا ساکسیفون، را جایگزین آنها کرد.
اما پس از مدتی، این آهنگساز با میراث پیشین کشورش آشتی کرد و از هر دو این الات، کنار هم، در آثارش استفاده کرد و سبک ویژه خود را در موسیقی عربی پدید آورد و به نوآوریهایی در این زمینه رسید. اما این نوآوریها برای او دردسرزا هم بوده است.
در واقع المدفعی، در دنیای موسیقی، «کافری» محسوب شده، در سرزمین «مؤمنان» به موسیقی «مقام». به قول خودش، برخیها به دلیل واردن کردن ابزارهای غربی در موسیقی عراقی، هنوز در عراق به او دشنام میگویند!
المدفعی به تازگی در گفتوگویی با خبرگزاری فرانسه گفته است: «در موسیقی عربی، مدخل تصنیفها طولانی و ملودیها غمانگیز است، اما من مدخل را کوتاه میکنم و سازهایی را انتخاب میکنم که ریتمی شاد را به وجود بیاورند.»
این آهنگساز اضافه کرده است: «به غیر از ترانههایی که خودم میسرایم، متن ترانههای من معمولاً از شعرهای قدیمی و ترانههای عامیانه گرفته شده است. من آنها را با همه تجربه موسیقایی که تاکنون آموختهام تلفیق میکنم.»
با وجود تأثیر فراوانی که المدفعی بر خوانندگان نسلهای بعد از خود گذشته، او به گونهای از کارهای خود سخن میگوید که راه را برای نوآوریهای بیشتر باز میگذارد.
این خواننده گفته است: «تمام کاری که انجام دادم، این بود که ترانههای قدیمی عراقی را دوباره خواندم تا آنها بتوانند در برابر زمان مقاومت کنند. فکر میکنم این چنین، میراث ترانه عراق را از فراموشی نجات دادهام.» بدر شاکر السیاب، یکی از شاعران عراقی است که این خواننده اشعارشان را خوانده است.
اما در میان بازخوانیهایی که او انجام داده، بازخوانی ترانه «بين العصر والمغرب» ترانه معروف عراقی شنیدنی است.
این ترانه که اصل آن یک فولکلور عراقی است اولین بار در سال ۱۹۷۱ اجرا شد و طی نیم قرن گذشته از سوی خوانندگان بسیاری از جمله سميره توفيق و دیانا حداد اجرا شده است.
سالهای تبعید و آرزوی بازگشت به بغداد
سرنوشت المدفعی با قدرت گرفتن صدام در سال ۱۹۷۹ تغییر یافت و تحت فشار قرار گرفت. در اوج محبوبیت، مجبور شد کشورش را ترک کند.
عراق که این روزها با مداخله ویرانگر جمهوری اسلامی ایران درگیر نزاعهای سیاسی و بحرانهای امنیتی است و فرهنگ و هنر عربی از همیشه در این کشور مهجورتر است، روزگاری مرکز هنر و ادب جهان عرب بوده است.
ترانه و موسیقی در بغداد در قرن بیستم در اوج شکوفایی بود و بسیاری را در جهان عرب، خاورمیانه و حتی کشورهای اروپایی مسحور خود میکرد.
المدفعی هم در دوران طلایی هنر در عراق به ویژه در دهه نوسالژیک ۱۹۵۰، عاشق موسیقی شده بود: «همه در خانه ما میخواندند، مردها، زنها و بچهها. من در میانه عشق به موسیقی بزرگ شدم.»
این خواننده که همسرش را از دست داده و تنها در آپارتمانی در محله اعیاننشین عبدون امان زندگی میکند، این روزها علاوه بر موسیقی و ترانه، به نقاشی هم میپردازد و آپارتمانش پر شده از تابلوهای او. اما همچنان المدفعی در دنیای موسیقی بسیار شناختهشدهتر است تا دنیای نقاشی و هنرهای تجسمی.
خودش نیز معتقد است زبان موسیقی از زبان دیگر هنرها جهانیتر است: «ما باید به آوازخوانی تحت هر شرایط ادامه دهیم تا پیام امید به جهان بفرستیم، زیرا موسیقی زبان مردم است و از مرزها عبور میکند.»
قرار بود در سال ۲۰۲۰ این هنرمند کنسرتهایی در بریتانیا، آلمان، ایتالیا، سوئد و همچنین کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برگزار کند، اما همهگیری کرونا همه برنامهها او را به هم زد: «اگر همهگیری ادامه یابد، من روی بالکن آپارتمانم میخوانم... زندگی باید ادامه یابد.»
با این حال او توانست در ماه مه گذشته در آمفیتئاتر باستانی امان بدون هیچ شرکتکنندهای کنسرت برگزار کند که این کنسرت از شبکههای اردنی و عراقی پخش شد.
المدفعی که به زودی هشتمین دهه عمر خود را به پایان میرساند، در این سن بیش از هر چیز خواهان برگزاری کنسرت در بغداد، زادگاه خود است: «همه ما به دلایلی کشورمان را ترک کردهایم. من در اردن زندگی میکنم، اما همچنان یک عراقی باقی ماندهام و به خاک زادگاهم وابستهام.»
این خواننده در سال ۲۰۰۳، ترانهای را با نام «بغداد» برای وطنش خواند که بسیار با استقبال مواجه شد. شعر این ترانه، یکی از سرودههای نزار قبانی، شاعر معروف سوری است.
برای المدفعی هیچگاه سالنهای بزرگ و مجلل موسیقی جهان مثل رویال آلبرت هال و تالار ملکه الیزابت در لندن یا سالن تریانون پاریس جای کافه کوچک الزهاوی در بغداد را نمیگیرند.
کافه الزهاوی که در سال ۱۹۱۷ در خیابان متنبی در مرکز بغداد و به نام شاعر معروف، جميل صدقی الزهاوی، افتتاح شد، سالها پاتوق خوانندگان موسیقی سنتی عراقی مثل یوسف عمر و محمد قبنجی بود.
المدفعی آرزو دارد روزی بتواند در این کافه معروف بغداد، جایی که هنوز روشنفکران و هنرمندان را به خود جذب میکند، آواز بخواند؛ سرگذشت او، سرگذشت عراق است و سرنوشت او همچنان به سرنوشت مردم کشورش گره خورده است.