«کاهش رفتارهای بیثباتکننده ایران در منطقه، هم به نفع تلآویو هم است، هم به نفع پکن»
ایندیپندنت فارسی - بر اساس گزارشی از یک اتاق فکر اسرائیلی، چین از معدود بازیگرانی است که توان این را دارد که برای حفظ ثبات در منطقه، رفتار ایران نسبت به اسرائیل را تغییر دهد. روزنامه اورشلیم پست نسخهای از این گزارش موسسه مطالعات امنیت ملی در اسرائیل را به دست آورده و بخشی از محتوای آن را منتشر کرده است.
این موسسه، یک اتاق فکر مستقل مربوط به دانشگاه تلآویو و رئیس آن ژنرال آموس یادلین، رئیس سابق شاخه اطلاعاتی ارتش اسرائیل، است. گزارش یاد شده را دکتر کوین لیم برای این موسسه نوشته است؛ پژوهشگری در دانشگاه تل آویو که در کشورهای منطقه همچون افغانستان، عراق، لیبی، اسرائیل و سرزمینهای فلسطینی سابقه حضوری گسترده دارد.
نویسنده در این گزارش به این اشاره میکند که پکن مدتی است میکوشد خود را قدرتی جهانی نشان دهد که حس مسئولیتی همگام با این جایگاه دارد و تلآویو میتواند از این مهم به سود خود استفاده کند.
دکتر کیم مینویسد با توجه به اینکه حکومت جمهوری اسلامی ایران به چین وابسته است، این کشور شاید «یکی از تنها بازیگرانی است که اگر بخواهد میتواند توازن قوا در خاورمیانه را به نفع ثبات در این منطقه تغییر دهد.» او البته تاکید دارد که این کار آسان نیست و پکن هرگز حاضر نخواهد بود روابط خود با تهران را قطع کند و اصلا نباید چنین تقاضایی را با این کشور مطرح کرد.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
در گزارش میخوانیم: «اینکه چین مستقیما قانع شود که روابط با ایران را قطع کند یا به شدت کاهش دهد، ناممکن به نظر میرسد و احتمالا حتی اثر سوء خواهد داشت. چنین راهبردی جوری ایجاد دردسر برای یک قدرت بزرگ برای سوق دادن آن به جهتگیری تعبیر خواهد شد؛ آن هم قدرتی که به حفظ روابط خوب خود با تمام بازیگران منطقه افتخار میکند.»
دکتر لیم توضیح میدهد که قصد چین برای همکاری بیشتر با ایران، به اسرائیل ربطی ندارد؛ بنابراین اسرائیل به جای اینکه بکوشد چین را از رابطه با ایران منصرف کند، باید چین را قانع کند که به عنوان «بازیگری بیطرف که به دنبال پیشبینیپذیری است، بر ایران فشار بیاورد تا رفتار مخل ثبات خود را کاهش دهد.»
در گزارش میخوانیم: «این امر اگر با سیاست محکمتر و دوراندیشانهتر آمریکا در خاورمیانه همراه شود، به نفع ثبات کل منطقه خواهد بود و در نتیجه به بازرگانی و منافع اقتصادی چین هم سود میرساند.»
دکتر لیم در ضمن میگوید که اسرائیل باید چین را در موضوع همکاری هستهای و مسئله گسترش سلاحهای هستهای به سوی موضع اکیدتری سوق دهد.
اما کشور کوچکی مثل اسرائیل در مقابل قدرت بزرگی مثل چین از چه اهرمهای قدرتی برخوردار است؟ یعنی این کشور کوچک چطور میتواند بر ابرقدرت بزرگ آسیا اثر بگذارد؟
تحلیلگر اشاره میکند که دولت اسرائیل تا زمانی که ایران از تهدید مکرر این کشور دست برندارد، به «تخریب گزینههای دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی ایران و البته برنامه هستهای آن ادامه خواهد داد». این اعمال دولت اسرائیل به ضرر منافع چین است، چون به بازرگانی این کشور با ایران و کل خاورمیانه لطمه میزند؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که چین شاید نتواند یک شبه بر رفتار ایران تاثیری چشمگیر بگذارد اما میتواند همان کاری را کند که آمریکا گاه با اسرائيل میکند: سوق دادن تهران به رفتاری کمتر ماجراجویانه و کمتر تنشزا.
در بخش دیگری از این گزارش به این اشاره شده است که توافق ابراهیم که به عادیسازی روابط اسرائیل با چهار کشور عربی (امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش) انجامید، برای کنترل ایران موقعیتهای جدیدی به چین میدهد؛ مثلا اگر اسرائیل و متحدانش از کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در روابط خود با چین هماهنگ باشند، شانس بهتری برای تاثیر گذاشتن روی سیاستهای این ابرقدرت دارند.
دکتر لیم مینویسد: «کمترین اتفاقی که میتواند بیفتد این است که چین به سوی این رویکرد حرکت کند که در فشار گذاشتن روی ایران برای تعدیل رفتارش فعالانهتر عمل کند... در چشماندازی طولانیمدتتر، این تغییر مسیر راهبردی میتواند نه فقط بر چگونگی بازرگانی پکن که بر چگونگی تفکر آن درباره اولویتهای راهبردی، دیپلماتیک و امنیتی در منطقه هم تاثیر بگذارد. سازمان همکاری شانگهای نیز میتواند در این میان نقش مهمی داشته باشد. این ائتلاف سیاسی، اقتصادی و امنیتی را رهبران چین، روسیه و چهار کشور آسیای مرکزی (قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان) در سال ۲۰۰۱ ایجاد کردند. هند و پاکستان نیز به آن پیوستهاند تا تعداد اعضای دائم آن به هشت کشور برسد؛ اما خواست ایران برای پیوستن به این ائتلاف -به خصوص که در زمان دولت محمود احمدینژاد مطرح شد- بینتیجه مانده است. ایران در حال حاضر به همراه مغولستان، بلاروس و افغانستان یکی از چهار عضو ناظر این سازمان است. ارمنستان، آذربایجان، کامبوج، نپال، سریلانکا و ترکیه هم به عنوان «شرکای گفتوگو» با سازمان رابطه دارند و ترکمنستان نیز به عنوان مهمان دعوت میشود. در خاورمیانه این فقط ایران نیست که به دنبال تحکیم روابط با این سازمان است. مصر و سوریه هم در سال ۲۰۱۶ عضویت به عنوان دولت ناظر در این سازمان را خواستار شدند. اسرائیل، عراق و عربستان سعودی نیز تقاضای عضویت به عنوان «شرکای گفتوگو» را دارند و بحرین و قطر تقاضای عضویت کردهاند.»
در گزارش دکتر کیم میخوانیم که عضویت اسرائیل در سازمان همکاری شانگهای به معنای حضور در فضایی دیپلماتیک خواهد بود که ایران نیز در آن حضور دارد؛ البته به نظرمیرسد در این گزارش (حداقل بخشهایی از آن که منتشر شده) به سازمان «سیکا» یا «کنفرانس تعامل و اعتمادسازی آسیا» اشارهای نشده است. ایران، چین و اسرائيل هر سه جزء ۲۷ عضو کامل این سازمانند که در سال ۱۹۹۲ به ابتکار نورسلطان نظربایف، رئيسجمهور وقت قزاقستان، تشکیل شد. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، در نشستهای این سازمان گاه به شدت از اسرائيل انتقاد کرده است اما به نظر میآید تلآویو در آن حضور گستردهای نداشته باشد و در سطوح پایین در نشستهایش شرکت میکند.
تحلیلگر میگوید که نزدیکی ایران و اسرائيل در «چنین مجامعی» امکان میانجیگری طرف سوم همچون چین یا روسیه را ممکن میکند؛ گرچه به این واقعیت هم اذعان دارد که این احتمالا در سطحی محدود خواهد بود.
گزارش یاد شده در عین حال هشدار میدهد که اسرائیل باید نزدیکی خود به چین را با نزدیکی به آمریکا در توازن قرار دهد و در مورد خطر اینکه اطلاعات اسرائیل به ایران درز پیدا کند هم هشدار میدهد. او مینویسد: «حضور پروژههای در مالکیت دولت چین و زیرمجموعههای آنها در صنایع ساختمانی و زیرساختی هم در ایران و هم در اسرائیل، به برخوردی ظریف نیازمند است و اسرائيل باید تشریک اطلاعات بین پکن و تهران را مدنظر قرار دهد.» او اشاره میکند که برخی از این پروژهها شاید نزدیک مکانهای حساس دولتی اعم از نظامی یا اطلاعاتی باشند.
در گزارش به عنوان مثال به «گروه تونلهای راهآهن چین» اشاره میکند که در کنسرسیومی که در حال ساخت بخش عمده خط قرمز شبکه راهآهن تلآویو است، سهمی ۵۱ درصدی دارد. این گروه خود زیرمجموعه شرکت سهامی عام راهآهن چین است که در بازار سهام شانگهای و هنگکنگ حضور دارد؛ اما سهامدار اصلی آن شرکت دولتی موسوم به شرکت مهندسی راهآهن چین است. گزارش اشاره میکند که این شرکت با قرارگاه خاتمالانبیای سپاه پاسداران هم برای ساخت خط آهن سریع تهران-قم-اصفهان همکاری میکند.
دکتر کیم مینویسد: «تشخیص نقاط قوت و محدودیت روابط ایران و چین برای اسرائيل به منظور پیشروی، امری ضروری خواهد بود.»
این تحلیلگر علاوه بر سابقه در دانشگاه و اتاق فکر، مشاور ارشد سنجش ریسک در شرکت اطلاعاتی آمریکایی-بریتانیاییِ آیاچاس مارکت در لندن است و میز ایران این شرکت را اداره میکند.