بدیع یونس - ایندیپندنت فارسی
شامگاه چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۹، برایم کاملا متفاوت بود. خبر کشته شدن هشام الهاشمی همچون صدای آذرخش سهمگینی در گوش من طنینانداز شد. آری، این خبر ناگوار پیش از آنکه به خانواده، همسر و چهار فرزندش برسد، به من رسید.
یکی از دوستان خطاب به من گفت که هشام الهاشمی کشته شد. اما من نمیتوانستم آنچه را شنیدم بودم باور کنم. این خبر آنچنان تکاندهنده بود که در ذهنم جا نمیگرفت، پیش از آنکه قلبم آن را باورنکردنی بداند. گفتم لطفا دست از شوخی بردارید. به نظرم رسید که این شوخی بیمزه همکارانم در شبکه «الحدث» است که از عمق دوستی، صمیمیت و همکاریهای روزانه من و هشام الهاشمی آگاهی دارند. در آن شب، قرار بود هشام الهاشمی در یک صحبت تلویزیونی پرده از تحقیقاتی در مورد شبهنظامیان وفادار به ایران بردارد که من و هشام بیش از یک ماه روی آن کار کرده بودیم.
من و هشام در حال تهیه تحقیقی بودیم که نقش شبهنظامیان وفادار به ایران را در چارچوب نیروهای حشد شعبی با گفتن ارقام و جزئیات نشان میدهد. نخستین قسمت این پژوهش آماده شده بود و هشام الهاشمی در کنار شماری دیگری از کارشناسان، قصد داشت در این زمینه صحبت کند و واقعیتها را فاش کند.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
در آغاز نتوانستم خبر مرگ هشام الهاشمی را باور کنم، تا اینکه دوستم با چهره رنگپریده، فیلم لحظه ترور را به من نشان داد،
سپس وحشت و اندوه سر تا پایم را فرا گرفت و برای مدتی در سکوت فرو رفتم. اندکی بعد خود را در دوراهی یافتم که مستلزم اتخاذ تصمیم سریع بود. آیا برنامه امشب را لغو کنم و تسلیم زورگویی قاتلان هشام الهاشمی شوم و از پخش برنامهای که اهداف شوم آنها را برملا میکرد و اصرار آنها را برای کشتن سایر همکاران هشام الهاشمی از جمله خودم را نشان میداد، منصرف شوم یا اینکه بهرغم چالشهای پیشرو، در این مسیر پرتنش گام بردارم؟
برای ادامه این مسیر، بین دو گزینه قرار داشتم: تبدیل پژوهش تهیهشده به پرونده «ترور»، چشمپوشی از افشای شبهنظامیان تحت حمایت ایران که هشام الهاشمی را به قتل رسانده بودند و تمرکز بر اصل تحقیق، یا اینکه برنامه را طوری که گویا هشام الهاشمی «ترور نشده است» و همان گونه که بین من و هشام الهاشمی توافق شده بود پخش کنم. در نتیجه، تصمیم گرفتم که برنامه را با ایجاد تغییر اندکی در مقدمه و بنا به توافق قبلی پخش کنم. در مقدمه نوشتم که دو ساعت قبل و پیش از اینکه دوست و همکارم هشام الهاشمی با تحقیقی که در مورد فعالیتهای شبهنظامیان وابسته به ایران در عراق و افشای اهداف آنها تهیه شده بود به استودیوی بغداد برسد، به دست جنایتکاران به قتل رسید، اما آنها هرگز نمیتوانند مانع پخش تحقیقات او شوند و تلاشهایی را که در راستای دفاع از کشور و ملت عراق انجام داده است، نقش برآب کنند. البته این برنامه هرگز متوقف نخواهد شد و اگر جنایتکاران از افشای جنایتهای خویش از طریق این برنامه نگرانی داشتند، باید بدانند که مدت پخش این برنامه به منظور برملا کردن بیشتر جنایتهای آنان به جای یک ساعت به دو ساعت افزایش خواهد یافت.
آری، هشام الهاشمی، دوست و همکارم دیگر در میان ما نیست اما تحقیقات و پژوهشهای او همچنان از جنایتهای شبهنظامیان وفادار به رژیم ایران پرده بر خواهد داشت. هشام ترور شد، زیرا وی یک فرد آزاداندیش بود که دولت را بر تشکیلات فرقهای، ارتش را بر گروههای شبهنظامی، امنیت ملی را بر تروریسم، آزادی را بر وابستگی و عدالت را بر ظلم ترجیح میداد. هشام در دوران صدام حسین زندانی بود و در سال ۱۳۸۰ آزاد شد، سپس هزینه آزادی فکری خود را پرداخت و به دست جنایتکاران تاریخ به قتل رسید، اما تحقیقات و پژوهشهایی که به منظور افشای اهداف گروههای تروریستی و شبهنظامیان وفادار به رژيم ایران در عراق تهیه کرده بود همچنان باقی خواهد ماند.
ذکر مشخصات و تفاوتها بین افراد وابسته به رژیم ایران و هواداران آیتالله سیستانی، یکی از مهمترین موارد این گزارش بود که منجر به خشم شبهنظامیان حشد شعبی میشد و تنش میان قم و نجف را نشان میداد. الهاشمی در این گزارش توضیح میداد که چگونه جناحهای حشد شعبی در تلاش برای استفاده از قانونی بودند که دو سال پیش آنها را به عنوان بخشی از نیروهای مسلح عراق قلمداد کرد. با این حال، جناحهای مزبور حاضر به رعایت قوانین و مقررات دولتی نشده و برخلاف سیاست دولت عراق، عملیات نظامی خود را به خارج از کشور به ویژه در سوریه گسترش دادند. این گروهها با استفاده از موشکهای کاتیوشا، مراکز دیپلماتیک، کنسولگریها و پایگاههای نظامی که نیروهای آمریکایی در آنها حضور دارند را هدف حمله قرار میدهند. در نتیجه، آنها به گفته هشام الهاشمی به گروههای مسلح خارج از قانون تبدیل میشوند که جز برآورده کردن اهداف رژیم ایران در منطقه، آرمان دیگری ندارند.
در واقع، این گروهها برای تامین منابع مالی و فرار از پیگرد قانونی، خود را وابسته به نیروهای حشد شعبی میدانند، سپس با سهمگیری در درگیریهای بیرون مرزی و حملات موشکی، به نیروی سرکش و خارج از قانون تبدیل میشوند. هشام الهاشمی در این گزارش خاطرنشان میکند که شبهنظامیان با استفاده از این سیاست دوگانه، به اهداف خود تحقق میبخشند.
هشام الهاشمی در عرصههای مختلف سیاسی در عراق شهرت بسیاری کسب کرده بود؛ برخی وی را «تحلیلگر» خطاب میکردند، بدون شک، هشام در تحقیق و پژوهش در مورد گروههای مسلح خارج از قانون، بهترین تحلیلگر عراق بود. برخی دیگر وی را «مشاور» خطاب میکردند، زیرا هشام یکی از بهترین مشاوران مقامهای عراق از جمله مصطفیالکاظمی، نخستوزیر عراق، و فرماندهان ارشد ارتش بود. اما در واقع، هشام الهاشمی بهترین پژوهشگری بود که میتوانست حقایق را با دقت و امانتداری کامل بیان کند و پرده از توطئههای پنهان دشمنان عراق بردارد.
هشام الهاشمی در مورد گروههای تروریستی، به ویژه القاعده و داعش اطلاعات فراوانی داشت و تحقیقات زیادی را انجام داده بود، اما در سالهای اخیر، وی مطالعات خود را بر گروههای شبهنظامی متمرکز کرد و نشان داد که چگونه وضعیت بیقانونی در میان گروههای مسلح در عراق حاکم شده است، به ویژه اینکه برخی از این گروهها با مقامهای ارشد دولتی پیوند دارند و برخی دیگر مورد حمایت و متحد رژیم ایراناند. هشام الهاشمی بدون احساس نگرانی و ترس از واکنش شبهنظامیان، آنها را با گروههای تروریستی مقایسه کرد و تصریح کرد که جنایت گروههای شبهنظامی محدود به قشر خاصی از جامعه نیست.
هشام الهاشمی عصر چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۹ مقابل منزلش در بغداد ترور شد و فیلمهای منتشرشده در رسانههای اجتماعی نشاندهنده ماجرای این جنایت بیرحمانه است که سراسر عراق را به لرزه درآورد. هشام الهاشمی در ۴۷ سالگی کشته شد. او صاحب چهار فرزند بود و دهها تن از جوانان عراقی او را الگو و پدر معنوی خود میدانستند. ترور هشام الهاشمی زمانی صورت گرفت که اعتراضهای ضددولتی در پایتخت و تعدادی از استانهای عراق در حال گسترش بود و در نتیجه، به کنارهگیری عادل عبدالمهدی از سمت نخستوزیری منجر شد و پس از گذشت چند هفته، مصطفیالکاظمی به عنوان نخستوزیر جدید عراق معرفی شد.