محمدجواد اکبرین - میدانید چرا باند مدافعان حرم در داخل و خارج که برای بشار أسد گریبان چاک میکردند الان ساکتند؟
میدانید چرا تا ۲هزار کیلومتر دورتر را میدیدند اما حالا مقاومت همسایه در برابر توحش طالبان به چشمشان نمیآید؟
چون مسئلهشان هرگز «مقاومت» نبود. دعوا از اول بر سر حرمسرا بود نه حرم!
حالا هر چه میگردند نمیتوانند سوژهای برای متهم کردن پنجشیر پیدا کنند. میبینند احمد مسعود و وارثان پدرش در افغانستان با دست خالی وسط محاصره ایستادند، به کدام دشمن خارجی منسوبشان کنند؟
جمهوری اسلامی با حمایت از طالبان دست دوستانش را بسته است! ایده ندارند. دچار خلاء تئوریک شدند و مجبور به سکوتند.
در همین زمینه:
پنجشیر؛ عیاری برای سنجش شعار «مقاومت» در گفتار جمهوری اسلامی
محسنحسام مظاهری - مسئلهی پنجشیر از جهاتی با مسئلهی فلسطین مشابهت دارد: در هردو، گروهی از مردم در برابر آنچه قدرتهای بزرگ جهانی و منطقهای برایشان اراده کردهاند، مقاومت میکنند. در هردو، مقابلِ این مردمِ بیپناه و در اقلیت، حکومتی است مسلح با شعار خدا بر زبان و کتاب خدا در یک دست و تفنگ در دست دیگر. حکومتی که میخواهد شریعت خدا را در زمین پیاده کند؛ به قیمت ذبح انسان پیش پای دین.
آنچه این روزها و شبها در پنجشیر افغانستان میگذرد با آنچه بیش از شش دهه است در فلسطین جاری است، یک جنس است. چه اسمش را بگذاریم آرمانگرایی کور و غیرواقعبینانه و چه جنبش آزادیبخش و مقاومت مردمی در برابر نظام سلطه.
قصهی پنجشیر، دیر یا زود، شاید با فصلی خونرنگ به پایان رسد؛ شاید به خاطرهای افتخارآمیز تبدیل شود؛ به صفحاتی، سطوری، کلماتی در کتاب تاریخ. اما همین قصهی کوتاه عیار معتبری خواهد بود برای سنجش شعار «مقاومت» در گفتار جمهوری اسلامی و نسبت آن با دوگانهی ارزشهای انسانی ـ دینی و منافع حکومتی. سقوط احتمالی پنجشیر، شعار حمایت از فلسطین مظلوم در جمهوری اسلامی را (بیش از پیش) از معنا تهی خواهد کرد.