ایندیپندنت فارسی - هدی رئوف
در روابط ایران با همسایههایش در خاورمیانه، نوعی از احساس بالا دستی و برتر بینی به وضوح دیده میشود. چنانچه گفتمان ایران در بسیاری از تحولات منطقهای به گونهای است که نشان میدهد ایران خود را یک کشور عادی، همگون و همتا با کشورهای همسایه نمیداند، بلکه همواره تلاش میکند خود را یک کشور محوری، نمونه و مسئول از وضع امنیتی منطقه جلوه دهد. جمهوری اسلامی ایران برای اثبات عملی این گفتمان و تثبیت جایگاهش در منطقه، بر داشتن تواناییها و پتنسیلهای خود به ویژه نیروهای مسلحش همواره تأکید ورزیده است.
البته عوامل داخلی، منطقهای و بینالمللی نیز وجود داشته و دارد که ایران را در این رویکرد کمک کرده است؛ از نگاه داخلی ایران دارای برخی تواناییهای مادی و معنوی میباشد که آنها را آگاهانه در این جهت توظیف کرده است. افزون بر آن نخبگان سیاسی در ایران همواره برای کشور خود جایگاه محوری قائل اند و ایران را عامل مهم و تأثیرگذار در ثبات و امنیت منطقه میدانند. از لحاظ منطقهای نبود وحدت و یکپارچگی در مواضع کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در برابر ایران و وجود اختلاف در سیاستهای قدرتهای منطقه در رابطه به ایران و دنبالهروی برخی از گروههای شیعه مذهب در منطقه از پروژه ایران، رویکرد یاد شده را تقویت کرده است. از لحاظ بینالمللی اشتراک منافع میان آمریکا و ایران در برخی از مسایل سبب شده تا گهگاهی این دو کشور بر سر منافع مشترک با هم توافق و هماهنگی داشته باشند، چنانچه در سال ۲۰۰۱ در افغانستان و در سال ۲۰۰۳ در عراق این کار را انجام دادند. گذشته از آن همیشه میان آمریکا و کشورهای اروپایی در رابطه به ایران، اختلاف نظر وجود داشته است. اینها همه عواملی اند که ایران را در دیدگاه برتری خواهانهاش و در پروژه توسعهطلبانه منطقهایاش یاری میرسانند.
این در حالی است که استراتژی ایران در روابط برتریخواهانه و تسلطجویانهاش، آمیزهای از سیاستهای چندگانه و چندپهلو است که با در نظر داشت اختلاف احوال و اوضاع آن را اعمال میکند. از اینرو کمکهای سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی و ایدئولوژیکی که به طرفهای مختلف پیشکش میکند نیز متنوع و متفاوت است. ایران با توانایی که در توظیف ابزارهای مادی و فرهنگی خود دارد، توانسته است از طریق این کمکها شبکه گستردهای از روابط را با طرفهای کمک شونده بر قرار سازد.
شایان ذکر است که ایران برای ایجاد روابط تسلطجویانه و خلق نیروهای وابسته به خود، پیش از ۲۰۱۱ یعنی پیش از رویدادهای بهار عربی، بیشتر به فرستادن کمکهای فرهنگی و نرم اتکا داشت، اما پس از سال ۲۰۱۲ که قدرت مرکزی در برخی از کشورهای عربی فرو ریخت، به فرستادن کمکهای سخت، جنگ افزار و نیروی نظامی روی آورد و سازمانها و تشکیلات غیر دولتی در بسیاری از کشورها تأسیس کرد.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
به هر صورت سیاست ایران برایند تعامل میان منافع، چالشها و فرصتهای دست داشته آن است. مداخله ایران در سوریه برای کمک به بشار اسد در ۲۰۱۱ و کمک به «حزبالله» در لبنان و به «انصارالله» در یمن، به رغم تحریمهای خفقانآور، دلیلی بر صحت همین بر داشت است. این در حالی است که ایران بعد از امضای برجام در ۲۰۱۵ در سال ۲۰۱۷ بودجه نظامی خود را ۳۰ در صد نسبت به سال ۲۰۱۶ افزایش داد. این تحول بیانگر نقشی است که برجام در راستای مدغم شدن ایران در جامعه بینالمللی و حفظ منافع و نفوذ منطقهای آن، دارد. ولی در هر حال ایران، گامی در جهت منافع عمومی منطقه مانند امنیت، ثبات و کمک های اقتصادی، بر نداشت، بلکه تنها در چارچوب تحقق اهداف و منافع ملی خود و متحدانش عمل کرد.
اما پیاده شدن پروژه تسلطجویانه ایران با چالشها و موانع منطقهای و بینالمللی روبهرو است. موانع منطقهای عبارت است از وجود چند قطبیگری در خاورمیانه، رقابت میان نیروهای عمده منطقه و تلاش کشورهای منطقه برای جلوگیری از توازن قوا به سود یکدیگر. همچنان تصویر منفی که از تهران به عنوان یک منبع تهدید و بیثباتی در اذهان وجود دارد، چالش دیگری به حساب میرود. اما موانع بینالمللی که میتواند سد راه پروژه تسلطجویانه ایران شود، عبارت است از تداوم دشمنی میان ایران و آمریکا. به ویژه که آمریکا در نهادهای بین المللی و تصمیمگیریهای آنها سیطره کامل دارد، در حالی که ایران از مشروعیت و نقش بین المللی تأثیر گذاری برخوردار نیست و با نیروهای متعددی منطقه ای و بین المللی در حالت جنگ و دشمنی قرار دارد. مانع مهم دیگر بر سر راه پروژه ایران، اسرائیل است که همواره تلاش میکند فعالیتها و پیشرویهای ایران را چه در سطح برنامه هستهای و چه در سطح سیاست خارجی مقید و محدود سازد.
اما ناگفته نگذریم که بهرغم اختلاف و دشمنی موجود میان ایران و قدرتهای بزرگ جهانی مانند ایالات متحده آمریکا، باز هم ایران توانسته است به برخی از اهداف خود دستیابی پیدا کند. عواملی که ایران را در این راستا کمک کرده، عبارت است از هم پیمان بودنش با روسیه، روابط دوستانهاش با چین و بیطرفی کشورهای اروپایی و ناسازگاری ایران با مواضع آمریکا.